این روزها نظام ولایت فقیه دارد خود را برای بحرانیترین مقطع خود یعنی سرنگونی به دست مردم و مقاومت ایران آماده میکند. در واقع همه چیز را از سناریوی براندازی خودش میچیند. کارگزاران این نظام و در رأس همه خامنهای پی بردهاند که دیگر نمیتوانند بر روی آتشفشان آمادهٔ گدازهافشانی خیمه بزنند و با شیوههای معمول به حکمرانی خود ادامه دهند. آنها دارند خود را برای روزهای خشم و خروش مردم آماده میکنند.
خط بستن در برابر قیامهای سرنگونیساز
یکدست کردن مجلس ارتجاع، انتصاب یک جلاد شش کلاسهٔ بیسواد بر منصب ریاستجمهوری و سپردن اغلب استانداریها به سپاه پاسداران، همگی در راستای خط بستن در برابر قیامهای در کمین است. بهتازگی تصویب عجولانهٔ طرح «صیانت» برای کنترل و بستن اینترنت، اضطرار رژیم را بهمنظور پیشگیری از فوران خشم اجتماعی نشان میدهد.
خامنهای این اضطرار را حس میکند. او میداند اگر اینترنت و فضای مجازی را بهقول خودش مدیریت نکند، نه از تاک نشان میماند و نه از تاکنشان. بدیهی است که وحشت او از فضای مجازی، وحشت از گسترش تکنیکهای ارتباطی و همهگیر شدن اینترنت نیست، هراس او از تبدیل شدن فضای مجازی به بستری برای آگاهی اجتماعی مردم، آمادگی برای قیام و ارتباطگیری کانونهای شورشی است. او بارها اعتراف کرده که کنترل فضای مجازی را در دست ندارد و این فضا در اختیار مخالفان است. در چند قیام سراسری، او با شروع قیام فرمان بستن اینترنت را صادر کرد اما اکنون وضعیت حکومت به اندازهای شکننده و بحرانی است که نمیتواند دست از انسداد اینترنت و مهار شبکههای اجتماعی بردارد. اگر در گذشته برای جلوگیری از گسترش قیام خطوط اینترنت را در مناطق و شهرهای قیامخیز محدود و قطع میکرد، اینک بهقول روزنامهٔ مردمسالاری «به شکلی عجیب» کلیات طرح موسوم به صیانت را «در زمان بین دو جلسه علنی و عجولانه در کمیسیون مشترکی که به این منظور تشکیل شده بود، تصویب کرد».
اضطرار و اضطراب خامنهای
خامنهای بهتر از قلم بهمزدان حکومتیاش میداند که با طرح صیانت [بخوانید حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی]، دارد مردم را «به گوشهٔ رینگ هدایت میکند»! از «دشمنساز بودن» این طرح غیرقابل اجرا و ناهنجار غافل نیست. بهقول آنها خطوط قرمز و خطهای قانونی ساخته و پرداختهٔ خودش را نیز شکسته است؛ اما او دچار اضطرار و اضطراب است.
این اضطرار و اضطراب از وقوع و گسترش قیام تا جایی است که خودیهای نظام با طعنه و لغز مینویسند:
«باید با مردم تعامل میکردیم و با درک خواسته آنها، از بار روانی این تصمیم میکاستیم نه اینکه مدام ادبیات طرح را عوض کنیم و نسخه جدید ارائه دهیم، تا جایی که شخص وزیر ارتباطات صراحتاً بگوید: نمیدانم الآن کدام نسخه از طرح دارد در مجلس بررسی میشود! بعد هم خود را به نشنیدن بزنیم و به جای پاسخگویی بکوشیم هر چه سریعتر طرح را تصویب کنیم تا قال قضیه به ظن باطل خودمان کنده شود» (رسالت. ۴اسفند ۱۴۰۰).
اگر در قیامهای قبلی حکومت توئیتر و فیسبوک و سپس تلگرام را فیلتر کرد ولی امروزه از وحشت خیزش یک جامعهٔ انفجاری، طرح فیلترینگ گسترده را در سر میپروراند و این ابعاد هراس خامنهای را باز میتاباند.
رسالت با بیانی معکوس این هراس را برجسته کرده است:
«چگونه توقع داریم مردم از فیلترینگ گسترده نترسند؟ چگونه توقع داریم مردم به یاد آبانماه نود و هشت نیفتند؟»
برخلاف جستارنویس روزنامهٔ فرهیختگان که با تعجب میپرسد: «یا نمایندگان فهمی از افکار عمومی نداشته و اعتراضات آنها را نمیشنوند یا اینکه با وجود درک شرایط افکار عمومی جایگاهی برای انتقادات مردم قائل نیستند؟» خامنهای و حکومتش همانطور که گفته شد دچار اضطرار و اضطراب سرنگونی هستند.
این اقدام آنها بهقول سعید مدنی، یک جامعهشناس حکومتی فقط به اندازه یک پر کاه برای عبور مردم از آستانهٔ تحمل فاصله باقی است. نه تنها یک پر کاه، بلکه «آخرین پر کاه»
«اکنون همه نگران آخرین پر کاه هستند: ضربه یا شوکی که موجب عبور تحمل از آستانه میشود. در واقع سالهاست که احساس محرومیت نسبی در جامعه ایران شایع شده و هر بار بهگونهیی خشم حاصل از آن بروز و ظهور دارد؛ بنابراین وقوع اعتراض در این مقطع بهمعنای آسودگی جامعه و بهویژه فرودستان پیش از آن نیست. در واقع طی سالهای اخیر بهویژه از اواسط دهه۱۳۸۰ این سرخوردگی و خشم افزایش یافته است» (شرق. ۴اسفند ۱۴۰۰).
طرح خامنهایپسند مجلس ارتجاع دارد این آخرین پر کاه را نیز از جلوی آستانهٔ تحمل مردم برمیدارد.