حکومت دروغ
دروغهای متوالی، بیدریغ و در بسیاری موارد «شاخدار»، سخنان متناقض و معکوس بعضاً با اختلاف ۱۸۰درجهای، آمارهای بیسر و ته، تأیید و تکذیبهای بیپایه و غیرقابل تکیه... اگر با این دست پدیدهها مواجه شدید، میتوانید به قطع و یقین بگویید که در سیستم تبلیغاتی آخوندی هستید! فرقی هم نمیکند زمینه و موضوع چه باشد، روی هر پدیدهٔ اجتماعی ـ اقتصادی یا سیاسی دست بگذارید این موضوع مصداق دارد، جز در یک چیز؛ «حفظ نظام» یعنی کشتیای که همه در آن مشغول غارت و جنایت هستند.
هر آماری میدهند، بهجز تعداد شهدا
این روزها همچنان بحث قیام قهرمانانهٔ مردم ایران در رسانهها داغ است. در هر منبری هم ناله و شیون آخوندها به آسمان بلند شده و نظام را مظلومی جلوه میدهند که صدها تن از مردم بیدفاع و بیسلاح را بهقتل رسانده؛ در طرف مقابل هم مردم بهجان آمده و معترض را اغتشاشگر و بهقول دیکتاتور سلطنتی «خرابکار» معرفی میکنند.
مقامات مختلف حکومتی هر روز آمارهای گوناگونی از آسیبهای وارده به اماکن حکومتی میدهند. سردار-سرلشکرهای قلابی نظام هم از بام تا شام برای مردم خط و نشان میکشند که چنین و چنان میکنیم و جنایتکاران قلم به دستی همچون شریعتمداری و همکیشان او هم روزانه به رقعهنویسیهای شداد و غلاظ مشغولند و دعوت به کشتار هزاران تن از مردم دستگیر شده میکنند تا «درس عبرت» بقیهٔ مردم باشد و بهزعم خودشان «مرصاد» بسازند و آب رفته را به جو باز آرند و اقتدار ترک خوردهٔ نظام را ترمیم کنند.
هر چه هم پیشتر میرویم، اعداد و ارقام قابل توجهتر میشود. هر چند که باز بهدلیل همان ماهیت دروغگویی نهادینه شده در «آخوندیسم» حکومتی، بعضاً تناقضهای جدی به چشم میخورد؛ ولی در کل با فاصله گرفتن از روزهای اوج قیام، گوشههای جدیدی از عظمت قیام مردمی از لابلای حرفهای مقامات نظام بیرون میزند. مثلا دربارهٔ نقاط درگیری مردم با سرکوبگران به گفتههای این سه عضو مجلس ارتجاع توجه کنید:
قاسم میرزایی نیکو: «اعتراضات در بیش از ۵۰۰نقطه کشور» (هرانا ۱۰آذر۹۸)
محمد جواد کولیوند: «در روز اول... اعتراضات در ۷۱۹نقطه کشور» (سایت رادیو آلمان۹آذر۹۸)
آخوند ذوالنور: «در یک روز ما ۸۰۰نقطهٔ درگیر داشتیم» (شبکه۵رژیم ۳آذر۹۸)
اگر چه هر کدام از مهرههای نظام در گوشه و کنار کشور به ارائهٔ آمار مشغولند، اما هیچکدام جرأت نمیکنند اعلام کنند که بهطور واقعی چند نفر از هموطنان را در این روزها به شهادت رساندهاند. حتی مستقیماً مسئولیت قتل مردم را هم نمیپذیرند و تلاش میکنند همهٔ کشتهشدگان را به طرفهای موهوم و ناشناس و «نفوذی»های مسلح ربط بدهند. برای نمونه در ۱۱آذر رسانههای رژیم اعلام کردند که عامل تیراندازی به سمت هم «مردم معترض» و هم «نیروهای امنیتی رژیم» را در اندیمشک دستگیر کردهاند! گویا که مردم معترض خودشان به خودشان شلیک کردهاند و به پای «نظام الهی» نوشتهاند. این دقیقاً همان خط دروغپردازی ننگینی است که خمینی بنیان نهاد و دربارهٔ قتل و کشتار مجاهدین در سالهای نخستین پس از انقلاب ضدسلطنتی، کشتن مجاهدین را به خود مجاهدین نسبت میداد.
درگیری درونی باندهای حکومتی بر سر اعلام تعداد شهدا
روزنامهٔ حکومتی ستارهٔ صبح ۱۲آذر۹۸در مطلبی نوشت که نشان میدهد موضوع شهدای قیام سراسری مردم ایران عملاً تبدیل به یکی از کشمکشهای جنگ باندی شده است. در این نوشته نام ۵تن از اعضای مجلس ارتجاع ذکر شده که با ابراز نگرانی از خشم و کینهٔ خانوادههای شهدای قیام، خواستار اطلاعرسانی دربارهٔ تعداد شهدا شدهاند و حتی تهدید کردهاند که اگر مراجع ذیربط اعلام نکنند، نمایندگان مجلس آمار کشتهشدگان را خواهند داد.
این اقدام باند مغلوب برای بهرهبرداری باندی از قیام به سود خودشان است. اما در سوی مقابل هم باند غالب برای اینکه نفس شکلگیری قیام را به گردن باند روحانی بیندازد، مستمراً موضعگیری و فرمان سرکوب خامنهای را کمرنگ میکنند و گرانی بنزین را نتیجهٔ اقدام دولت میخوانند.
هارترین موضعگیریها البته طبق معمول به جنایتکارانی مانند شریعتمداری برمیگردد که در مقالهٔ کیهان خون همهٔ شهدای قیام را به گردن قیامکنندگان میاندازد و با «آشوبگران و اراذل آدمکش» نامیدن مردم بهجان آمده، با تکرار اتهامات آخوند ساختهٔ «باغی و یاغی و محارب و مفسد فیالارض»، خواستار تشکیل شعب ویژه برای محاکمهٔ دستگیر شدگان و اعدام آنها شده است. کیهان این اقدام را برای ایجاد رعب و وحشت مردم ضروری میداند تا به گمان باطل خود مانع از شکلگیری دوبارهٔ قیام شوند. این روزنامه در مقالهٔ ۱۱آذر ۹۸ تحت عنوان «چرا اراذل آدمکش را معرفی و محاکمه نمیکنید؟» تمام نگرانیاش را اینگونه نشان میدهد که اگر سرکوب و قلع و قمع نکنیم « دوباره دست به کار شده و فازهای دیگر فتنهانگیزی خود را کلید میزنند.»
حکمتیر خامنهای؛ منشاء نگرانی
لیلا واثقی؛ فرماندار قلعه حسنخان، در مصاحبه با رسانهها اعترافی ناگزیر کرد و گفت که حکم تیر داده است. تلاش اولیه این بود که این بخش را بپوشانند. در شمارهٔ ۱۰آذر۹۸ روزنامهٔ حکومتی ایران این بخش از جملات وی از متن چاپ شده حذف شده بود. اما با انتشار کلیپ سخنان وی و نشر موضوع در سایر رسانههای حکومتی، واکنشهای حکومتی به اعتراضات مردمی در برابر چشمان همگان قرار گرفت. جالب آنکه رحمانی فضلی، وزیر کشور آخوند روحانی پیشتر در تلویزیون آخوندی از عملکرد این مهرهٔ حکومتی تقدیر و تمجید کرده بود.
نکته اینجاست که فرمان تیر چیزی نیست که فیالبداهه به ذهن یکی از مهرههای نظام بزند و توانایی اعلام و اجرای آن را هم داشته باشد. روشن است که این «فرمان» از بالا صادر شده و نباید هم «لو» میرفت. اما ناشیگری این مهرهٔ رژیم عملاً باعث بیرون افتادن «فرمان ولایی» از پرده شد و این همان چیزی است که حکومت آخوندی هیچ تمایلی بهرسمی شدن آن ندارد.
اما برای همه روشن است که وقتی با این گستردگی در سراسر ایران از گلولهٔ جنگی مستقیم علیه تظاهرات مردم استفاده میشود، هرگز بدون «فرمان» مستقیم و «اجازه»ی «فرمانده کل قوا» صورت نمیگیرد. بهخصوص که به گزارش رسانههای بینالمللی، کشتهشدگان مشخصاً از سر و سینه هدف قرار گرفتهاند که نشان میدهد به قصد کشت شلیک شده.
عبرت تاریخ
خامنهای نخستین دیکتاتوری نیست که از تاریخ و قیام خلقها عبرت نگرفته است. اگر محمدرضا شاه پهلوی توانست با گلولههای جنگی و سرکوب و ساواک و جنایتهایش به حکومت ادامه دهد، یا قذافی قادر شد از سرنگونی خود جلوگیری کند، خامنهای هم خواهد توانست مردم آزادیخواه ایران را زیر نعلین استبداد آخوندی نگهدارد. آری اگر گلوله در برابر قیام و فرمان محتوم سرنگونی جواب داشت، قذافی هنوز رئیسجمهور بود و شاه هنوز سایهٔ خدا و خامنهای هنوز خدایگان.