نمیدانم همه، از آنچه میگذرد خبر داریم یا نه؟ چون بدون شک هر چه میدانید باز هم کامل نیست؛ چون بسیاری وقایع هست که در ایران ما میگذرد که با شنیدن آنها باز هم بیشتر تعجب خواهیم کرد. اما همان وقایع هم که از آن با خبریم، آنقدر فجیع و عجیب است که از اینکه کسی را ناراحت نکنیم بیانش نمیکنیم.
آمارها هم همینطورند.
در طول چند روز، ۱۰۰۰شهید! اعلام شده با رقم پیاپی بالاروندهٔ شهیدان! ۴۰۰۰زخمی. و ۱۲۰۰۰اسیر در زندانها...
آیا میدانید که کل شهیدان انقلاب ضدسلطنتی از سال۱۳۴۲(اولین کشتار وسیع مردم) تا سال ۵۷ بالغ بر ۳۱۶۴تن بوده است؟
و حالا در یک قیام در عرض چند روز خامنهای علناً دستور قتل مردم را داده و جانیانش مرتکب قتل ۱۰۰۰تن شدهاند. دوباره تأکید کنم که بدون شک رقم شهیدان بسیار بیشتر از این است!
دختر نوجوان از مدرسه برمیگشته به گلوله بسته میشود... کودک ۳-۴ساله در خیابان بهقتل رسیده... لابد در آغوش مادرش...
روز روشن، در پیش چشم مردم ۵تن به یک جوان شلیک میکنند و یکی با تبر توی سرش میکوبد!
فرماندارش میگوید من دستور تیر داده بودم...
از این نمونهها موارد بیپایان و واقعاً بیپایان میتوان شمرد. اما سؤال اینجاست:
این وقایع در کجا دارد اتفاق میافتد؟
در کشوری که به اسم اسلام حکومتی را بعد از انقلاب مردم راه انداختند!؟ آن هم با ادعای حکومت مستضعفان!
بله! همهٔ اینها واقعی است. ملتی که با ۶میلیون به استقبال ورود خمینی رفت، حالا تماماً از این حکومت که همه جایش را آخوندها گرفتهاند، بیزار شدهاند و فریاد و شعار مرگ بر خامنهای و آخوند باید کشته شود همه جا را پر کرده. در کل منطقه هم لگد و مشت و شعلههای آتش و فحش و نفرت است که به عکسهای خمینی و خامنهای کوبیده میشود.
راستی به چه روزی افتاده است این حکومت!؟ که مردم اگر در یک جا آخوند تنهایی گیربیاورند با او چه خواهند کرد؟
به چه روزی افتادهاند که هیچ چیز در این مملکت واقعی نیست. اسم مجلس و پارلمان بر یک آخوندخانه گذاشتهاند که همهشان باید به یک آخوند به اسم رهبر التزام قلبی بدهند! و ۴تا نهاد آخوندی در بالای سر این پارلمان! مهارش میکنند و بعد ولیفقیه با وقاحت جلوی چشم همه دستور میفرستد که فلان مصوبه را از دستور خارج کنید.
به چه روزی افتادهاند آخوندهای ایران؟ که همهٔ مناصب حکومتی را گرفتهاند. همهٔ ایران را حوزهٔ آخوندی کردهاند. مجلس و استانداری و شهرداری و... در هر جا هم یک نمایندهٔ ولیفقیه... و در همه جا هم آوازهٔ غارتها و دزدیهای میلیاردی و ثروتهای نجومی...
به چه روزی افتادهاند که سالهاست به هیچکس گوش نمیکنند و تنها با زور و سرکوب و اعدام و دستگیریهای شبانه و شکنجه کردن و کشتن زیر شکنجه حکومت میکند.
به چه روزی افتادهاند که برای قتلعام مردم و جوانان در خیابانها آشکارا دستور قطع اینترنت را میدهند تا بریزند و بدتر از همهٔ دیکتاتورها محرومترین مردم را که از گرانی به فغان آمدهاند، بکشند و بعد با بیشرمی میگویند بر دشمنان پیروز شدیم! آمده بودند فتنه کنند!؟ از خارج بودند...
در کدام کشوری مضحکتر و مهوعتر از این تظاهراتهای نمایشی و مصنوعی دیده میشود که خانوادههای جانیان و شکنجهگران و یک مشت فریبخورده را با پول و تهدید به ضدتظاهراتهای نمایشی بکشند تا شعار بدهند که ما از گران شدن بنزین و سایر کالاها دفاع میکنیم؟
در کدام کشوری لشکر چاقوکشان لباسشخصی درست کردهاند که علاوه بر انواع ارگانهای سرکوب، به میان مردم بروند و از پشت به زن و مرد چاقو بزنند و ناگهانی افراد را دستگیر کنند و به مدارس زندان شده بکشانند و بازداشت و شکنجه کنند؟
آیا براستی سپاه و بسیج و این رژیم آخوندی، همان اساس و گشتاپو و اسآی هیتلری نیست؟ که علاوه بر ارتش سرکوبگرش، مأموریت کشتار مردم را داشت؟
در کدام کشوری لشکر موتورسوار هر روز در خیابانها روانه میکنند تا مردم را بترسانند؟
سؤال اینجا بود که چه شد که این حکومت به چنین روزی افتاد؟
از اوضاع اقتصادی مردم غارت شده، همه اطلاع دارند که تظاهرات و تحصنها به کارگران محروم شهرداری کشیده بود که هر روز جمع شوند و درخواست حقوق ۷-۸ماهه پرداخت نشدهٔ خود را بکنند...
بهروشنی میتوان نتیجه گرفت که حکومتی که کارش به اینجا میرسد از روز نخست، انقلاب را برای قدرت، تصاحب کرده. از روز نخست به مردم دروغ گفته. از روز نخست قصد ایجاد یک دیکتاتوری مطلقه را داشته!
به همین علت از همان روز نخست، طرد و سرکوب مخالفان را شروع کرده. بله! از روز اول همهٔ ادعاهای خمینی دروغ بوده. ادعای مبارزه علیه ستم دروغ بوده. همهاش برای پریدن بر کرسی قدرت و غارت بوده. و در تمامی این ۴دهه، با تاراج سرمایههای ملت سعی کردهاند در اینجا و آنجای دنیا نفوذ و مزدورپروری کنند. درست برای چنین روزی. که وقتی ملت دستشان را خواند به قیام برخاست و اگر سپاه و بسیجش کم آوردند، با همان مزدوران که در عراق و سوریه و لبنان و... ساختهاند بهقتل مردم بپردازند. سپاه پاسداران از روز اول برای حفظ قدرت همین آخوندها ساخته شد و حالا برای قتل مردم به خیابان آمده.
می بینیم که آخوندها به کجا رسیدهاند. بعد از دستور تیرباران مخالفان. بعد از قتل ۱۲۰هزار مجاهد و مبارز و قتلعام ۳۰هزار تن در زندانها بعد از اعدامهای بیشمار در خیابانها، بعد از سرکوب حدود ۱۰-۱۵قیام مردم ایران و کشتارهای وسیع، بعد از یاری گرفتن از همهٔ تاجران خون در دنیا... حالا چهرهٔ این دیکتاتوری، کامل و عیان و بیپرده و بینقاب جلوی چشم همهٔ مردم ایران قرار گرفته.
خوب نگاهش کنید! نامش خامنهای است، خلیفهٔ خونخوار ولایت فقیه!
و پرسش آخر این است: آیا خامنهای مانند هیتلر راهی بهجز خودکشی دارد؟ آیا فرصت آن را خواهد یافت؟ یا به چنگ مردم خواهد افتاد؟