واقعیت این است که رژیم خمینی 38سال را با دجالگری و دیکتاتوری و شکنجه و اعدام و زندان و اسیدپاشی و جنگ خارجی و تروریسم و قتلعام و... توانست حکومت کند. البته علاوه بر اینها امدادهای غیبی هم طی این سالها یعنی از کلت و کیک آقای ریگان گرفته تا 110میلیارد دلار آقای اوباما همراه با پیشکش کردن عراق و منطقه به آخوندها از عوامل تعیینکننده استمرار این حکومت جهل و جنایت بود.
به این فهرست اضافه کنید سه جنگ منطقهیی یعنی جنگ اول عراق و بعدی اشغال عراق و جنگ افغانستان که بقول خود رژیم منافعش مستقیم ریخت در جیب آخوندها که یک قلم آن اشغال پنهان و بعد هم آشکار عراق بود.
در واقع رژیم طی این سالیان توانست روی سه پایه سرکوب، صدور تروریسم و حمایت بیدریغ خارجی دوام بیاورد. سرکوب زیر سایه دو پارامتر دیگر و همچنین جنگ با عراق توانست بیشترین کاربرد را برای بقای رژیم داشته باشد. بهنحوی که 120هزار تن از پاکترین جوانان و نوجوانان این میهن را که گناهی جز آزادیخواهی نداشتند اعدام کرد و هرگونه اعتراض و قیامی را بهشدت سرکوب کرد و این تنها صدای مقاومت ایران بود که طی این سالیان مرعوب نشد و تمام عیار و با دادن قیمت گزاف جنایات رژیم را افشا کرد و پرچم مقاومت را در احتزاز نگه داشت.
بهرغم سرکوب عریان و بیرحمانه، در پرتو همین پرچم برافراشته مقاومت بود که طی این چهار دهه اعتراضات و تظاهرات مردم در اشکال صنفی، سیاسی، دانشجویی، کارگری و... قطع نشد و ادامه پیدا کرد و حتی در مقاطعی ما شبه قیامهایی در مشهد، قزوین، اسلامشهر نیز داشتیم.
همینطور قیام دانشجویی سال 78 و قیام 88 را داشتیم که لرزه سرنگونی را رژیم خوب احساس کرد.
به همین دلیل رژیم با درس گرفتن و با استفاده ضدانقلابی از تجارب قیام 88 همچنان بهصورت سیستماتیک و به برکت سکوت و مماشات غرب به سرکوب ادامه داد.
ولی از آنجا که بیکاری و فقر و سرکوب و گرسنگی و... . واقعیتهایی انکار ناپذیرند و مردم نیز طی این سالیان بهخوبی دریافتهاند که در سکوت و تمکین سهمشان در این رژیم حتی گوری که شب در آن بخوابند نیز مورد تعرض قرار میگیرد، لذا شعله اعتراضات و تظاهرات را بالا و بالاتر بردند، چرا که از سیاهی رنگی بالاتر نبوده و بعبارتی چیزی برای از دست دادن نداشتند.
در واقع فشار و سختی فزاینده معیشتی و اختناق ناشی از این حاکمیت، مقاومت و عدم تمکین را در ذات خود پرورش میدهد. این قانون بقای نوع انسان و تکامل اجتماعی اوست. در بطن همین زد و خوردها و مقاومت و جنگیدن برای احقاق حقوق است که گام به گام مبارزات تودهها تکامل یافته و نهایتاً با یک جهش و انقلاب نظم اجتماعی نوین را به نظم قدیم و کهنه تحمیل میکند.
بنابراین این مقاومت ها و اعتراضات، طبیعی و حتمی و اجتنابناپذیر بوده و در واقع برآیند درگیر شدن دو وجه تضاد بین مردم و حاکمیت برای غلبه بر یکدیگر است. لذا خیلی طبیعی است که این مقاومت و مبارزه مردمی بهرغم سرکوب وحشیانه گام به گام گسترش یافته و اعتلا یابد.
بطوریکه هرچه میگذرد نه تنها اعتراضات افول نکرده بلکه روند رو به رشد و تشکلیابی و سازمانیافتگی و سراسری شدن را طی کرده است.
اخیراً شاهد هستیم که تجمعات و اعتراضات فرهنگیان یا کارگران و سایر اقشار معترض که در گذشته بهصورت پراکنده و در تفرق انجام میشد الآن در روند تکاملی خود بهصورت متشکل و سازمانیافته انجام میشود. بهطور مثال در 20شهر در روز مشخص و ساعت مشخص و در مکان مشخص با شعارهای یکسان تجمع اعتراضی برگزار میشود، به همین ترتیب برگزاری تجمعات و اعتصابات در جلوی مجلس رژیم یا مکانهای مشخص دولتی است که معترضان از شهرهای مختلف با هماهنگی و در روز مشخص به تهران آمده و برگزار میکنند که این هم نشان از همین سازمانیافتگی و روند تکاملی اعتراضات میباشد.
از نشانههای دیگر شکست رژیم در خشکاندن یا بیخاصیت کردن اعتراضات اجتماعی مقاومت زنان آزاده میهن در قبال تحمیل حجاب اجباری بهرغم سرکوب وحشیانه مثل اسیدپاشی و حبس و اسائه ادب به زنان شریف توسط نرینه پاسدارهای رژیم میباشد. زنان آزاده ما تسلیم فشارهای حکومت نشده و با شرکت در اعتراضات و تظاهرات مردمی با طرح های سرکوب گرانه رژیم به انحاء مختلف مقابله کردهاند.
نمونههای ارتقاء اعتراضات و مبارزات مردم ایران بهرغم سرکوب شدید و وحشیانه آخوندها زیاد است که بحث جداگانهای را میطلبد، بنابراین به ذکر برخی نمونهها اکتفا میکنیم.
تظاهرات و اعتراضات غارتشدگان توسط مؤسسههای مالی وابسته به رژیم که حداقل 2سال است استمرار داشته و سپردهگذاران نه تنها خسته نشده که روز به روز به کمیت و کیفیت اعتراضات آنها افزوده میشود. در همین رابطه شاهدیم که شعارهای غارتشدگان به تدریج از حالت صنفی به شعارهای سیاسی ارتقاء یافته و سران نظام را هدف میگیرد.
از ویژگی دیگر اعتراضات غارتشدگان ورود فعال زنان آزاده و شجاع میباشد که در اغلب تظاهراتها نقش جلودار داشته و با سخنرانیها و شعارهایشان این تحرکات را ارتقا میدهند.
احیاء و بالا گرفتن جنبش دانشجویی
سیر صعودی سلسله تظاهرات و تجمعات مزدبگیران و کارگران و پرستاران و... ...
اعتلای کمی یکانهای هزار اشرف در داخل میهن و ارتقاء کیفی پراتیکهایی که بهمناسبتهای مختلف انجام میدهند.
رادیکالیزه شدن فضای زندان و زندانیهای سیاسی با مقاومت ها و اعتصاب غذاهای حماسی و جانکاه بهنحوی که با این جانفشانیها نه تنها مانع پیشروی رژیم در پاسیو کردن و به تسلیم کشاندن زندانیان شده بلکه یک فضای احیا کننده و تهاجمی رو به رژیم ایجاد کرده است.
در پایان اشارهیی هم بکنم به یکی دیگر از عواملی که باعث ارتقاء جنبش مردمی شده است. در یک کلام علت را در تغییر تعادلقوا بین مردم و مقاومت سازمانیافتهشان و از طرف دیگر زهوار در رفتگی ولیفقیه باید دید. همینطور در تغییر تعادلقوای بینالمللی و منطقهیی که نظام بهرغم سرمایهگذاریهای چندین ساله در حال حاضر قافیه را باخته است.
نتیجه اینکه شرایط مساعد فعلی چه بلحاظ داخلی و یا منطقهیی و بینالمللی، مسئولیتهای ما را در استمرار و ارتقاء مبارزه علیه رژیم چندین برابر میکند.
موفق باشید
م. ایمان.
به این فهرست اضافه کنید سه جنگ منطقهیی یعنی جنگ اول عراق و بعدی اشغال عراق و جنگ افغانستان که بقول خود رژیم منافعش مستقیم ریخت در جیب آخوندها که یک قلم آن اشغال پنهان و بعد هم آشکار عراق بود.
در واقع رژیم طی این سالیان توانست روی سه پایه سرکوب، صدور تروریسم و حمایت بیدریغ خارجی دوام بیاورد. سرکوب زیر سایه دو پارامتر دیگر و همچنین جنگ با عراق توانست بیشترین کاربرد را برای بقای رژیم داشته باشد. بهنحوی که 120هزار تن از پاکترین جوانان و نوجوانان این میهن را که گناهی جز آزادیخواهی نداشتند اعدام کرد و هرگونه اعتراض و قیامی را بهشدت سرکوب کرد و این تنها صدای مقاومت ایران بود که طی این سالیان مرعوب نشد و تمام عیار و با دادن قیمت گزاف جنایات رژیم را افشا کرد و پرچم مقاومت را در احتزاز نگه داشت.
بهرغم سرکوب عریان و بیرحمانه، در پرتو همین پرچم برافراشته مقاومت بود که طی این چهار دهه اعتراضات و تظاهرات مردم در اشکال صنفی، سیاسی، دانشجویی، کارگری و... قطع نشد و ادامه پیدا کرد و حتی در مقاطعی ما شبه قیامهایی در مشهد، قزوین، اسلامشهر نیز داشتیم.
همینطور قیام دانشجویی سال 78 و قیام 88 را داشتیم که لرزه سرنگونی را رژیم خوب احساس کرد.
به همین دلیل رژیم با درس گرفتن و با استفاده ضدانقلابی از تجارب قیام 88 همچنان بهصورت سیستماتیک و به برکت سکوت و مماشات غرب به سرکوب ادامه داد.
ولی از آنجا که بیکاری و فقر و سرکوب و گرسنگی و... . واقعیتهایی انکار ناپذیرند و مردم نیز طی این سالیان بهخوبی دریافتهاند که در سکوت و تمکین سهمشان در این رژیم حتی گوری که شب در آن بخوابند نیز مورد تعرض قرار میگیرد، لذا شعله اعتراضات و تظاهرات را بالا و بالاتر بردند، چرا که از سیاهی رنگی بالاتر نبوده و بعبارتی چیزی برای از دست دادن نداشتند.
در واقع فشار و سختی فزاینده معیشتی و اختناق ناشی از این حاکمیت، مقاومت و عدم تمکین را در ذات خود پرورش میدهد. این قانون بقای نوع انسان و تکامل اجتماعی اوست. در بطن همین زد و خوردها و مقاومت و جنگیدن برای احقاق حقوق است که گام به گام مبارزات تودهها تکامل یافته و نهایتاً با یک جهش و انقلاب نظم اجتماعی نوین را به نظم قدیم و کهنه تحمیل میکند.
بنابراین این مقاومت ها و اعتراضات، طبیعی و حتمی و اجتنابناپذیر بوده و در واقع برآیند درگیر شدن دو وجه تضاد بین مردم و حاکمیت برای غلبه بر یکدیگر است. لذا خیلی طبیعی است که این مقاومت و مبارزه مردمی بهرغم سرکوب وحشیانه گام به گام گسترش یافته و اعتلا یابد.
بطوریکه هرچه میگذرد نه تنها اعتراضات افول نکرده بلکه روند رو به رشد و تشکلیابی و سازمانیافتگی و سراسری شدن را طی کرده است.
اخیراً شاهد هستیم که تجمعات و اعتراضات فرهنگیان یا کارگران و سایر اقشار معترض که در گذشته بهصورت پراکنده و در تفرق انجام میشد الآن در روند تکاملی خود بهصورت متشکل و سازمانیافته انجام میشود. بهطور مثال در 20شهر در روز مشخص و ساعت مشخص و در مکان مشخص با شعارهای یکسان تجمع اعتراضی برگزار میشود، به همین ترتیب برگزاری تجمعات و اعتصابات در جلوی مجلس رژیم یا مکانهای مشخص دولتی است که معترضان از شهرهای مختلف با هماهنگی و در روز مشخص به تهران آمده و برگزار میکنند که این هم نشان از همین سازمانیافتگی و روند تکاملی اعتراضات میباشد.
از نشانههای دیگر شکست رژیم در خشکاندن یا بیخاصیت کردن اعتراضات اجتماعی مقاومت زنان آزاده میهن در قبال تحمیل حجاب اجباری بهرغم سرکوب وحشیانه مثل اسیدپاشی و حبس و اسائه ادب به زنان شریف توسط نرینه پاسدارهای رژیم میباشد. زنان آزاده ما تسلیم فشارهای حکومت نشده و با شرکت در اعتراضات و تظاهرات مردمی با طرح های سرکوب گرانه رژیم به انحاء مختلف مقابله کردهاند.
نمونههای ارتقاء اعتراضات و مبارزات مردم ایران بهرغم سرکوب شدید و وحشیانه آخوندها زیاد است که بحث جداگانهای را میطلبد، بنابراین به ذکر برخی نمونهها اکتفا میکنیم.
تظاهرات و اعتراضات غارتشدگان توسط مؤسسههای مالی وابسته به رژیم که حداقل 2سال است استمرار داشته و سپردهگذاران نه تنها خسته نشده که روز به روز به کمیت و کیفیت اعتراضات آنها افزوده میشود. در همین رابطه شاهدیم که شعارهای غارتشدگان به تدریج از حالت صنفی به شعارهای سیاسی ارتقاء یافته و سران نظام را هدف میگیرد.
از ویژگی دیگر اعتراضات غارتشدگان ورود فعال زنان آزاده و شجاع میباشد که در اغلب تظاهراتها نقش جلودار داشته و با سخنرانیها و شعارهایشان این تحرکات را ارتقا میدهند.
احیاء و بالا گرفتن جنبش دانشجویی
سیر صعودی سلسله تظاهرات و تجمعات مزدبگیران و کارگران و پرستاران و... ...
اعتلای کمی یکانهای هزار اشرف در داخل میهن و ارتقاء کیفی پراتیکهایی که بهمناسبتهای مختلف انجام میدهند.
رادیکالیزه شدن فضای زندان و زندانیهای سیاسی با مقاومت ها و اعتصاب غذاهای حماسی و جانکاه بهنحوی که با این جانفشانیها نه تنها مانع پیشروی رژیم در پاسیو کردن و به تسلیم کشاندن زندانیان شده بلکه یک فضای احیا کننده و تهاجمی رو به رژیم ایجاد کرده است.
در پایان اشارهیی هم بکنم به یکی دیگر از عواملی که باعث ارتقاء جنبش مردمی شده است. در یک کلام علت را در تغییر تعادلقوا بین مردم و مقاومت سازمانیافتهشان و از طرف دیگر زهوار در رفتگی ولیفقیه باید دید. همینطور در تغییر تعادلقوای بینالمللی و منطقهیی که نظام بهرغم سرمایهگذاریهای چندین ساله در حال حاضر قافیه را باخته است.
نتیجه اینکه شرایط مساعد فعلی چه بلحاظ داخلی و یا منطقهیی و بینالمللی، مسئولیتهای ما را در استمرار و ارتقاء مبارزه علیه رژیم چندین برابر میکند.
موفق باشید
م. ایمان.