به نظر میرسد یک ماه پس از اقدام رژیم مبنی بر لغو دو تعهدش در قبال برجام و تهدید نسبت به اینکه اگر به خواستههایش توجه نشود، پس از ۶۰روز گام دیگری در جهت خروج گامبهگام از برجام برخواهد داشت، و با توجه به تحولاتی که از آن هنگام تا بهحال رخ داده، اکنون میتوان به این سؤال پاسخ داد که آیا سمت و سوی تحولات آیا بر وفق خواستههای رژیم و کاستن از تحریمها پیش میرود یا بالعکس؟
اولیای امور برجام چه میگویند؟!
برای پاسخ به این سؤال باید مواضع سایر کشورهای امضا کنندهٔ برجام پس از خروج آمریکا را بررسی کرد.
در این میان موضع چین و روسیه بیشتر تعیین کننده است، چرا که بهنظر میرسید این دو کشور نسبت به ۳کشور اروپایی مواضع نزدیکتری نسبت به رژیم دارند و رژیم آنها را متحد خود تلقی میکند و در بهاصطلاح راهبرد نگاه به شرق رژیم هم جای خاصی نزد رژیم دارند. اما اخیراً روسیه و چین هم از رژیم خواستند «به تعهدات برجام پایبند بماند». این جمله داخل گیومه عین عنوانی است که بسیاری از رسانههای خبری برای انعکاس نتیجهٔ دیدار رئیسجمهور چین با رئیسجمهور روسیه در مسکو برگزیدند!
مواضع انگلیس و آلمان و فرانسه هم که روشن است و همهٔ آنها خواستار دست کشیدن رژیم از اتمی و موشکی و منطقهیی و نقض حقوقبشر شدهاند.
همچنین روسیه از فروش اس۴۰۰خوددای کرده و خواسته است در ساختار اینستکس حضور داشته باشد امری که این میتواند به این معنی باشد که روسیه بهعلت ترس از تحریمهای آمریکا تمایل ندارد معامله مستقل با رژیم داشته باشد لذا میخواهد در کادر اینستکس حرکت کند و این هم چیزی نیست که خوشایند رژیم باشد که بتواند از آن برای خودش تکیهگاهی جهت برداشتن گامهای بعدی خروج از برجام بسازد!
عام اصلی شکل دادن به صف آراییهای جدید در برجام
بقایای سیاست مماشات سالها شانس خود را در قبال رژیم آزمایش کردند. در ۸سال دوره اوباما هم بالاترین توانشان را برای نزدیکی به رژیم بهکار گرفتند. اما نتیجه چه شد؟
سیاست مماشات در عمل نشان داد آنچنان ناکارآمد و غیراصولی بود که حتی منافع خود آمریکا را هم تأمین نمیکرد به نحوی که دولت جدید این کشور به سرعت برجام را بهصورت قاطع کنار گذاشت.
بنابراین عامل اساسی خروج آمریکا از برجام را نباید خواست یا سلیقه سیاسی یک جناح خاص در این کشور دانست. خروج آمریکا از برجام ناشی از شکست سیاست مماشات بود که دامنه تأثیرگذاری آن بر سیاستهای جهانی فراتر از آمریکا است بلکه اروپا را نیز در بر میگیرد که تمامعیار سیاست مماشات را در قبال رژیم ایران دنبال می کرد
تأثیرات فاجعهبار این سیاست شکستخورده تا آنجا بود که وزیر خارجه آمریکا در مصر گفت: ما از سیاستهای گذشته آمریکا در قبال ایران شرم میکنیم و دیگر هیچگاه به آن بر نخواهیم گشت.
خروج آمریکا از برجام یا فشارهای کنونی آمریکا ممکن است نقش تسریع کننده در تغییر صحنه سیاسی منطقه و برجام داشته باشد، اما دینامیسم اصلی یا عیب و ایراد اصلی در خود برجام است که تنها به «محدود کردن» و نه «ریشه کنکردن» تهدید اتمی رژیم پرداخته است و متقابلاً برنامهٔ موشکی رژیم و دخالتهای منطقهایش را هم کلاً وانهاده است.
همان ایرادی که این روزها خود را در مواضع ماکرون، مرکل و ترزامی و وزیران خارجهشان که همه بر لزوم تغییر سیاست رژیم در حمایت از تروریسم و دخالتهای منطقهای آن و توسعهٔ موشکی رژیم تأکید کردند، نشان میدهد.
آٰژانس چه میگوید؟
یک عامل مهم دیگر در این جریان گزارش جدید آژانس است که نسبت به خطر رژیم هشدار داده است.
واشنگتنتایمز گزارش داد: «بنا به گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، رژیم ایران از مرزهای توافق فراتر رفته و تا نقطه نقض آنها رفته است. رژیم ایران که سانتریفوژها را تقویت کرده نمیتواند مورد اعتماد باشد».
اهمیت این گواهیهای رسمی البته در بسیاری موضعگیریهای آتی کشورهای ذینفع تاثیر جدی خواهد داشت.؟!
تحت تغییر دولت در آمریکا نمیتواند شرایط را به عقب برگرداند
رژیم یک سری تبلیغات دامنهدار در دستگاه تبلیغاتیاش اشاعه میدهد مبنی بر شقه در درون حاکمیت آمریکا و اختلاف بین اروپا و آمریکا و این تبلیغات را آنچنان بزرگ نمایی میکند که هر مخاطبی خواهد پنداشت که عنقریب است آمریکا از کرده توبه کند و دوباره به دامن «برجام عزیز»! برگردد. اما ورای این تبلیغات مبتذل باید گفت یک سیاست وجود دارد که شکستخورده است.
یک گواه چنین شکستی را میتوان در مواضع اخیر معمار برجام دید: وندی شرمن که همراه جان کری معمار برجام بود و طرف اصلی مذاکره با رژیم، حدود یک ماه پیش گفت حتی اگر دموکراتها هم دور بعد روی کار بیایند، باید با ایران توافقی جدید داشته باشیم! این یعنی که برجام دیگر جوابگوی حتی معمار خودش هم نیست!
و این همان حرفی است که ماکرون زد و گفت: برجام ناقص است و باید محدودیتهای موشکی و منطقهای هم به آن افزوده شود.
از سوی دیگر حسین موسویان عضو تیم مذاکره کننده هستهای رژیم هم چندی پیش گفت: دولت کنونی آمریکا «در پی این است که ۲سال باقیمانده دوره فعلی ترامپ، تحریمها و اقدامات ضد (نظام) بهقدری گسترش و تعمیق یابد که (حتی در صورت روی کار آمدن دموکراتها) اولاً بازگشت دمکراتها به برجام آسان نباشد و ثانیا اگر هم برگردند، تأثیر چندانی به نفع ایران نداشته باشد!»
ژنرال جیمز جونز اولین مشاور امنیت ملی اوباما هفته گذشته در مصاحبه با تلویزیون هیل گفت: «رژیم ایران، حکومت شماره یک حامی ترور در جهان است. از جنگ یمن حمایت میکند و تلاش میکند آفریقای شمالی و صحرای آفریقا را بیثبات کند و نشان داده است که از این سیاست خود دست برنداشته. بنا بر این این سیاست (سیاست دولت ترامپ-فشار حداکثری) درست است و هر چه بیشتر باید فشار بر ایران را بالا برد».
بعد هم در رابطه با برجام بهروشنی گفت: «ما (دولت اوباما) اشتباه کردیم... ما قرار داد بدی امضا کردیم قیمت زیادی برایش دادیم... فکر میکردیم رژیم ایران به حقوقبشر بیشتر احترام خواهد گذاشت اما این اتفاق نیفتاد و نخواهد افتاد و ما با یک استبداد مواجهیم و این سیاست (خروج آمریکا از برجام و فشار) تنها راهی است که وادار میشود کنار برود».
آشکار شدن آثار زیانبار سیاست مماشات
اکنون همگان دیدهاند سیاست مماشاتی که جامعه جهانی در پیش گرفت و یکی از فرآوردههایش برجام بود، نه تنها اتمی رژیم را به طرز اطمینان بخشی در درازمدت از دستش خارج نکرد، بلکه منجر به این شد که رژیم در منطقه گسترش یابد و کشتار در سوریه و یمن و عراق را استمرار دهد.
اما طی همین یک سال و نیم که دولت جدید آمریکا سیاست مماشات را کنار گذاشت، از برجام خارج شد و سیاست قاطعیت در پیش گرفت، رژیم مجبور شد به میزان بسیار زیادی دست و پای خود را در منطقه جمع کند، آنچنان که دیگر حتی از یک مورد از مانورهاییکه پیشتر با قایقهای سپاه در خلیجفارس برگزار میکرد، خبری نیست.
اکنون رژیم حتی در برابر بیش از ۲۱۰حمله سنگین اسراییل در سوریه (با وجود تلفات سنگین از سپاه) جرأت یک واکنش هم نداشته است.
چشمانداز چیست؟
با اینهمه رژیم ۲محور از تعهدات برجامیاش را کنار گذاشته و وعده به استمرار آن میدهد
با توجه به همه مواردی که گفته شد، مسیر شکست کامل برجام است.
یک شاخص گویا، رویکرد اروپا است. اروپا که به رژیم قول سازوکار مالی داده بود، ۸ماه رژیم را سر دواند، بعد هم به جای سازوکار مالی اینستکس را جلوی رژیم انداخت. حتی آملی لاریجانی گفت: «اینستکس اونقدر تحقیرکننده هست که در بهترین حالت نفت در برابر غذا میباشد». (یعنی همان سیاستی که طرف پیروز در قبال کشورهای شکستخورده در یک جنگ اتخاذ میکند)
اما همین اینستکس هم تا امروز مادهای برای رژیم نداشته است. روز چهارشنبه ۱۶خرداد ۹۸خبرگزاری مهر رژیم نوشت: «۳ماه پس از ایجاد دفتر اروپایی اینستکس، شرکت ایرانی آن نیز ۲۹آوریل (۹اردیبهشت) به ثبت رسید؛ اما اروپا کماکان در خصوص تعهدات خود تعلل میکند!»
اکنون روسیه و چین هم از رژیم خواستار پایبندی به تعهداتش میشوند و حتی روسیه هم خواهان ورود به اینستکس شده است!
آنچه مقاومت در خشت خام میدید
این پیشبینی را مقاومت ایران از روز اول امضای برجام کرده بود. چرا که به ماهیت این رژیم اشراف داشت و میدانست آخوندها سلاح اتمی ر ا بهعنوان تضمینی برای بقای خود میخواهند و در هر توافقی تنها در پی فریبکاری و دور زدن حریف هستند. از همین رو مقاومت مکرراًً تأکید کرد برجام بسیار ناقص است.
به طور مشخص خانم رجوی روز ۲۳تیر۹۴یعنی بلافاصله بعد از امضای برجام گفت: «دور زدن ۶قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا که الزامات یک معاهدهٔ رسمی بینالمللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمیبندد...»
کما اینکه بهگفته رئیسجمهور آمریکا اگر برجام بود الان رژیم به آستانه بمب اتمی رسیده بود!
راهحل رژیم؟
در رابطه با برجام هم در برابر رژیم هیچ راهحلی وجود ندارد. اروپا و روسیه و چین هم از رژیم فاصله جدی گرفتهاند. آمریکا هم از یک طرف با فشار حداکثری و خردکننده و از طرفی با باز کردن راه مذاکره (البته با پیششرطها یا اینکه رژیم باید نرمال شود) با رژیم بازی گربه با موش میکند.
این وضعیت بهشدت رژیم را فرسوده میکند.
یک گواه این فرسودگی هم تناقض در مواضع سران رژیم در رابطه با مذاکره کردن یا نکردن است.
گواه دیگر پریشانگویی خامنهای است که طی چند سخنرانی روز عید فطر از فرط چنته خالی به تظاهرات شکستخورده و کساد روز بهاصطلاح قدس و ۲۲بهمن دخیل بست.
نکته مرکزی تمامی مشکلات رژیم
مسأله این است که نطفهٔ شکست رژیم در سیاست این یا آن دولت بسته نشده که اکنون با آمدن و رفتن دولتها یا تغییر سیاست آنها، وضعیت رژیم تغییر کند. بنبست اصلی رژیم و مادر همهٔ بحرانهای رژیم در مخالفت و مقاومت مردم ایران با این رژیم است.
مقاومتی سازمانیافته و آلترناتیوی قدرتمند که همهٔ سیاستهای رژیم از جمله سیاست دستیابیاش به بمب اتمی را به شکست کشانده و آن را افشا کرده و به نقطهٔ کنونی رسانده است.