جنگافروزیهای اخیر رژیم در منطقه و تصاویر دردناک کودکان وحشتزده و رهاشده در بیمارستانها دل هر انسانی را به درد میآورد و دوباره این سؤالات را به ذهن متبادر میکند که هدف رژیم از آتشافروزی در منطقه چیست؟ آخر چرا پول مردم ایران را خرج مزدور نیابتی و بمب و موشک در سوریه و فلسطین و لبنان میکند؟ با داشتن این همه بحران چرا برای خودش دردسر اضافی میخرد؟!
در پاسخ به این سؤالات دو دیدگاه بهطور کلی متفاوت وجود دارد که تفاوت آنها در نگاه به وضعیت و انسجام و توان درونی نظام ولایت است.
در دیدگاه اول، رژیم از موضع قدرت و برای گسترش حاکمیت خود و با صدور انقلاب به کشورهای مسلمان به جنگافروزی روی میآورد. در این نگرش، خامنهای از وضعیت داخل کشور خیالش راحت است و آن را باثبات میداند بنابراین به این فکر افتاده که مثل فاتحان تاریخ کشورگشایی کند و حال با دمیدن در آتش منطقه میخواهد حیطه و سلطهاش را گسترش دهد. اولین طرفدار این دیدگاه هم خود ولیفقیه است که میگوید: «جمهوری اسلامی از زمان تأسیس تاکنون روزبهروز قویتر شده و در آینده نیز قویتر از حال خواهد شد» (شبکه خبر، ۲۲ مهر). دود و دم پاسداران و مزدورانش نیز در همین دیدگاه قابل قرائت است که پیوسته قدرتنمایی و تهدید میکنند که جنگ را گسترش خواهند داد: «ادامه این وضعیت میتواند موجب ورود سایر بازیگران به عرصه شود... با تداوم این وحشیگریها، امکان هر واکنشی از سوی گروهها وجود دارد» (پاسدار باقری، ۲۷ مهر)
اما در دیدگاه دوم، آتشافروزیهای منطقهیی خامنهای ناشی از پوکیدگی و ناتوانی داخلی است. تمام هم و غم او وحشت از قیام در داخل ایران است و هر حرکت داخلی و خارجی او را باید با عقربه «جلوگیری از قیام» سنجید. یعنی اگر هم آتشافروزی میکند دود استتار وضعیت داخلی و برای صدور بحرانها و مشکلات است. او برای هر اقدام و دخالت منطقهای، صد بار با شاخص «قیام» حساب کتاب میکند؛ از هر کاری که موجب جرقه و قیام شود پرهیز و هر کاری که قیام را به عقب بیندازد و یا به حاشیه ببرد استقبال میکند.
این دیدگاه میگوید: خامنهای برای جلوگیری از گسترش اعتراضات پس از قیام ۱۴۰۱ دست به هر کاری زد. با افزایش دستگیری و فشار بر خانوادههای شهیدان و ایجاد فضای رعب در جامعه، شمار اعدامها را به شکل جنونآمیز بالا برد و رکوردهای خودش را شکست. بسیاری از استادان دانشگاهها را اخراج کرد. دانشجویان را بهشکل گسترده از تحصیل محروم و تعلیق کرد. بسیاری از مخالفان سیاسی را که خودش آزاد کرده بود دوباره دستگیر کرد... ولی هیچکدام از این موارد جواب نداشت و فضای اجتماعی جامعه را آرام نکرد. خامنهای بهدلیل همین وضع خطرناک داخلی، از حوادث اخیر در غزه که موجب قتل و آوارگی مردم فلسطین شده استقبال کرده و با هوچیگری، آتشبیار معرکه شده است.
از دیگر شواهد برای اثبات دیدگاه دوم میتوان به این نمونهها از جامعه جوشان داخل ایران هم اشاره کرد:
وضعیت سیاسی حاکمیت با انتصاب رئیسی جلاد نهتنها از قیام جلوگیری نکرده که حتی خودیها هم معترفند که «دولت ابراهیم رئیسی... به قدری ناکارآمد بود و جامعه به قدری دچار بحرانهای ریز و درشت شده که میتوان گفت دولت رئیسی همه چیز را رها کرده و مردم را به نقطه جوش رسانده است»! (رویداد ۲۴- ۲۸ مهر)
وضعیت اقتصادی روزبهروز وخیمتر میشود و کوچکترین چشمانداز کاهش گرانی و تورم در افق دیده نمیشود. جدیدترین ترفند رژیم برای دزدی از مردم «تغییر در دهکبندی» یارانهها و تبدیل آن به «صدک» است تا تعداد خانوارهای بیشتری را از آن شندرغاز یارانه محروم کند.
وضعیت اجتماعی هم در بحرانیترین وضعیت است. از روز ۹ مهر، جراحت مشکوک و کمای آرمیتا گراوند، رژیم در آمادهباش است و هنوز که هنوز است از وضعیت کنونی او خبری نمیدهد. یعنی ثبات نظام خامنهای در موضوعاتی همچون لایحه عفاف و حجاب که جای خود دارد، در موضوع جراحت یک دانشآموز نیز به مویی بند است.
فضای قیامی و اعتراضی شهرهای ایران هم کماکان برقرار است و نمونهٔ بارز آن تظاهرات ادامهدار زاهدان است که با وجود وحشیترین سرکوبها و گسیل نیرو هر هفته برقرار است و بهراستی خامنهای را عاجز کرده است.
بنابراین همه شواهد و قرائن از وضعیت جوشان جامعه ما و هراس لحظهمره خامنهای از قیام و انفجار خشم ملت حکایت دارد و دیدگاه دوم را تأیید میکنند. به همین دلیل با وجود اشتغال رژیم در جبهه خارجی و صدور تروریسم، ذرهیی از سرکوب داخلی کم نمیگذارد و اساساً اولی در خدمت دومی است. در چهار دهه گذشته هم همیشه هدف رژیم از دخالت در کشورهای دیگر برگرداندن پروژکتور از بحرانهای داخل به خارج مرزها بوده و اکنون هم همان داستان است و این بار بهطور مشخص، موضوع، منحرف کردن اذهان از «قیام» است.
اما خامنهای آب در هاون میکوبد. او پس از ۴دهه جنایت، هرگز نمیتواند از واقعیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک جامعه تشنهٔ تغییر جلوگیری کند. حوادث همین چند روزه هم نشان داده که مطالبات مردم تا رسیدن به آزادی و حق و حقوق کاملشان با هیچ هیاهوی بیرونی خاموشی نگرفته است و همان نتیجهیی که رهبر مقاومت ایران گفت گریبان خامنهای را خواهد گرفت: «ولیفقیه ارتجاع اکنون با اطمینان از بیعملی اروپا و آمریکا و اینکه قیمت چندانی نخواهد پرداخت یابوی ولایت میتازد تا از قیام ملت ایران در امان بماند اما آتش قیام با ارتش گرسنگان از زیر خاکسترهای کرونا شعله خواهد کشید» (مسعود رجوی – ۱۵مهر ۱۴۰۲)