فشار فقر بر مردم به حدی است که سفره بسیاری از آنها خالی از مواد غذایی مورد نیاز سلامت و بقایشان شده است.
این در شرایطی است که قیمت سبد معیشت مردم روزبهروز در حال افزایش و دستمزدها ثابت و عدهیی هم بهدلیل سیاستهای ضدمردمی حاکمیت و ورشکستگی اقتصاد بیکار شدهاند.
روزنامه آرمان با عنوان «سبد خانوار و سفرهای که خالی ماند» ضمن اشاره به رشد قیمتها بهدنبال افزایش قیمت ارز که بهطور مضاعف وضعیت اقتصادی مردم را وخیمتر کرده نوشت: «این روزها فشار مضاعفی روی خانواده جامعه کارگری ایران وارد شده و این فشار بیشتر هم میشود به قدری که خالی ماندن سفره و کوچکتر شدن سبد معیشتی خانوار دیگر رمقی برای نانآوران خانواده نگذاشته است. فقر و کاهش قدرت خرید و افزایش فاصله طبقاتی به حدی رسیده که نمیتوان آن را به این راحتیها پر کرد».
آرمان از قول یک مهره حکومتی عضو هیأتمدیره کانون عالی شورای کار در استان البرز نوشت: «در حال حاضر هزینه سبد معیشتی یک خانواده سه نفره کارگری به هفت میلیون و ۶۰۰هزار تومان و در شهرهای بزرگ به ۹میلیون تومان رسیده است. این ارقام با دستمزد دو میلیون و ۶۰۰هزار تومانی کارگران هیچ همخوانی ندارد و کارگران در طول ماه با اختلاف حداقل پنج میلیون تومانی میان دستمزد و هزینهها مواجه هستند و با این اوصاف حقوق آنان حتی کفاف ۱۰روز زندگی را هم نمیدهد». (آرمان ۳مهر ۹۹)
گرانی مواد مورد نیاز سفرههای مردم در حالی است که تا پیش از این مردم تنگدست میتوانستند با نان و لبنیات و تخممرغ روزگار را بگذرانند، اما اکنون بهدلیل گرانی خرید این اقلام نیز برای آنها مشکل شده است.
حذف این مواد غذایی از سفره بسیاری از مردم خطر شیوع گسترده سوءتغذیه در آینده نزدیکی را دارد.
به گفته یک استاد دانشگاه علوم پزشکی میزان کالری مورد نیاز یک فرد بالغ و یک سبد غذایی سالم طوری است که «هر فرد باید روزانه ۳۲۰گرم نان، ۱۰۰گرم برنج، ۲۰گرم ماکارونی، ۲۶گرم حبوبات، ۷۰گرم سیبزمینی، ۲۸۰گرم سبزی، ۲۶۰گرم میوه، ۴۸ گرمگوشت قرمز، ۵۰گرم گوشت سفید، ۲۴گرم تخممرغ، بین ۲۲۵ تا ۲۴۰گرم شیر یا لبنیات، ۳۵ تا ۴۰گرم روغن و ۴۰ تا ۵۰گرم قند و شکر مصرف کند». (سایت آفتاب ۱۱شهریور۹۹)
برای تأمین ماهانه این سبد غذایی برای یک نفر بیش از یک میلیون تومان نیاز است، در حالی که اکثر خانوارها مطلقاً امکان پرداخت چنین هزینهای را ندارند و قیمتها هم روزبهروز در حال افزایش است.
در زمینه افزایش قیمتها و عدم کفاف دستمزد ماهانه یک کارگر روزنامه مردمسالاری با عنوان: «حقوق ماهانه یک کارگر در کمتر از ۱۰روز تمام میشود» نوشت: «طبق اعلام مرکز آمار هزینههای خانوارهای ایرانی در شهریورماه بهطور متوسط ۳۴درصد افزایش داشته است. این افزایش هزینهها در بازار غیررسمی و واقعیتر بیش از این مقدار برای خانوارها تحمیل میشود. با حقوقهای کنونی و دستمزد امسال، یک خانواده کارگری حتی ۱۰روز از ماه هم نمیتواند زندگی کند».
در مورد گرانی مواد پروتئینی مورد نیاز سفرههای کارگران نیز مردمسالاری از قول یک مهره حکومتی نوشت: «در مورد گوشت، مرغ و ماهی حرفی نمیتوان زد وقتی بسیاری از خانوار کارگری در خرید پنیر و کره و تخممرغ که از ضروریات زندگی است هم با مشکل مواجه هستند. پنیری که تا خرداد ماه هر کیلو ۴۰هزار تومان بود الآن به هر کیلو ۸۰هزار تومان رسیده است.
دخل و خرج خانوار کارگری به هیچوجه همخوانی ندارد. این وضعیت افرادی است که حتی با کار کردن هم دچار مشکل هستند در مورد کسانی که در طول این مدت بیکار شدهاند یا کارگران کوچه و بازار، واحدهای زیر پلهای، منشیها و… که حقوق آنان به یک میلیون تومان هم نمیرسد چیزی نمیتوان گفت چون مشخص نیست چگونه زندگی میکنند». (مردمسالاری ۳مهر۹۹)
یک مهره دیگر حکومتی در شورایعالی کار «نان خالی و سیب زمینی آب پز» را «سهم سفرههای کارگران» دانست و نوشت: «گوشت قرمز، میوه تازه، برنج ایرانی و لبنیات دیگر برای کارگران آرزو است». (سایت مشرق ۲۳شهریور۹۹)
با زرس مجمع عالی نمایندگان کارگران گفت: «خط فقر در جامعه برای خانوار ۴نفره ۱۰میلیون تومان است. بسیاری از کارگران توان خرید گوشی موبایل برای ادامه تحصیل فرزاندانشان را ندارند. با دریافت خوشبینانه حقوق ماهیانه سه میلیون تومان بهراحتی میتوان اثبات نمود که کارگران (بیش از نیمی از جمعیت کشورمان) در فقر مطلق بهسر میبرند». (خبرگزاری تسنیم ۴مهر ۹۹)
بسیاری از خانوارها که از تهیه معمولیترین غذاها درمانده هستند در عینحال اجارهنشین هم هستند و در زمینه پرداخت اجارهبها درماندهتر هستند.
مردم آنچنان در تنگای معیشت زندگی قرار گرفته که بسیاری از اقلام مورد نیاز آنها غیرقابل دسترسی ولاکچری! شده است.
فقر گسترده در میان مردم بهخصوص در میان کارگران زحتمکش نتیجه چپاولگری حاکمیت آخوندی است.
این رژیم بهدلیل چپاول مردم و سیاستهای ضدمردمیاش روزبهروز دایره فقر را بر مردم تنگتر میکند.
فشار فقر بر مردم به حدی است که رسانههای حکومتی نسبت به بحرانهای اجتماعی ناشی از آن هشدار میدهند.
بحرانهایی مانند تکدی گری، حاشیهنشینی، کودکان کار و خیابانی، بحران اعتیاد، گورخوابی، غارخوابی و… همه و همه ناشی از فقری است که نظام آخوندی بر اکثریت ۹۶درصدی مردم ایران تحمیل کرده است.
در شرایطی که سفره مردم از بسیاری از مواد غذایی حتی از نان هم خالی است، سفره لاکچری سردمداران نظام و قشر وابسته به آن پر از مواد غذایی است.
قشر انگلی که یک منوی غذایی آنها در رستورانهای لاکچری سرو سوپ باله کوسه است!، قشری که دولت ضدمردمی برای وارد کنندگان میوههای لاکچری آنها از خارج، وامهای میلیاردی پرداخت کرده است.
میوههای لوکسی که درباره ورود آنها به کشور رئیس اتحادیه باغداران گفت: «قطعا میوههای لوکس از طرف کولبرها وارد کشور نمیشوند و این میوهها به اندازه خود حساسیت دارند و اگر امکانات حمل و نقلی تخصصی و ماشینهای یخچال دار و یا سیستمهای هوایی خنک کننده نباشد این میوهها به این شکل در بازارها دیده نمیشود». (سایت شبکه خبر ۱۳مهر ۹۸)
وقتی سرمایه ملی خرج سرکوب و صدور تروریسم به کشورهای منطقه میشود و اموال مردم به حلقوم سپاه پاسداران جنایتکار و شبهنظامیان وابسته به رژیم از قبیل حزبالله لبنان و عراق و ... ریخته میشود، آیا تردیدی هست که چرا خلق محروم ایران اینچنین به خاک سیاه فقر نشانده شدهاند. خلقی که در قیامهای سالهای اخیر نشان داده اند که راه برونرفت از این نکبت را که همانا نفی کامل نظام ولایت است، بهخوبی دریافتهاند.