پنهان شدن در پشت نام «اسلام» و مصادرهٔ جنایت و رذالت به این آیین جهانی، نامیدن حاکمیت ضدخلقی آخوندی به نام «ایران» و سوء استفاده از نام «مردم» و اطلاق این واژهٔ زیبا و حرمتبرانگیز به بسیجیها و لباسشخصیهای منفور، از جمله تاکتیکهای نظام ولایت فقیه برای پیشبرد اهداف خود است. این دیکتاتوری وحشی به همان میزان که از بمب و موشک و پهپاد و انتظامی و باتون و گلوله گاز اشکآور و نیز شکنجه و شلاق و زندان برای صدور تروریسم و سرکوب قیامآفرینان استفاده میکند، به همان میزان و بلکه بیشتر، از تبلیغات گوبلزی برای توجیه جنایت و شستن دستهای خونآلود خود و نیز انحراف جنبشهای مردمی بهره میبرد. این حاکمیت حتی از روشهای شناختهٔ شدهٔ اپوزیسیون مانند تظاهرات، پلاکارد نویسی، شعار و... نیز در نمیگذرد و آنها را مورد استفاده قرار میدهد. این بهرهبرداریها گاه آنقدر ناشیانه، کپی چسبان و باسمهای است که با یک نگاه میتوان به انگیزههای و طراحیهای خبیث در پشت آنها پی برد.
در ضدتظاهراتی که بر علیه قیام آبان به راه انداخته شد، این کلیشهها بهنحوی زننده به چشم میخورد و نشان میداد که رژیم چگونه همان سرکوبگران و مزدبگیران خود در شکنجهگاهها و نیز مراکز سرکوب را با لباسشخصی بهعنوان تظاهرات کنندگان به خیابان کشانده است. انزجاربرانگیز اینکه به این تظاهرات فرمایشی نیز صفت «خودجوش» را اطلاق کرد، تا نقش خود در راهاندازی آنها را کتمان کند؛ اما حنای این فریبکاریها حتی برای خودیها نظام نیز رنگی ندارد.
بسته بندی و ارسال حشدالشعبی برای سرکوب تظاهرات کنندگان
قاسم سلیمانی و آدمکشان حرفهای اتاق عملیات سرکوب قیام عراق، پس از ماهها خیمه زدن و بیتوته کردن و چارهاندیشی برای سرکوب، وقتی دیدند گلوله و گاز اشکآور و بگیر و ببند و خط و نشان کشیدن و تهدید نمیتواند قیام را از گسترش بازدارد، به ترفند جدیدی متوسل شدند. آنها وحوش و آدمکشان حشدالشعبی را در قالب لباسشخصی بستهبندی کرده و به میدان تحریر فرستادند تا چنین وانمود کنند که «شهروندان عراقی مسالمتجو» در پاسخ به فرمان «مرجعیت!» به میدان تحریر آمده و میخواهند مانع از آشوب و خشونت شوند!
یک سایت حکومتی در این باره مینویسد:
«پنج شنبه هفته گذشته (چهاردهم آذرماه) شهروندان عراقی به دعوت مرجعیت از مناطق مختلف بغداد قیام و به مانند سیل خروشان به سمت میدان «التحریر» حرکت کردند تا ابتکارعمل را در این منطقه در دست گیرند.
مردم به سمت میدان التحریر تظاهرات کردند تا گروههایی که آشوب ایجاد میکنند را به حاشیه بکشانند و از اعتراض مسالمتآمیز و آرام شهروندانی حمایت کنند که در میدان «التحریر» بهدنبال اصلاحات سیاسی و اقتصادی هستند و از مصادره شدن خواستههای آنان جلوگیری کنند».(مشرق ۱۸آذر ۹۸)
این رسانهٔ حکومتی، سپس یورش حشدالشعبی به مردم بیدفاع و قیامکنندگان میدان تحریر و الخلانی و پل السنک و کشتار آنان را اینچنین ایزگم میکند:
«بر اساس اطلاعات به دست آمده، غروب روز جمعه افراد مسلح نقاب دار وابسته به جریان آشوب با خودروهای پیکاپ و در پوشش نیروهای وابسته به بسیج مردمی به سمت معترضان در میدان «الخلانی» و پل «السنک» در نزدیکی میدان التحریر حمله کردند.
به گفته منابع میدانی، نیروهای آشوبطلب تحت فرمان محور شرارت با قطع کردن برق در میدان «خلانی» و پل «سنک» به سمت مردم معترض هم بمبهای صوتی پرتاب کردند و آنان را به رگبار بستند» .(همان منبع)
«افراد نقابدار مسلح!» از نوعی که به اشرف حمله کردند
یادآوری میشود که این «افراد نقابدار مسلح!» همانانی هستند که در کشتار ۱۰شهریور۹۲ اشرف یگانهایی از آنها شرکت داشتند و پاسدار سلامی از آنان با لقب موهوم «جوانان و با زماندگان شهدای انتفاضه!» یاد میکرد.
بستن رگبار روی تظاهر کنندگان با هدف برچیدن کانونهای شورش و انقلاب باعث شهادت ۲۵تن و مجروح شدن بیش از ۱۳۰نفر از قیامآفرینان شد.
شکست سیاست کشتار برای برچیدن کانونهای قیام
طراحی جنایتکارانهٔ خامنهای آنچنان لو رفته و مضحک بود که تق آن در فاصلهٔ کوتاهی درآمد و معلوم شد «سردار سلیمانی!» با یک دوجین دونکیشوت مانند فالح فیاض و ابومهدی مهندس و قیس خزعلی و امثال آنها باز بیگدار به آب زده است. این تاکتیک که پیشتر در قیام مردم لبنان و در یورش چاقوکشان حزبالشیطان به قیامکنندگان لبنانی امتحان ناکارآمدیاش را پس داده بود، در ایران نیز بکرات بهکار رفته است. اما دیکتاتوری آبروباخته و زهوار دررفتهٔ آخوندی نمیداند یا نمیخواهد بداند که دیگر آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. مانند همیشه این ایستادگی و جانفشانی قیامکنندگان و پایداری مردم و و جوانان عراق بود که ورق را چرخاند. روزهای شنبه و یکشنبه ۱۶و ۱۷آذر ۹۸ شهرهای جنوبی عراق مانند نجف، کربلا، بابل و سماوه، شاهد تظاهرات و اعتصاب در حمایت از انقلابیون بغداد بود. اغلب دانشجویان و دانشآموزان در اعتراض علیه کشتار روز جمعه از رفتن به مدارس و دانشگاه خودداری کردند. عفو بینالملل نیز خواستار محاکمه و مجازات قاتلان این جنایت شد. این ایستادگی دولت نخستوزیر از دست داده و ناقص عراق را وادار کرد که قیس المحمداوی، فرماندهٔ عملیات بغداد را برکنار کند. بهدنبال آن سندیکاهای عراقی به یک تظاهرات گسترده فراخوان دادند. میدان تحریر، خلانی و پلهای سنک و احرار همچنان در دست قیامکنندگان باقی ماند. این یک پیروزی چشمگیر برای قیام عراق بود.
ایستادگی، تنها رمز پیروزی
با ایستادگی قیامآفرینان و مقهور نشدن آنان در برابر چوب و چماق و چاقو و رگبار حشدالشعبی، جهان نیز به همدردی برخاست. سفارت آمریکا در بغداد خواستار حسابرسی از کسانی شد که به روی تظاهر کنندگان آتش باز کردهاند. اتحادیهٔ اروپا این قتلعام وحشتناک را محکوم کرد. سفیران ۳کشور فرانسه، انگلستان و آلمان اعلام کردند که باید شبهنظامیان و گروههای وابسته به تروریسم آخوندی از محل تظاهر کنندگان دور نگهداشته شوند. کمیتهٴ برگزارکنندهٔ تظاهرات انقلاب اکتبر طی بیانیهای شبهنظامیان وابسته به نظام ولایت فقیه مانند بدر، خراسانی، عصائب، حزبالشیطان و نجبا را در همدستی با ارگانهای امنیتی عراقی مسبب به گلوله بستن متحصنان بیدفاع ذکر کرد و اعلام نمود این اتفاق متحصنان را بر ادامهٔ اعتراضاتشان تا محقق شدن همهٔ خواستهها مصممتر کرده است.
به این ترتیب، قیام مردم عراق که با هدف خلع ید از تروریسم آخوندی و پایان دادن به نظام دستنشاندهٔ آن و برقراری یک حکومت دموکراتیک برپا شده است، از یک عقبهٔ دیگر عبور کرد و امتحان پایداری پس داد. به یقین این پیروزی دستمایهٔ جهشها و پیروزیهای دیگر خواهد بود.