728 x 90

قانون‌سازی سرکوب: قوه قضاییه علیه اکثریت ایران

تشدید سرکوب
تشدید سرکوب

پس از آتش‌بس موقت در جنگ، وحشت رژیم از پتانسیل خشم و سرنگونی‌خواهی اکثریت مردم ایران تازه شروع شده است. از این‌رو قوه‌ی قضاییه‌ی تحت امر ولی فقیه، ناگهان به‌فکر «تعریف جدید از جاسوسی» افتاده است تا حداکثر جو و فضای رعب و سرکوب را در جامعه ایجاد کند. در کجای دنیا و در کجای حقوق قضایی، قوه‌ی قضاییه، حکمرانی سیاسی می‌کند؟

 

 سخنگوی قوه‌ی قضاییه روز ۳ تیر  ۱۴۰۴ گفت: «تعریف فعلی جاسوسی در قوانین کلی است و خیلی از مصادیق اتفاقات امروز را در بر نمی‌گیرد و قوه قضاییه برای محاکمه افراد دستگیر شده با محدودیت روبه‌روست؛ لذا برای این‌که قانون‌گذار دست مقامات قضایی را برای رسیدگی به این پرونده باز کند، طرحی را پیش‌بینی کرده است.»

  هدف از این «بازتعریف» توسط سخنگوی قضاییه، «باز گذاشتن دست قوه قضاییه و نهادهای امنیتی برای برخورد با نفوذی‌ها و جاسوسان» اعلام شد.

  مضمون اصلی و معنای نهفته در این اظهارات، این است که دشمن‌ترین دشمنان حاکمیت آخوندی، فقط مردم ایران هستند و نه اسراییل و آمریکا.

 

توسل به این ترفند در شرایط فوق‌العاده‌ی کنونی، برای دست باز داشتن در اتهام‌زنی، سندسازی جعلی و مدرک‌سازی علیه شهروندان و زندانیان است تا از قانون و حقوق، دستاویز ارعاب و انتقام و جنایت بسازند. دستگاه قضاییه جلادان می‌خواهد با تعریف جدید جاسوسی، علیه زندانیان سابق، پاپوش درست کند و به اهداف ضد بشری خود برسد؛ کما این‌که یک کولبر زندانی را که در گذشته دستگیر شده بود، مشمول بازتعریف قانون جاسوسی نمود و وی را روز ۳ تیر اعدام کرد.

 

دست‌وپا کردن قانون جدید به‌عنوان ابزار ارعاب و جنایت در شرایط فعلی، نه‌تنها یک اقتدارگرایی پوشالی‌ست، بلکه در اصل، ترس و وحشت از جامعه‌ی مترصد فرصت برای به زیر کشیدن ولی فقیه و سرنگونیِ قوم اشغال‌گر ایران است.

باید توجه داشت که در دوازده روز جنگ و سپس آتش‌بس، جامعه‌ی ایران چه مشخصاتی داشته است که حاکمیت برای مقابله‌ی با آن، این‌طور دچار افسارگسیختگی در ایجاد ارعاب و انتقام‌کشی شده است.

این ویژگی‌ها در حین جنگ و آتش‌بس موقت، بسیار مهم و قابل توجه هستند:

ـ حمایت نکردن اکثریت مردم ایران از حاکمیت به‌دلیل تنفر از آن، حین مرزبندی با تهاجم خارجی.

ـ‌ انتظار و میل به بالفعل شدن ماده‌ی سرنگونی.

ـ ضعیف شدن حاکمیت با کیفیتی بسا متقاوت نسبت به قبل از جنگ.

 

توسل رژیم به ایجاد حداکثر ارعاب با حداکثر جنایت ــ هم‌چون نمونه‌های مشابه در ۴۶ سال گذشته ــ باز هم نفرت و کینه‌ی اجتماعی نسبت به حاکمیت را تشدید خواهد کرد و عزم جامعه را به تسریع و ضرورت سرنگونی سوق خواهد داد.

اصل مهم در شرایط کنونی این است که حاکمیت در مقابل جامعه‌ی ایران در بن‌بست سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است؛ هم از آن وحشت دارد، هم توسل به «بازتعریف جاسوسی» برای مهمل جنایت‌گری، جامعه را مهیای قیام و خیزش می‌کند. از این‌رو آثار تشدید ارعاب و سرکوب، به‌طور قانون‌مند به درون رژیم خواهد ریخت و فروپاشی ساختار درونی را بیش از گذشته تسریع خواهد کرد. ولی فقیه ارتجاع و اتاق فکر نظام خیلی خوب دریافته‌اند که جامعه از یک تجربه بیرون آمده و آن، ضرورت سازمانیافتگی برای تضمین سرنگونی است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a67b58ec-da37-40e4-b0aa-ecf1b7416e49"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات