چهارشنبهشب ۱۸مهر ۹۷ خامنهای در جلسهای بهمدت ۲ساعت و نیم با شرکت سران سهقوه در مورد مسائل اقتصادی گفتگو کرد. دستگاه تبلیغاتی رژیم در خبر کوتاهی که درباره این جلسه منتشر کرد، بهنقل از خامنهای گفت: «مشکلات بهویژه مشکل گرانی و کاهش قدرت خرید، معیشت بخش زیادی از مردم بهویژه طبقات ضعیف را دچار تنگنا کرده است».
این اعتراف اگر چه نسبت به واقعیت که سایر مقامهای حاکمیت از آن با توصیفهایی نظیر شکستن کمر مردم زیر فشار اقتصادی و گرانی بسیار فاصله دارد، اما گویای وحشت آنها از پیامدهای این وضعیت و انفجار اجتماعی ناشی از آن است.
در ارتباط با این وضعیت، شاهد موجی از ابراز دلسوزی آخوندها و مقامهای نظام نسبت به سختی معیشت مردم و اقشار محروم هستیم.
پیش از خامنهای، مراجع حکومتی هم سنگ سختی معیشت مردم را به سینه زده و از فشارهایی که به مردم میآید ابراز نگرانی کردند.
مکارم شیرازی طی سخنانی، با حمله به دولت روحانی گفته بود: «مشکل گرانی در جامعه وحشتناک و به تعبیر برخی کمر جامعه را شکسته است... و دولت بدون شک در مشکلات گرانی بیتقصیر نیست». (سایت باشگاه خبرنگاران ۱۸مهر ۹۷)
نوریهمدانی نیز گفته بود: «وضعیت معیشت مردم ناراحتکننده است و باید مسئولان در اینباره نظارتهای لازم را داشته باشند و برای حل مشکلات معیشتی اقدامات لازم را انجام دهند».(خبرگزاری فارس ۱۸مهر۹۷)
پس از اظهارات خامنهای، چند تن از گماشتههای او در نمایشهای جمعه حرفهای او را بازگو کردند. یکی از آنها آخوند صالحنیا با اشاره به اینکه ورود کالاهای قاچاق، کمر تولیدیها و کارخانجات را شکسته، گفت: «در همه جا دست دشمن در کار نیست بلکه خائنی یا فاسقی بهخاطر منافع شخصی خود جلوی کار را گرفته است».(خبرگزاری مهر ۲۰مهر ۹۷)
یکی دیگر از تریبونهایی که دلسوزیهای ساختگی برای مردم در آن جریان دارد، مجلس ارتجاع است. میرزاده، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، با دلسوزی نسبت به معلمان گفت: «افزایش هزینهها باعث فشار به مردم و بالتبع فرهنگیان شده و سبد معیشت آنها را خالیتر از قبل کرده است و فاصله زیادی بین درآمدها و هزینههای ایجاد کرده است چون جزو حداقل حقوقبگیران هستند». وی اعتراف کرد: «معلمان برای تأمین معیشت خود به شغل دوم روی آوردهاند، چرا که افزایش حقوق معلمان کمتر از ۱۰درصد بوده است».
میرزاده افزود: «در حوزه معیشت معلمان و ارتقای آموزش و پرورش سالهاست که شعار داده میشود اما واقعیت این است که نه تنها در این دولت بلکه در هیچیک از دولتها آموزش و پرورش مهم نبوده و سبد معیشت معلمان خالیتر از قبل است... چون جزو حداقل حقوقبگیران هستند».(خبرگزاری تسنیم ۲۰مهر ۹۷)
در چنین شرایطی دولت روحانی ماه گذشته از تهیه چند «بسته حمایتی، جبرانی و معیشتی» برای اقشار مختلف مردم بهمنظور کاهش فشارهای اقتصادی خبر داد که بررسی آن تا به امروز طول کشیده و هنوز بهصورت رسمی توزیع آن اعلام و آغاز نشده است.
اواخر هفته گذشته در جلسه غیرعلنی مجلس، توزیع یارانه نقدی برای اقشار آسیبپذیر که تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند مطرح شد. اما این تنها در حد حرف بود و به گفته یکی از عوامل حکومت به نام فرامرز توفیقی که بهعنوان نماینده کارگران معرفی میشود این طرح هنوز توسط سازمان برنامه و بودجه تأیید نشده است. وی با تأکید بر ناهمگون بودن این طرحها میگوید: «نمایندگان مجلس طرح های بسیاری را با عناوین و اعداد مختلف و بعضاً ناسازگار، مطرح کردهاند. یکی میگوید ۱۰۰هزار تومان به ۱۰میلیون نفر میدهیم، دیگری میگوید ۶۰۰هزار تومان به ۲۰میلیون نفر میپردازیم و نفر سوم میگوید سبدهای بسیاری برای بخش بزرگی از جامعه داریم».(خبرگزاری ایلنا ۱۸مهر ۹۷)
این اعترافات در مورد بخشی از دشواریهایی است که حکومت آخوندی مردم را دچار آن کرده است.
البته آنها فریبکارانه برای مردم اشک تمساح میریزند و به گمان واهی میخواهند با سپر بلا قرار دادن عناصر معدودی تمامیت نظام را در ببرند.
اما از مردم ایران کیست که نداند مسبب این اوضاع تمامیت حاکمیت و در رأس آن علی خامنهای است.
حاکمیتی که با فساد نهادینه اقتصادی و سیاسی، مردم را به خاک سیاه فقر نشانده است.
واقعیت این است که عامل اصلی این فساد نهادینه، نهادهایی هستند که با واسطه و بیواسطه به بیت خامنهای متصل هستند.
عناصری مانند مکارم شیرازی نیز خودشان از دزدان اموال مردم هستند، اما رندانه میخواهند در پوش ریختن اشک تمساح برای مردم نقش رفیق قافله! را هم بازی کنند.
یکی از نامبردگان(آخوند صالح نیا) روی موضوع قاچاق کالا که کمر تولیدیها و کارخانجات را شکسته انگشت گذاشته و «خائنین و فاسقین» را مسبب این وضعیت دانسته، اما نامی از این خائنین و فاسقین قاچاقچی نبرده و ردی هم از آنها نداده است. درصورتیکه در رأس آنها سپاه پاسداران ضدخلقی است که از مجموع ۲۰۱اسکله در کشور حدود ۸۰درصد آنرا بهصورت غیررسمی و غیرمجاز در اختیار دارد.
آری، فساد نهادینه و چپاول اموال مردم است که باعث شده تا سبد معیشت معلمان خالیتر شود آنچنان که آن مهره حکومتی(میرزاده) هم به ناگزیر به خالی شدن سفره آنها اعتراف میکند.
واقعیت این است که اشک تمساح سردمداران نظام نه از روی نگرانی برای معیشت مردم بلکه در وحشت از وضعیت انفجاری و خشم و خیزش مردم به جان آمده است.
آنها بهطور روزمره و به عیان میبینند که مردم در جایجای کشور علیه سرکوب و چپاولگری رژیم در خروش و قیام هستند و نفرتشان را از آن ابراز میدارند. نصیحتها و ابراز دلسوزیهای آنها هم برای مردم نمیتواند رژیم ضدمردمی را از مخمصه سرنگونی نجات بدهد. سرنوشتی که مردم ایران با حمایت کانونهای شورشی و مقاومت سازمانیافته آن را محقق خواهند کرد.