برخلاف دوران حاکمیت نحس آخوندی در سرزمین ما، که باعث شده مردم ایران جزو ملل افسرده طبقهبندی شوند، ایرانیان از دیرباز از شادترین مردمان دنیا بودهاند.
کثرت اعیاد، جشنها و سنتهای شاد ایرانی گواه این واقعیت است. یکی از شادترین جشنهای ایرانیان که همزمان با پایان زمستان طبیعت و آغاز بهار برگزار میشود، جشن چهارشنبه سوری است. پایه اصلی این جشن برپایی آتش و پریدن از روی آن است. کارهای دیگری که نمادی از آتش در آن هست و در این شب برگزار میشود، گرداندن آتش با آتشگردان و روشن کردن فشفشه است. فالگوش ایستادن، فال گرفتن با دیوان حافظ و قاشقزنی نیز جزو مراسم سنتی این شب است. اما همچنان که گفته شد، پایه و مایه اصلی این جشن باستانی آتش است.
آتش یکی از عناصری است که نزد ایرانیان باستان بسیار مقدس و مورد ستایش بودهاست. در اساطیر ایران باستان، پیدایش آتش را به هوشنگ نسبت میدادند. به روایت شاهنامه فردوسی، در یکی از روزهایی که هوشنگ به شکار رفته بود، ماری بر سر راه دید و چون مار قصد حمله و آسیب رساندن به او را داشت، هوشنگ به قصد کشتن مار سنگی به جانبش پرتاب کرد. سنگ به مار برخورد نکرد، بلکه به سنگ دیگری برخورد و از این برخورد، شراره آتش جهید و آتشی پدید آمد که تا آن روزگار ناشناخته بود
هوشنگ به شکرانه و میمنت پیدایش این پدیده، آن روز را جشن گرفت و به شادمانی و تکریم ایزدان آسمانی پرداخت و...
آتش میان همه قومیتها و ملیتهای ایرانی جایگاه بلندی دارد و در هر قومی برای گرامیداشت این جایگاه، افسانهها و روایات مختلفی هست. نکته جالب اینکه این جایگاه و احترام در همه نقاط ایران و بین همه مردم تقریباً بهطور یکسان وجود دارد. مردم ایران گرچه در دین و آیین و باورهای خود متفاوتند ولی در بهجا آوردن رسوم و سنتهای خود نقاط وحدت بسیاری دارند و همواره بر این نقاط وحدت تأکید و تکیه شده است. بر اساس عقاید موجود در بین مردم، آتش همیشه تمیز است و ناپاکیها را از بین میبرد. انسانها را تمیز و پاکیزه میکند و به آنها نیرو و قوت میبخشد.
در طول تاریخ، بجز اشغالگران و حکومتهای استبدادی هیچکس با سنتهای ایرانی مخالفتی نداشته. رژیم آخوندی در زمینه مخالفت با سنن و فرهنگ ایرانی از همه اشغالگران و مستبدان تاریخ، گوی سبقت ربوده است.
بر اساس داستانها و افسانههای موجود ترکها برای رهایی از وادی «ارگنه کن» کوه آهن را با استفاده از آتش آتش ذوب کردند. بنابراین همیشه به آتش که سبب رهایی آنها شده، با ارزش و احترام نگاه کردهاند. ترکها در طول تاریخ به قدرت آتش در از بین بردن ناپاکیها ایمان داشتهاند، بنابراین برای زدودن روح خبیث و ناپاکی از کسانی که از راه دور میرسیدند، آنها را از روی آتش عبور میدادند.
آتش که به گویش محلی عشایر لرزبان «تش» گفته میشود، از جهات مختلف در نزد اقوام جنوب نیز محترم است. این جایگاه در میان عشایر و قبایل جنوب قدمت چندهزارساله دارد. افروختن آتش در روز و شب، آداب و آیینهای خاص اینکار، نامگذاری فرزندان به نامهای آذر، آتش و آتشو از نمودهای این احترام است.
سران رژیم ضدفرهنگ و ضدایرانی حاکم بر میهن اسیر تلاش میکنند اینگونه وانمود کنند که، این اعتقادات و این آیینها مایه زحمت و مشکلات میشود. اما تجربه سالیان به ما میگوید هر آنچه با فرهنگ ایرانی همخوانی داشته باشد، همواره باعث دلگرمی و صمیمیت بین مردم و اقشار مختلف گشته است. بیدلیل نیست که هر ساله مردم ما در سراسر ایران به برپایی این جشن ملی همت گماشته و به آن میپردازند. به تهدیدات و محدودیتهایی که رژیم با عناوین مختلف ایجاد میکند اعتنایی نکرده و عواقب آن را هم میپذیرند.
هر سال مردم ما بهخصوص جوانان غیرتمند ایران، جشن چهارشنبه سوری را به میدان مقابله با رژیم تبدیل میکنند. امسال نیز که قیامهای مردمی از دیماه شروع شده همه عزم جزم کردهاند که به ایادی این رژیم درس دیگری بدهند و آن را به قیامی دیگر علیه سرکوب و فقر و جنایت و فساد، تبدیل کنند. آتش زدن انبوه بوته یا زدن ترقه یا آتش گردان و فشفشه صرفاً یک کار تفریحی نیست.
کاملا روشن است که مردم با اینکارها حرف خودشان را میزنند. به کلامی بهتر مردم میخواهند بگویند که ما ایرانی هستیم. سنت ما نور و روشنایی و شادی و سرزندگی است.
فرهنگ عزا و مرگ، از آن خود آخوندها که سازنده و ترویج دهنده آن هستند. گویی حتی شعلههای آتش با فریاد مردم بپاخاسته در هم آمیخته و اینگونه زبانه میکشد:
میجنگیم میمونیم ایرانو پس میگیریم
حتی اگه بمیریم ایرانو پس میگیریم