مسابقه بین دو تیم فوتبال بهاصطلاح ملی ایران و سوریه با فضاحتهای زیادی همراه شد. روزنامههای رژیم اسمش را تناقضهای این مسابقه گذاشته بودند و دامنهٴ آن همچنان ادامه دارد. آفتاب یزد یکی از روزنامههای باند روحانی نوشته بود: «داور وقتی سوت پایان بازی فوتبال ایران و سوریه را نواخت، چهره ایرانیها توأم با بغض و عصبانیت بود. این حالت من باب تساوی دور از انتظار و یا از بین رفتن رکورد تیم ملی نبود بلکه ناشی از غوطهور شدن در تناقضهایی است که مسئولان، مردم را گرفتار آن کردهاند. این پارادوکسها مثل خوره به جان انسان میافتد و آدمی را رها نمیکند. این تناقضها، وظیفه اصلیشان اعتماد زدایی است و همانند سمی مهلک عمل میکنند».
اما ببینیم «خوره»هایی که از این مسابقه فوتبال به جان نظام افتاده چیه؟ روزنامهها به یکی از بیخطرترین آنها اشاره کردهاند که چرا در حالی که زنان ایرانی از حضور در استادیوم محروم بودند، زنان سوری در استادیوم حضور داشتند. روزنامه حکومتی (آفتاب یزد ۱۶شهریور ۹۶) در این باره نوشت: «این نکتهیی قابل تأمل بود که زنان بیگانه میتوانند اما زنان خودمان نمیتوانند! این پرسش بارها و بارها مطرح شده و هیچ پاسخی نیز برای آن یافت نشده است».
اما ببینیم «خوره»هایی که از این مسابقه فوتبال به جان نظام افتاده چیه؟ روزنامهها به یکی از بیخطرترین آنها اشاره کردهاند که چرا در حالی که زنان ایرانی از حضور در استادیوم محروم بودند، زنان سوری در استادیوم حضور داشتند. روزنامه حکومتی (آفتاب یزد ۱۶شهریور ۹۶) در این باره نوشت: «این نکتهیی قابل تأمل بود که زنان بیگانه میتوانند اما زنان خودمان نمیتوانند! این پرسش بارها و بارها مطرح شده و هیچ پاسخی نیز برای آن یافت نشده است».
يکی از تناقضهایی هم که روزنامههای حکومتی به آن اشاره نکردهاند ولی در بین مردم و در شبکههای اجتماعی خیلی شایع هست، «تبانی» در این مسابقه است که رژیم برای اینکه به جیب رژیم اسد بریزد مرتکب شده و اگر کار به فیفا بکشد، ممکن است که باعث محرومیت حضور تیم ایران در جام جهانی بشود. اما تناقض مهمتر و تناقض اصلی فراتر از اینها، به خشم و نفرت هم ملت ایران و هم ملت سوریه از جنگ و کشتار ۶ساله این کشور برمیگردد که رژیم ایران اولین مسئول ادامه آن هست. این خشم و نفرت را باز یکنان سوری بهصورت واکنشهای غیردوستانه و فحش و ناسزا به بازیکنان ایرانی و رجزخوانیهایی که آشکارا بوی دشمنی میدهد، از خودشان بروز میدادند و تماشاگران ایرانی هم که بازیکنان سوری را به نوعی فرستادگان رژیم اسد به حساب میآوردند، مشابه همین واکنشها را داشتند. روزنامه حکومتی ابتکار روی آن را باز کرده و با ایما و اشاره از جمله نوشته بود «در واقع برچسب «مصلحت عمومی» را نمیتوان روی هر موضوعی چسباند و با پشتوانهٴ نام بردن از «ملت» اجرای آن را توجیه کرد. نمود چنین موضوعی را میتوان بهعنوان مثال در مجموع حواشی دیدار روز سهشنبه تیمهای ملی فوتبال ایران و سوریه در هفته پایانی رقابتهای مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۸در منطقه آسیا مشاهده کرد؛ ... ایران و سوریه سالهاست در ساحت حاکمیتی، دوستانی استراتژیک محسوب میشوند. این موضوع بهخصوص با حضور مستشاری ایران در مقابله سوریه با داعش بیشازپیش به چشم آمد و تلفات ایران در این جنگ با نام «شهدای مدافع حرم» نامیده شدند. مسأله در واکنشهای مردمی به این حواشی از جایی شروع میشود که دو طرف در تبیین این روابط، از واژگان «ملت» «دوست» و «برادر» استفاده میکنند... نمیتوان این بخش قابلتوجه را «ملت» ایران نامید. کما اینکه در سوی دیگر ماجرا، بخش بزرگی از مخالفان بشار اسد – رئیسجمهوری سوریه – جمعی از مردم سوریه هستند که به دلایل نزدیکی دولتهای دو کشور، ایران را دوست و برادر نمیدانند و نمیبینند».