از قدیم گفتهاند آزادی رسانهها، رکن چهارم دموکراسی است.
طبعا در حاکمیتی مانند دیکتاتوری فاشیستی ولایت فقیه که حتی صحبت از دموکراسی جایی ندارد؛ صحبت از ارکان دموکراسی و آزادی فعالیت سیاسی و انتخابات و آزادی اندیشه و آزادی بیان اساساً بیمورد است! تا بخواهیم در گام بعد برسیم به آزادی رسانه! و علل نبود آن در جامعه.
اما ورای تمامی این نکات که میتواند از هر زاویه و توسط هر خوانندهای مورد مناقشه قرار گیرد، یک اصل پایهیی حداقل در مورد رسانهها وجود دارد که در نهایت همه بحثها و جدلها را تعیینتکلیف میکند و حضار را از افتادن به وادی کشمکشهای کلامی نجات میدهد و آن، اقبال عمومی به یک رسانه و پشت کردن به رسانه دیگر است.
بهعنوان مثال، وقتی یک رسانه در بحبوحه یک واقعه، مورد مراجعه جمع کثیری از مردم قرار میگیرد، فارغ از هر بحثی که درباره پوپولیسم و مردمگرایی مبتذل مطرح باشد ولی وجدان جمعی جامعه در انتخاب نهایی خود، روی میز روزنامهفروش یا هنگام انتخاب ایستگاه رادیویی مورد نظر خود در خلوت خانهاش، هنگامی که دیگر مأمور تفتیش عقاید و پلیس فتا و... کنارش ننشسته، همانی را انتخاب میکند که «خود»ش میخواهد.
این انتخاب هنگامی اهمیتش ضریب میخورد که «مشتری خبر» بخواهد برای انتخابش(یعنی روزنامه یا مجله یا کتابی که میخرد) «پول» هم بدهد! اینجا دیگر آن جایی است که کمتر کسی اشتباه یا ظاهرسازی میکند حتی اگر ناگزیر باشد در ظاهر امر، به چیزی تظاهر کند که در باطن به آن اعتقاد ندارد(مانند اجباری که در فاشیسم آخوندی به مردم تحمیل میشود و در شرایط فعلی ایران هم اساساً بیاثر شده است).
بهعنوان نمونه، تیراژ روزنامه جمهوری اسلامی حتی در همان سالهای اول حکومت آخوندی که خود خمینی هم زنده بود و هنوز خون چندانی هم ریخته نشده بود، بهگفته خود آخوندها و آماری که بعداً دادند، هرگز از ۱۳-۱۴هزار نسخه در روز بالاتر نرفت! ضمن اینکه همان ۱۳-۱۴هزار نسخه را هم مجاناً برای ادارات دولتی و شرکتها و... میفرستادند. در حالیکه طبق آماری که وزارت کشور آخوندها در همان زمان درباره آمار شرکتکنندگان در انتخابات مجلس یا خبرگان و... منتشر میکردند، برنده اعلام شده، همین حزب کذایی بود با آرایی تقلبی بالغ بر چند صدهزار و گاه میلیون!
طبعا همگان میدانستند و اینک پس از گذشت سالها و افشاگریهایی که عناصر همین نظام بر علیه یکدیگر بهعمل آوردهاند، روشن شده که تمامی این آمارسازیها در جریان نمایشات موسوم به انتخابات در دیکتاتوری ولایت فقیه حاصل کار یک تقلب سیستماتیک حکومتی است و در عالم واقع هیچ پشتوانه عینی مردمی ندارند.
اما در همان زمان، یعنی در سالهای ۵۸ و ۵۹ در حالیکه نشریه مجاهد که مخفیانه چاپ و به شکل نیمهمخفی توزیع میشد، تیراژش از مرز ۶۰۰هزار نسخه گذشت که یک رکورد محسوب میشد. همین رقم بهروشنی گواهی میداد که نظر اکثریت مردم یا حداقل اکثریت روزنامهخوان کشور متمایل به کدام سوست.
یک نمونه دیگر در همین زمینه، آماری است که این روزها درباره شمارگان روزنامههای مجاز آخوندی منتشر شده و خبر از ورشکستگی تام و تمام مطبوعات حکومتی میدهد.
اول به آمار منتشره توسط یک کارگروه رسانهیی حکومتی(و نه دشمن حکومت) نگاه کنید که «بهارنیوز» یعنی یک سایت حکومتی دیگر در تاریخ ۱۸مرداد ۹۷ منتشر کرده است:
آمار منتشره توسط یک کارگروه رسانهای حکومتی
این رسانه حکومتی نوشته:
«گزارشی که انصاف نیوز تهیه کرده، نشاندهندهٔ وضعیت بسیار نامطلوب تیراژ واقعی روزنامههاست، حتی تعدادی از آنها که فقط ۲۰ تا ۳۰ نسخه در روز چاپ میکنند!»
همشهری حدود ۱۸۰هزار نسخه حدود ۴۵% برگشتی دارد!
(برگشتی به آن بخش از نسخههای چاپشده میگویند که فروش نمیرود و به روزنامه برگردانده شده و کاغذ باطله میشود. اکثر روزنامهها بیش از ۴۰ تا ۵۰درصد برگشتی دارند).
جام جم حدود ۷۰ تا ۸۰هزار نسخه
ایران حدود ۴۰ تا ۵۰هزار نسخه
خبر ورزشی، ۳۶هزار نسخه که ۴۵ تا ۵۵% برگشتی است
دنیای اقتصاد حدود ۲۹هزار نسخه با حدود ۵۰% برگشتی
شرق، ۷۸۰۰نسخه که ۵۰درصد آن برمیگردد
اعتماد حدود ۷۰۰۰نسخه حدود ۱۵۰۰نسخه توزیع رایگان در مجلس و حدود ۶۰% برگشتی
جوان حدود ۷۰۰۰نسخه که ۲۵۰۰نسخه توزیع رایگان و ۶۰ تا ۷۰درصد برگشتی
آفتاب یزد حدود ۷۰۰۰نسخه با ۵۰درصد برگشتی، ۱۵۰۰نسخه توزیع رایگان
آرمان حدود ۶۰۰۰نسخه که ۶۰ تا ۷۰درصد آن برگشتی است
شهروند حدود ۵۶۰۰ تا ۶۰۰۰نسخه
کیهان با حدود ۴۷۰۰نسخه
سازندگی حدود ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰نسخه
اطلاعات با حدود ۳۰۰۰نسخه
خراساًن حدود ۳۰۰۰نسخه
جهان صنعت حدود ۳۰۰۰نسخه
وطن امروز حدود ۳۰۰۰نسخه
مردمسالاری حدود ۳۰۰۰نسخه
پیروزی حدود ۳۰۰۰نسخه
جهان اقتصاد حدود ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰نسخه
ابرار در حدود ۲۵۰۰نسخه
ابرار ورزشی هم حدود ۲۵۰۰نسخه
استقلال حدود ۲۰۰۰نسخه
قدس حدود ۲۰۰۰نسخه با ۵۰درصد برگشتی
جمهوری اسلامی حدود ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰نسخه
بانی فیلم حدود ۱۵۰۰نسخه یک روز!
تعادل حدود ۱۵۰۰ سخه تقریباً همهٔ آن برگشتی است
کار و کارگر حدود ۱۵۰۰نسخه
ایران ورزشی حدود ۱۵۰۰نسخه
گل حدود ۱۵۰۰نسخه
ابتکار حدود ۱۰۰۰نسخه با ۵۰% برگشتی
تفاهم حدود ۱۰۰۰نسخه
کلید حدود ۱۰۰۰نسخه
راه مردم حدود ۱۰۰۰نسخه
همدلی حدود ۱۰۰۰نسخه
سیاست روز حدود ۷۰۰نسخه
کائنات، زمان، فناوران و کسب و کار زیر ۳۰۰نسخه
بهار، تماشاگران و صاحبقلم ۲۰ تا ۳۰نسخه!
این آمار البته نشانه ورشکستگی تنها مطبوعات حکومتی نیست بلکه نشاندهنده ورشکستگی تبلیغات حکومتی تمامی باندهای تشکیلدهنده رژیم است، یعنی اگر حتی مردم در قیام دی ۹۶ به خیابان نمیآمدند و شعار نمیدادند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» باز هم با نگاهی به همین آمار که یکبار دیگر هم در سال گذشته از طرف منابع حکومتی منتشر شده بود، میشد فهمید که مردم چه نگاه و نظری به نظام و تبلیغات و رسانههایش دارند. البته آخوندها خودشان که دستشان توی کار است پیش از همه و بیش از همه این را میدانند و برای همین هم هست که مستمراً با اکیپهای ویژه، مشغول نابودکردن آنتنهای ماهوارهیی مردم هستند و مثل رطیل و هشتپا از در و دیوار خانههای مردم بالا میروند تا ارتباط مردم با رسانههای غیرحکومتی را قطع کنند. این نشان میدهد که حتی رسانههای مجانی و مجازی رژیم هم مانند رسانههای پولی و کاغذیاش، خریداری ندارند.
شاید گفته شود که الآن در دورانی زندگی میکنیم که همه جای دنیا اینطوری است و دیگر دوران رسانههای کاغذی بهسر آمده و ربطی به ایران ندارد، همه جا اینطوری است.
این حرف هم البته غلط نیست و واقعاً در تمامی جهان، رسانههای کاغذی در حال جمع شدن هستند و حتی بسیاری روزنامههای معروف اروپایی هم یکی یکی دارند تعطیل میشوند یا با افت شمارگان جدی روبهرو شدهاند. اما در همان اروپایی که انتشارات کاغذی رو به سرازیری تعطیل شدن نهادهاند، مطلقاً هیچ چیزیش مشابه ایران آخوندزده ما نیست.
یک نمونه آلمانی!
خبر مورد نظر، مخصوصاً از یک رسانه آخوندی نقل میشود که روشن باشد آلمانها آب توی آن نکردهاند!
سایت تحلیلی خبری عصر ایران روز ۲۵مرداد ۹۷ بهنقل از دویچه وله(رسانه رسمی آلمان) این خبر را نقل کرده است:
«با اینکه از شمار خوانندگان روزنامهها کاسته میشود اما، بیش از ۳۹میلیون نفر از جمعیت ۸۱میلیونی آلمان هر روز روزنامه میخوانند... گزارش تازه "مدیا آنالیز" که هر سال وضعیت رسانههای آلمان را بازتاب میدهد حاکی از رجوع ۳۹میلیون و ۳۰۰هزار شهروند آلمانی به روزنامههاست. به عبارتی هر روزنامه چاپی آلمان را بیش از ۲نفر میخوانند.
تیراژ چاپی روزنامههای آلمان روزانه به ۱۶میلیون نسخه میرسد، ۱۲میلیون و ۸۰۰هزار نسخه آن بهصورت آبونه به در خانهها و مؤسسات برده میشود. یک میلیون و ۴۰۰هزار در روز خرید نسخه الکترونیکی روزنامههاست».
نگاهی به همین آمار نشان میدهد که گر چه در آلمان هم وضعیت روزنامههای کاغذی رو به افول است اما وضعیت همین روزنامهها در فضای مجازی با آن که مجانی نبوده و به فروش میرسند، رو به پیش است!
فارغ از هر بحثی درباره تفاوت وضعیت ایران و آلمان و فاصله مشخص آنها در مرحله رشد اقتصادی اجتماعی و... ولی به هر حال در مقایسه به نسبت جمعیت و عطش مردم به دریافت خبر غیرحکومتی در ایران که نزدیک به ۴۰میلیون ایرانی روی کانال تلگرام فعال هستند و بیش از ۷۰میلیون موبایل در ایران در دست مردم است که با آن ۲۴ساعته مشغول تبادل خبر و ارسال عکس و گزارش به رسانههای «معاند!» هستند، روشن میشود سرنوشتی که تحت حاکمیت آخوندی رسانههای حکومتی دچارش شدهاند با آنچه که در سایر نقاط جهان در حال وقوع است، تفاوت کیفی دارد.
تفاوت مردمی که بهدلیل پیشرفتهای تکنولوژی کمتر سراغ نسخههای چاپی رسانههای مورد علاقه خود میروند! با مردمی که خواهان سرنگونی و نابودی نظام حکومتیشان هستند و از هر چیزی که نام و نشانی از این رژیم دارد از جمله ابزار تبلیغاتی آن متنفرند.
بیشتر بخوانید: