دو کیفیت هماهنگ
این روزها بارها با این واقعیت مواجهیم که در کرونازدایی و جلوگیری از رشد اپیدمی آن، دو عامل یا دو کیفیت هستند که همهچیز را تعیینتکلیف میکنند: اولویت و مدیریت. این دو عامل را یک شاخص، تعیینتکلیف میکند که همانا حفظ سلامت جامعه و مردم است. اگر این شاخص، پررنگترین نقش را در اولویت و مدیریت نداشته باشند، موضوع کرونا دچار سیاستزدگی و ملعبهای در دست سیاستبازی واقع میشود.
در مبارزه با کرونا چندین راهحل متنوع برای آزمون تجربه و خطا به مدت طولانی وجود ندارد. اگر سازمان بهداشت جهانی و کشورهای موفق را مرجع قرار دهیم، راهحل اولیه و فوری، قرنطینه و قطع ارتباط و تماس است.
کانون مولد تلاطم و فاجعه کجاست؟
مسیر طی شده در ایران زیر سلطهٔ آخوندها نه پیروی از قانونمندیهای مبارزه با کرونا بوده است، نه منطبق با نظرات متخصصان، نه الگوبرداری از کشورهای موفق و نه طبق دستورالعملها و راهکارهای سازمان بهداشت جهانی. نقض آشکار و آگاهانهٔ تمامی این راهکارها باعث شده است که با استناد به نامهٔ هیأت علمی دانشگاههای پزشکی کشور به روحانی «تلفات ایران ۱۵برابر چین» باشد.
پرسش این است که پس ایران چه راه و مسیری را در امر کرونا طی کرده که باعث چنین فاجعهیی شده است؟ چرا خامنهای و روحانی هنوز هم به این مسیر ادامه میدهند؟ برای پاسخ به این پرسش و داشتن تصویری جامع و روشن، نگاهی خواهیم داشت به نتیجهٔ تبدیل کردن یک امر تخصصی و بهداشتی به منافع سیاسی حاکمیت و دولت و حاصل آنکه بهای سنگینش، جان و زندگی مردم ایران بوده است.
لازم یه یادآوری است که خطاهای عمدی و بیلیاقتیهای حاکمیت آخوندی مرحله به مرحله آنقدر تکرار شده و منجر به فجایع گشته که تمام ساختار درونی و حاشیهای آن را متلاطم نموده است. این تلاطم باعث شده که پس از گذشت حدود ۵۰روز از بروز کرونا در ایران، هر یک دیگری را مقصر بداند و پرونده از هم باز کنند. یک نمونه از این زد و خوردهای باندی و حتی همباندی را در شمارهٔ ۱۸فروردین ۹۹روزنامهٔ آفتاب یزد شاهدیم. این موارد را در دو موضوع «اولویت» و «مدیریت» بررسی میکنیم تا روشن شود که در اپیدمی کرونا چرا ایران و مردم آن دچار چنین حجم گسترده از ابتلا و مرگ ناشی از کرونا شدهاند.
تخصص در اتاق تاریک
یادآوری این نکتهٔ مبنایی ضروری بهنظر میرسد که در جمهوری اسلامی آخوندی از همان ابتدای شکلگیری، تخصص و علم همواره تحتالشعاع ایدئولوژی حاکمیت و سیاست آن بوده است. خمینی بارها گفت «همهٔ مشکلات ما از دانشگاههای فاسد است». خمینی در تابستان سال ۵۸گفت «ما متخصص نمیخواهیم، هر کس هم خوشش نمیآید، برود». در همین زمینه باید یادآوری شود که شمار فرار مغزها از ایران آخوندی بر اساس گزارش مرکز آمار همین رژیم در سال ۱۳۹۷، سالانه حدود ۱۸۰هزار نفر است! با چنین زمینه و شناختی، به بررسی چراییِ شیوع شتابان کرونا در ایران و آمار جانگداز مرگ و میر ناشی از آن میپردازیم.
ایران در گرودنهٔ یک مدیریت پروپاگاند
کرونا باعث شده است که تضاد بنیادی سیاست و تخصص که ریشه در حفظ نظام به هر قیمت دارد در رژیم آخوندی بالا بگیرد. این تضاد که به مرور با واقعیتهای هولانگیز تلفات کرونا بیشتر و بیشتر فضا را گرفته است، بهناگزیر سر از رسانهها درآورده و روزنامهٔ آفتاب یزد در شمارهٔ ۱۸فروردین ۹۹عنوان یکی از مقالههایش را «راه جدای سیاسیون از پزشکان» انتخاب کرده است. زیر این عنوان شاهد یک مسیر هستیم که میتوانست از همان ابتدا طوری دیگری رقم بخورد؛ اما بهدلیل «مدیریت» خامنهای و دولت دستآموزش به مسیر جنایت و فاجعه راه برده است: «از همان ابتدا معلوم بود تنها راه، تعطیل کردن بسیاری از مشاغل و قرنطینه است. در ایران از همان ابتدا این موضوع مناقشه برانگیز بود، بسیاری خواستار قرنطینه شدند اما دولت واکنشهای مختلفی داشت».
در ادامه شاهدیم که مثل ۴۱سال گذشته، تمام بحرانهای بار شده بر رژیم آخوندها در گردونهٔ یک مدیریت پروپاگاندیِ دروغ و بهتان و فرافکنی، ناشی از « توطئهٔ استکبار جهانی و ضد انقلاب درونی و بیرونی» و در امر کرونا هم ناشی از «هراسافکنی و تلاش برای تعطیلی کشاندن کشور و توطئهٔ دشمنان» است: «حسن روحانی در ششم اسفند تصریح کرد: از روز شنبه (۱۰اسفند ۹۸) کار و فعالیت در کشور باید بهصورت آنچه که در هفتههای گذشته جریان داشته، ادامه یابد و هراس افکنی و تلاش برای به تعطیلی کشاندن کشور، توطئه دشمنان است». (همان منبع)
سر نخ این گردونهٔ دروغ و بهتان و فرافکنی و سیاسی کردن کرونا را اما متخصصان و پزشکان بهخوبی نشان میدهند. متخصصانی که سخت در جدال با واقعیت ویروس و یافتن راهکار دفع آن هستند، شیادی «عادی بودن شرایط کار و فعالیت» توسط روحانی را رو میکنند: «پزشکان و متخصصان همان موقع گفتند که آنچه عادی است در واقع شیوع ویروسی بهشدت مسری به نام کرونا است. سه روز بعد از سخنان روحانی، در جمعه نهم اسفند ۹۸اعلام شد که مدارس تعطیل خواهند بود. وزیر بهداشت نیز گفت هفته سختی در پیش داریم و پیک کرونا از راه خواهد رسید». (همان منبع)
وجهی دیگر از فاجعه را در بلبشوی ناشی از بنبست و بیراهحلی و نتیجتاً در بیدر و پیکری نوعی مدیریت میتوان دید که در نظام قدرتپرست آخوندی اصلاً هماهنگی وجود ندارد. از این رو مردم ایران قربانی مدیریتی میشوند که رئیس دولت که مسؤل اول مقابله با بحران کرونا است یک حرف میزند و وزیر بهداشت از جنبهٴ تخصصی حرف دیگری میزند که ۱۸۰درجه مقابل رئیس خودش در دولت است: «سعید نمکی در همان تاریخ گفت: بر اساس بررسی اپیدمیولوژیک از رصدهای ملی و بینالمللی، پیک اصلی بیماری در هفته و روزهای آتی است». (همان منبع)
این است واقعیتهای مبنایی «مدیریت» در بحران کرونا در ایران آخوندزده که تخصص هیچ جایی ندارد و هر دم جان و زندگی مردم را به سویی میکشاند. در این بساط، آنچه با گذشت روزها و هفتهها مسلطتر میشود، ویروس کرونا و بنا کردن مدیریتی بر ستونهای باد هوا است: «با گذشت بیش از ۴۵روز که کرونا وارد شده است، آنچه متخصصان گفتند با آنچه سیاسیون گفتند و میخواستند تطبیق نداشت! گویی برخی سیاسیون در یکطرف خط قرار گرفتهاند و متخصصان امر در طرف دیگر!». (همان منبع)
سمت و سوی مدیریت با تعیین اولویت
آنچه اشارهوار بررسی شد، حاصل مدیریت خامنهای و روحانی در گسترش ویروس و بالا بردن ارتفاع مرگ بوده است. از آنجا که سمت و سوی «مدیریت» را همواره «اولویت» تعیین میکند، بهجاست ببینیم وقتی مردم و زندگیشان تا فرق سر گرفتار ویروس شده است، اولویت جمهوری اسلامی آخوندی و دولت متبوعش چیست و سطح مسؤلیتپذیریشان در قبال سلامت مردم چقدر است.
حسن روحانی با گذشت حدود ۵۰روز از گسترش شتابان کرونا در ایران و جان باختن هزاران نفر، اولویت نظام را با تکرار مواضع مبتذل ۴۱سال گذشته، بالا میآورد که سلامت مردم در موضوع کرونا اولویت اول نیست: «برخلاف دعوت بدخواهان و ضد انقلاب که مردم را دعوت میکند به اینکه بین سلامت و فعالیت اقتصادی یکی را باید انتخاب کرد، این مردود و ناصواب است». (همان منبع)
روحانی حتی تمام بافتههای تبلیغاتی نظام در ۵۰روز گذشته را هم لگدکوب کرده و ناگهان اعلام میکند: «ما استانهای سفیدی داریم که میتوان فعالیت اقتصادی و آموزشی را در آنها شروع کرد. از اول هم در تولید، ما با هیچ مانعی مواجه نبودیم. استانهای کشور بهجز تهران از ۲۳فروردین فعالیتهای خود را آغاز کنند. در استان تهران فعالیتهای اقتصادی از روز شنبه ۳۰فروردین آغاز شود»! (همان منبع)
این موضع و ابلاغ جنایتبار، علاوه بر برانگیختن خشم و اعتراض همباندیهای روحانی، باعث اعتراض صریح متخصصان و پزشکان شد تا با زبان تخصصی به روحانی حالی کنند که این حرکات مبتذل میمونوار و تو خالی را خرج جلسات دولتش کند و با جان و زندگی مردم بازی نکند: «در جدیدترین مورد دوباره دولت دستورهایی را داده که بار دیگر پزشکان را نگران کرده است. مسعود یونسیان متخصص اپیدمیولوژی گفت: اگر پیش از رسیدن به مرحله کنترل بیماری محدودیتها را کنار بگذاریم، شیوع ویروس کرونا ادامه خواهد یافت و تبعات اقتصادی و سلامتی بیشتری خواهیم داشت...دکتر پیام طبرسی معاون آموزشی بیمارستان مسیح دانشوری میگوید: عمر اپیدمی هر ویروس ۲ماه است و کشورهایی از جمله چین و ژاپن که قرنطینه سختگیرانه اجرا کردند، توانستند در دو ماه این ویروس را فروکش کنند؛ اما کشور ما باید قرنطینه سختگیرانه و کنترل جدی را پیش بگیرد تا بتوان این بیماری را فروکش کرد». (همان منبع)
بحران کرونا آن روی مطالبات عینی و ملموس مردم
مشاهده میشود که اولویت برای خامنهای و روحانی نه جان مردم که تولید و اقتصاد برای حفظ نظام است. تا همین مقطع بروز کرونا در ایران، هر روز و هر هفته داد اقشار مردم بالا بود که: «روحانی دروغگو، سپردههای ما کو؟ روحانی دروغگو، حقوق ماه ما کو؟ سوریه را رها کن فکری بهحال ما کن! دولت ورشکسته، رو پول ما نشسته. یه اختلاس کم بشه، وضع ما بهتر میشه. اسلامو پله کردین، مردمو ذله کردین و...».
واقعیت این است که بحران کرونا در ایران، ترجمه و برگردان عینی و ملموس همین شعارها و مطالبات مردم است. بنابراین داعیهٔ دجالانه و شیادمنشانهٔ روحانی و خامنهای برای تولید و اقتصاد، دقیقاً نشان از بحران موجودیت دارد و بس. در این داعیه هیچ نفعی برای مردم ایران نیست. اگر واقعاً مشکل اقتصاد در حین بحران کرونا است، چرا با وجود فریادهای بسیار برای تأمین از صندوق توسعهٔ ملی که در ید مطلق خامنهای هست، هیچ پاسخی داده نمیشود و یک قران و تومان هم به معیشت و تنگنای سلامت مردم و مطالبههای پزشکان و متخصصان اختصاص نمییابد؟ در همین شمارهٔ روزنامه آفتاب یزد، ناخواسته در یک جنگ باندی دست روحانی و خامنهای رو شده است که کاربرد این صندوق فقط و فقط برای حفظ نظام و دستگاه پروپاگاندی آن است: «حسن روحانی میتواند با تأکید بر روی صندوق توسعه ملی که گاه مشاهده شده از آن میلیونها دلار برای واحدهای برونمرزی صدا و سیما کمک شده، این بار نیز از این صندوق استفاده کند».
خط ممتد یک اولویت و مدیریت تنها تضمین سلامتی
در این بررسی تصویر روشنی از مفهوم «مدیریت و اولویت» در نظام آخوندی و حاصل آن برای مردم ایران در بحران کرونا نشان داده شد. این مدیریت و اولویت را نباید خاص بحران بالفعل کرونا دانست. این یک خط ممتد با هزاران نمونه مثل کرونا در ۴۱سال گذشته است. مشاهده شد که بر هر موضوعی اعم از سلامت و اقتصاد و تولید در امر کرونا دست گذاشته میشود، بحران اصلی نه خود ویروس کرونا که در ویروس حاکمیت و دولت آخوندی است که حتی نظر تخصصی و پزشکی را برنمیتابد.
به همین علت بحران و اولویت اصلی فراتر از سلامت و هر عامل دیگر امنیت نظام است. موضوعی که روحانی در تشریح برنامه دولتش در تنگنای کرونا بهروشنی بیان کرد و گفت:
«امنیت جامعه برای ما اصل هست همه نیروهای مسلح ما مرزداران ما پلیس ما همه در صحنه هستند و اگر بنا باشد امنیت خدشهدار بشود که اصلاً مفهوم ندارد.»
وقتی اولویت حاکمیت و دولت فقط حفظ نظام و بیرون کشیدن نظام از کرونا است، پس این حق مردم ایران میباشد که اولویتشان، خلاص کردن سلامتشان از چنگ شاهویروس ولایت فقیه و دولت تابعهاش باشد. بحران کرونا در ایرانزمین فقط و فقط از این راه کنترل و دفع میشود.