انتشار بیانیه «جبهه اصلاحات نظام» با تأکید بر تعلیق غنیسازی اورانیوم، مذاکره مستقیم با ایالات متحده و طرح آشتی ملی برای رفع تحریمها، موجب مرحلهیی از تنش و جدال آشکار میان باندهای حاکمیت شده است. واکنش شدید رسانههای حکومتی و امامجمعههای منصوب خامنهای به این بیانیه، نه تنها گویای حساسیت موضوع هستهیی و رابطه با آمریکا است، بلکه نشانهیی از عمق بحران مشروعیت و انسداد سیاسی در ساختار قدرت محسوب میشود.
واکنش جناح حاکم از زبان امام جمعهها
در نخستین واکنشها، خبرگزاری رسمی روحانیت، «رسا»، این بیانیه را «تکمیل کار ناتمام آمریکا» خوانده و با استفاده از کلیدواژههای امنیتی و ایدئولوژیک، آن را «یادآور مواضع گروههای ضدانقلاب پیش از قیام مسلحانه» توصیف کرده است(خبرگزاری رسا، ۳۱مرداد ۱۴۰۴).
آخوند احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد این بیانیه را «فهرست دیکتههای آمریکا» خواند و با زبان تکفیر سیاسی، امضاکنندگان آن را «اشعثبن قیس زمان» نامید. او هشدار داد که پذیرش نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مذاکره مستقیم با ایالات متحده بهمعنای «تغییر اصول استکبارستیزی رژیم» است(تلویزیون شبکه خراسان، ۳۱مرداد ۱۴۰۴).
در همین راستا، آخوند کریمیتبار، امام جمعه ایلام، با ارجاع به تجربه لیبی، چنین هشدار داد: «این بیانیه دقیقاً همان مسیری است که لیبی رفت؛ کنار گذاشتن سلاحها و مذاکره با آمریکا که نهایتاً به سرنوشت قذافی ختم شد»(تلویزیون خبر، ۳۱مرداد ۱۴۰۴).
امنیتیسازی گفتمان و باز تولید دوقطبی
رسانههای حکومتی، بهویژه خبرگزاری تسنیم، نیز در خطی مشابه، این رویکرد را «ویروس غربپرستی» نامیدند و ادعا کردند که «پیشنهاد مذاکره مستقیم و توقف برنامه هستهیی، بهمعنای باز کردن درهای کشور بهروی قدرتهای خارجی» است(تسنیم، ۳۱مرداد ۱۴۰۴). چنین گزارههایی، نشاندهنده تداوم راهبرد «امنیتیسازی» و بر ساختن دوقطبی «مقاومت – تسلیم» است که کارکرد آن تلاش برای حفظ دیکتاتوری لرزان خامنهای در عواقب بحران هستهیی و نیز فضای انفجاری جامعه و قیامهای در چشمانداز است.
همزمان، شبیر فیروزیان، معاون وزارت ارشاد، در گفتگویی با وبسایت دیدهبان ایران، اصلاحطلبان را «عناصر غربزده» خواند و تأکید کرد که «جمهوری اسلامی باید پارادایم خود را تغییر داده و مذاکره مجدد را کنار بگذارد»(دیدهبان ایران، ۳۱مرداد ۱۴۰۴). این موضع، آشکارا نشان میدهد که هیچ راهکار دیگری جز انسداد و سرکوب در برابر حاکمیت نیست و ثانیهشمار معکوس سرنگونی از هماکنون آغاز شده است.
نشانههای بنبست و واگرایی درونساختاری
این جدال، بیانگر یک بحران ساختاری است که نه فقط به بنبست هستهیی، بلکه به ناتوانی رژیم در بازتعریف پارادایم بقا مرتبط میشود؛ پارادایمی که در دوگانه «ادامه به وضع موجود و تشدید آن یا تندادن به سرنگونی» گرفتار مانده است.
این وضعیت، نهتنها نشانه ضعف، بلکه نشانه ورود به مرحلهیی است که در آن نزاع بر سر «بودن یا نبودن» پارادایم نظام به نقطه غیرقابل بازگشت نزدیک میشود.