مقاله ژان ایوبونه، استاندار پیشین و رئیس سرویس امنیتی فرانسه در دوران ریاستجمهوری فرانسوا میتران، که در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ در ژورنال دو دیمانش منتشر شد، با نگاهی ژرف و زبانی صریح به یکی از پیچیدهترین مسائل سیاست بینالملل، یعنی تهدیدات رژیم ایران و نقش مقاومت ایرانیان در تبعید، میپردازد.
این مقاله بازتابدهنده تجربه شخصی یک مقام ارشد در مواجهه با تحولات سیاسی منطقهیی و فراخوانی است برای بازاندیشی در سیاست خارجی فرانسه و تعهد به ارزشهای دموکراتیک و انسانی.
ایوبونه با اتکا به سالها تجربه در حوزه امنیت و دیپلماسی، تصویری چند وجهی از روابط ایران و غرب ارائه میدهد که هم هشداردهنده و هم الهامبخش است.
ایوبونه در این مقاله فاشیسم دینی حاکم بر ایران را بهعنوان تهدیدی جدی برای منافع ملی فرانسه و ارزشهای جهانی معرفی میکند. او با اشاره به اقداماتی چون گروگانگیریهای پی در پی و نقض گسترده حقوقبشر، این رژیم را «لمپن-تئوکراسی» مینامد؛ اصطلاحی که بهخوبی دیدگاه انتقادی او را نسبت به ماهیت این نظام نشان میدهد. به نظر ایوبونه، این رژیم نهتنها با اصول صلح و مدارای اسلامی که او از آن بهعنوان آرمانهای اصیل یاد میکند در تضاد است، بلکه با رفتارهای بیثباتکنندهاش به دشمن مشترک دموکراسیهای غربی تبدیل شده است. او تأکید میکند که اظهارات اخیر رهبران ایران جای هیچ تردیدی در مورد نیات خصمانه آنها باقی نمیگذارد. این تحلیل ریشه در نگرانیهای ژئوپلیتیکی عمیقی دارد که در دهههای اخیر بارها از سوی حامیان مقاومت ایران بیان شده است.
یکی از محورهای اصلی مقاله، تأکید ایوبونه بر اهمیت حمایت از ایرانیان تبعیدی در فرانسه است. او این گروه را سرمایهیی فکری و اخلاقی توصیف میکند که با روحیه مقاومت و بردباری خود، به غنای فرهنگی و سیاسی جامعه میزبان افزودهاند. این دیدگاه، که ریشه در ارزشهای برادری و همبستگی فرانسوی دارد، نشاندهنده تعهد عمیق ایوبونه به اصول انسانی است. او بهطور خاص به مریم رجوی، رهبر مقاومت ایران، اشاره میکند و از جامعه فرانسه میخواهد که در برابر تلاشهای رژیم ایران برای بیاعتبار کردن مخالفان هوشیار باشد.
این دعوت به حمایت فعال از نیروهای دموکراسیخواه، یکی از نقاط قوت مقاله است که آن را از یک تحلیل صرف سیاسی به فراخوانی برای اقدام عملی ارتقا میدهد.
ایوبونه با ارجاع به رویدادهای تاریخی، مانند کودتای ارتجاعی-استعماری ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳، به نقد همکاری برخی افراد با نیروهای سرکوبگر رژیم ایران، از جمله وزارت اطلاعات و امنیت (واواک)، میپردازد. او این همکاری را نقض آشکار ارزشهای حقوقبشری و اصول مقدس فرانسه میداند. در این بخش، ایوبونه با لحنی که ترکیبی از خشم اخلاقی و تأسف است، به نقش شخصیتهایی چون وکیل لکلرک، سیاستمداران صادق از هر دو جناح سیاسی، و قضات منتقد اشاره میکند که در برابر این انحراف ایستادگی کردند. این ارجاعات تاریخی بهنوشته او عمق دیگری بخشیدهاند و در عینحال یادآور مسئولیت جامعه جهانی در حفاظت از ارزشهای دموکراتیک است.
مقاله همچنین نگاهی به تحولات دو دهه اخیر دارد. ایوبونه خاطرنشان میکند که موازنه قوا در مقایسه با گذشته تغییر کرده است. رژیم ایران در داخل و خارج منزویتر از همیشه است، در حالیکه مقاومت ایران قدرتمندتر شده است. باینحال، او هشدار میدهد که تهدیدات رژیم، بهویژه در قالب باجگیری از طریق گروگانگیری، همچنان پابرجاست. او این اقدامات را تلاشی برای تضعیف اعتبار مخالفان در رسانهها و افکار عمومی میداند و از جامعه بینالمللی، بهویژه فرانسه، میخواهد که در برابر این تاکتیکها هوشیارتر عمل کند.
مقاله ایوبونه پیامی روشن دارد. فرانسه باید نقشی پیشرو در حمایت از ایرانی دموکراتیک ایفا کند. او با تأکید بر ارزشهای مشترک میان فرانسه و ایرانیان تبعیدی، از دیپلماسی این کشور میخواهد که با آغوش باز از این جامعه استقبال کند. این دعوت به همبستگی، ریشه در تجربه شخصی ایوبونه دارد که خود را «یکی از بازیگران» این تاریخچه طولانی حمایت میداند. او با افتخار به گذشتهای اشاره میکند که در آن فرانسه پناهگاهی برای مبارزان آزادیخواه بوده و از این کشور میخواهد که بار دیگر این نقش را ایفا کند.
شجاعت آقای ایو بونه در طرح دیدگاههایش در موضوعی بهشدت حساس، ستودنی است. مقاله سندی از دیدگاه یک مقام ارشد پیشین است و کشور مطبوعش را فرامیخواند که برای بازتعریف تعهدات اخلاقی و سیاسیاش در جهان امروز نسبت به مردم و مقاومت ایران گامی فراپوش بگذارد.
او با ترکیب تجربه شخصی، تحلیل سیاسی و دعوت به اقدام، خواننده را به تأمل در آینده ایران و نقش جامعه جهانی در آن وامیدارد. این مقاله برای پژوهشگران علوم سیاسی، فعالان حقوقبشر و همه کسانی که بهدنبال درک عمیقتر از پویاییهای کنونی خاورمیانه هستند، متنی ارزشمند است.
ایوبونه با این مقاله، تصویری از ایرانی دموکراتیک را ترسیم میکند که نهتنها آرمان ایرانیان تبعیدی، بلکه رویای مشترک همه آزادیخواهان است.