قیام آبان ماه ۹۸ و آثار خردکننده آن بر نظام ولایت فقیه، رسانهها و مهرههای نظام را به فکر ریشهیابی آن و چارهجویی برای جلوگیری از وقوع اعتراضات و قیام مردم در آینده کرده است.
قیامی که تودههای فقیر و از همه جا رانده شده خصوصاً حاشیهنشینان فقیر، نشان دادند که چاره دردها و مشکلاتشان را در براندازی نظام میدانند، بهنحوی که در همان ساعات اولیه طنین شعارهای براندازانه و به تعبیر حکومتی آن «ساختارشکنانه» آنها در سرتاسر کشور طنینانداز شد.
این رسانهها و مهرهها اذعان میکنند که در شرایط کنونی بهویژه پس از قیام آبانماه، زبان غالب مردم در برخورد با نظام زبان قهر و«خشونت» در راستای نفی آن است.
ضمن اینکه به ناگزیر به یک واقعیت دیگر هم اعتراف میکنند که انتخاب زبان قهر از جانب مردم به این دلیل است زبان رژیم با آنان طی ۴دهه گذشته زبان ستم و سرکوب بوده است.
بهنوشته روزنامه ابتکار مردم به این نتیجه رسیدهاند که رسیدن خواستهایشان «با ابزاری غیرزبانی» امکانپذیر است و آنچه که در«ابزارغیرزبانی» پررنگ است اعمال قهر از طرف مردم و نقش پر رنگ «خشونت» است.
غالب شدن رویکرد قهرآمیز طوری است که از نظر نویسنده مقاله روزنامه ابتکار «این خشونت فراگیر را میتوان از سادهترین مناسبات اجتماعی تا پیچیدهترین درگیریهای سطوح عالی حکمرانی بازنماییکرد». (روزنامه ابتکار ۹دی ۹۸)
بروز«خشونت فراگیری» که از طرف مردم دامنگیر حاکمیت شده است دو دلیل عمده دارد.
اول، حاکم کردن فقر و فلاکت گسترده بر مردم بهدلیل غارتگری درصد اندکی از وابستگان به حاکمیت ولایت فقیه (۴درصد) و هزینه کردن سرمایه ملی برای دخالت در کشورهای منطقه و صدور تروریسم. فقری که بنا به اعتراف مهرههای حکومتی بیش از هشتاد درصد مردم ایرانزمین را در بر میگیرد.
دوم پاسخدهی با تحقیر و سرکوب به مطالبات و خواستههای مشروع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم طی ۴۰سال گذشته.
صادق زیباکلام یکی از حاشیهنشینان نظام و حامی دولت روحانی علت گرایش مردم به اعمال قهر را این میداند که «چون متأسفانه حکومت، تمام پلهای پشت سر سرمایههای اجتماعی را از بین برده است» و اینکه هیچ راهحلی برای ابراز نظر مردم باقی نگذاشته و «حاصل این وضعیت این است که وقتی آن خشم، آن عصیان و آن لجامگسیختگی از سوی جوانان ظاهر میشود، حکومت جز بواسطه سرکوب نمیتواند آنان را کنترل کند». (روزنامه ایران ۹دی ۹۸))
به باور بسیاری از کارشناسان و مهرههای رژیم، مردم حاشیهنشین که نیروی تشکیل دهنده و موتور محرک قیام آبانماه ۹۸بودند، در آینده نیز نقش عمدهیی علیه نظام و بکارگیری زبان قهر علیه آن ایفا خواهند کرد.
آنها هستند که بهنوشته روزنامه حکومتی آرمان واکنششان «به نیروهای امنیتی عمدتاً همراه با خشونت است» و «معترض بالقوه در جامعه ایران» هستند.
نکته قابل توجه در نوشته این روزنامه اعتراف به جو و فضای سرکوب در جامعه است که با فرهنگ خودش بیان میکند: «منشأ خشونت را باید در حضور نیروهای امنیتی در بین جمعیت زیاد حاشیهنشینان جست وجو کرد. هنگامی که آنها وارد چنین فضایی میشوند فشار مضاعفی را به جمعیت وارد کرده و جمعیت را آبستن اتفاقات خشونتبار میکنند». این روزنامه در ادامه به روحیه جنگی مردم در برابر نیروهای سرکوب اذعان میکند و مینویسد: «حاشیهنشینهای شهرها بهدلیل احساس محرومیت و تبعیضی که احساس میکنند بهمحض مشاهده نیروهای امنیتی موضعگیری و جبههگیری میکنند. امنیت یک مقوله ذهنی است و باید در ذهن شهروندان وجود داشته باشد. افرادی که در بدترین وضعیت اقتصادی زندگی میکنند، بیکار هستند و احساس تبعیض میکنند، هنگامی که نیروهای امنیتی را در مقابل خود مشاهده میکنند جبههگیری میکنند و آماده جنگ و نبرد میشوند». (آرمان ۹دی ۹۸)
روزنامه ستاره صبح نیز به تغییر اعترضات مردم و شعارهای آنها اشاره میکند که «چگونه اعتراض از حالت نرم و شعار بهحالت خشن درمیآید».
واقعیت این است که این اعترافات در یک جمله وحشت آنها را از استمرار قیام نشان میدهد و بیانگر این است که نسبت به در تقدیر بودن قیامی دیگر ابهامی ندارند.
روزنامه اعتماد با تکیه بر نظرسنجی یک نهاد حکومتی از«مردم کوچه و خیابان، رهگذران و رانندههای تاکسی و...» و در مقابل این سؤال از آنها که «فکر میکنید اعتراضها تمام شد؟»، این نتیجهگیری را ارایه میدهد که بیش از ۸۵درصد مردم تهران ناراضی و نسبت به «آینده ارزیابی مثبتی ندارند». (اعتماد ۹دی ۹۸)
آری، مردم ایران بهخصوص بعد از قیام شکوهمند آبان نشان دادند که زبان رویارویی با رژیم ولایت را پیدا کردهاند. زبان زور تنها زبانی است که آنها میفهمند، زبان بکار رفته در قیام آبان که باعث شد تمامیت رژیم اینچنین در ترس و وحشت تعادل خود را از دست بدهد.
زبانی که قطعاً نظام آخوندی در برابر آن شکست خواهد خورد و دور نیست که مردم و مقاومت مردم ایران با همین زبان تکلیف نظام جهل و جنایت ولیفقیه را بهسوی سقوطگاهش نهایی کنند