ما باید در خصوص این سه مقوله (توان موشکی، دیپلوماسی منطقهیی و نیز حقوقبشر) به یک تصمیمی نهایی برسیم.
بازی یک بام ودو هوا دیگر پاسخ گوی شرایط نیست.
علی بیگدلی، یک محقق و کارشناس رژیم. 6فروردین 97. سایت حکومتی خبروان
نزدیک شدن به پایان ضربالاجل ۱۲۰روزهٴ آمریکا
با نزدیک شدن به پایان ضربالاجل ۱۲۰روزهٴ آمریکا در خصوص برجام، [۱۲می ـ ۲۲اردیبهشت]، این روزها شاهد موضعگیریهای چپاندرقیچی و ناسنجیدهیی از جانب سران رژیم و کارشناسان آن هستیم. آنها از یک سو، پس از بازگشت بینتیجه لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه از تهران، از گزارش ۱۶مارس رویترز در مورد بستهٴ پیشنهادی تحریم توسط سه کشور آلمان و فرانسه، انگلستان [۳عضو کشورهای ۱+۵] نگرانند و از دیگر سو میگویند ان شاءالله گربه است و به خود دلداری میدهند و میگویند موگرینی این حرف را در ۱۹مارس تکذیب کرد. هنوز با این دلداری بیمایه و الکی مقداری دلشان را خوش نکرده یادشان میافتد که وزیر خارجه فرانسه برای وضع تحریمهای موشکی [زهر موشکی] و محدود کردن دیپلوماسی منطقهیی رژیم [زهر منطقهیی] و نیز وضعیت ناهنجار حقوقبشر [زهر حقوقبشر] وارد درخواست جدیدی شده است. بعد دو دستی توی سر خودشان میکوبند و به این نتیجه میرسند که با انتصاب جان بولتون به سمت مشاور امنیت ملی آمریکا دیگر میخ تابوت برجام کوبیده شده است. در کنار این سفر ولیعهد عربستان به آمریکا را نیز برنمیتابند و برآنند که روز به روز حلقه محاصره علیه رژیم در حال تنگتر شدن است. در فرهنگ خودشان به این وضعیت میگویند: «سالی پرچالش برای سیاست خارجی!»
بله دیگر دوران طلایی برای رژیم سپری شده است؛ دوران فرصتهای بادآورده بهدلیل سیاست مماشات و باد موافق جهانی. دیگر گذشت آن دوران که محمد جواد ظریف را بهعنوان «قهرمان دیپلماسی!» باد میکردند و برجام را شاهکلید حل معضلات میدانستند.
دخیل بستن بیهوده به کورسویی از شکاف بین اروپا و آمریکا
تنگناهای جدید و نزدیک شدن به پایان ضربالاجل آمریکا، سران و کارشناسان رژیم را به جفنگگویی واداشته و نومیدانه درصدد دخیل بستن به کورسویی از خوشباوری در سمت اتحادیه اروپا هستند. در این رابطه علی بیگدلی، یک کارشناس و محقق رژیم، طی یک گفتگو به تاریخ ۶فروردین ۹۷میگوید:
«اکنون در آستانه پایان وعده ۱۲۰روزه ترامپ در خصوص برجام هستیم. در آن سو هم شاهد روی کار آمدن اشخاصی تندرو در خصوص پرونده ایران هستیم که یقینا شرایط موجود سبب خواهد شد که آمریکا اروپا را هم با خود همراه کند. البته در این میان خانم موگرینی در مصاحبهیی بیان داشتند که اتحادیه اروپا برای تعهدات خود در برجام و نیز توافقنامه هستهیی ارزش قائل است و تمام تلاش خود را هم برای پیشبرد آن به کار خواهد برد. لذا به نظر میرسد که اروپا اکنون در یک دوراهی میان ایران آمریکا گرفتار آمده است. نه میخواهد شان و منزلت خود را در مقابل فشار آمریکا از دست دهد و نه میخواهد با ملغی کردن برجام حیثیت سیاسی و دیپلوماتیکش در عرصه بینالملل خدشه دارد شود. از دیگر سو هم بهدنبال بازارهای ایران هم هست. لذا شرایط متشتت سبب اظهارنظرهای متشتت هم شده است. در سایه همین نکات هم من در مصاحبههای پیشین با دیپلوماسی ایرانی بارها عنوان کردهام که رفتار با اروپا باید در نهایت هوش دیپلوماتیک صورت گیرد؛ چرا که نباید اروپا را بهعنوان ضامن برجام از دست داد».
اما همین کارشناس رژیم یک پاراگراف آن طرفتر حرف خود را پس میگیرد و بیهوده بودن این دخیلبستنها به کعبهٴ آمال اروپا و انتظار یافتن شکاف بین اروپا و آمریکا اعتراف میکند:
«اگر دو کشور آلمان و فرانسه هم رفتارهای منفی را از جانب تهران مشاهده کنند، بسترهای سفر بن سلمان به پاریس و برلین هم مهیا خواهد شد. لذا ما باید در خصوص این سه مقوله (توان موشکی، دیپلوماسی منطقهیی و نیز حقوقبشر) به یک تصمیمی نهایی برسیم. بازی یک بام و دو هوا دیگر پاسخ گوی شرایط نیست».
تصمیم در مورد جامزهرهای سهگانه به عهدهٴ خامنهای است
در همین گفتگو، علی بیگدلی، اقرار میکند که وضعیت بگونهیی است که دیگر خود خامنهای باید در مورد جامزهرهای سهگانه [موشکی، منطقهیی و حقوقبشر] تصمیم بگیرد. به عبارت دیگر گذشت آن زمانی که علیخامنهای میتوانست از پشت پرده نرمش قهرمانانه انجام داده و جلو روی اصولگراها و باند وابسته به خودش جانماز آب بکشد و ادا و اطوار ضدآمریکایی دربیاورد.
«نکته مهم اینجا است که موجی که در بستر در هم آمیختن است سه این موضوع (توان موشکی، دیپلوماسی منطقهیی و نیز حقوقبشر) شکل گرفته است از دستگاه سیاست خارجی و نهاد و شخص رئیسجمهوری گذشته و مستقیماًًً به نظام و رهبری رسیده است. به عبارت دیگر تصمیمات جدی برای این خطوط قرمز فقط در سطوح عالی نظام تعیین خواهد شد و دستگاه سیاست خارجی تنها و تنها مواضع تاکتیکی خواهند داشت».
اعتراف به بنبست همه جانبه رژیم در سال 1397
این کارشناس رژیم پیشبینی میکند که سفر آتی ماکرون و مرکل به آمریکا را برابر با اتمامحجت آمریکا با اروپا در مورد باقی ماندن در برجام میداند و میگوید:
«شما به تغییر و تحولات ساختاری در کاخ سفید بنگرید. اکنون رکس تیلرسون رفته و جایش را پمپئو گرفته است. به جای مک مستر اکنون جان بولتونی حضور یافته که یک جنگطلب است. این مسأله بهمعنای تندتر شدن رفتار تهاجمی واشینگتن نسبت به برجام و سایر ابعاد پرونده ایران است؛ مخصوصاً اگر دیدار ترامپ با کیم جونگ اون هم شکل گیرد و خیال کاخ سفید هم تا حدودی از پیونگ یانگ راحت شود دیگر ایران است که کانون حملات آمریکا خواهد بود. آنگاه اروپا هم باید در این کارزار تکلیف خود را روشن کند. سال ۹۷سال همبستگی مربع آمریکا، عربستان سعودی، اسراییل و اتحادیه اروپا ضد برنامههای ایران خواهد بود. لذا اگر تهران رفتارهای سابق خود را ادامه دهد، سال پیش رو سال بحرانهای دیپلوماسی ایرانی خواهد بود».
سال ایران آزاری یا کابوس سرنگونی؟
این کارشناس وابسته به رژیم، در واقع با زبان معکوس به بنبست همهجانبه و لاعلاج دیکتاتوری رو به سقوط آخوندی اعتراف میکند و سال جدید را در فرهنگ آخوندی سال «ایران آزاری» مینامد. البته در این زمینه پیشاپیش عقبنشینی از نعرههای موشکی، و منطقهیی ولایتفقیه را هم معادل با تشدید قیاممیداند و از آن پرهیز میدهد:
«خط قرمزهای گذشته تهران در خصوص مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق و نیز جنگ نیابتی که در یمن به راه افتاده، سبب شده تا ایران هم در یک بلا تکلیفی بهسر برد و توان بازگشت از مواضع خود در منطقه را نداشته باشد. چرا که در صورت چنین بازگشتی، یقینا با واکنش افکار عمومی داخلی روبهرو خواهد شد، کما اینکه هماکنون هم بخشی از افکار عمومی در این خصوص حساس است. کما اینکه مصداق آن در اعتراضات دی ماه سال گذشته مشاهده شد».
یعنی خلاصهٴ کلام چه در شق سرکشیدن جامهای سهگانهٴ زهر و چه در شق کوبیدن بر نعرهٴ جنگ جنگ با موشکی، فرجام سخت سرنگونی در انتظار حکومت آخوندی است و از آن گریزی ندارد.