حاشیه نشینی به وسعت تمامی ایران
در کنار تمامی بحرانهای مرگباری که امروز میهن اسیرمان را در گرداب فقر و خانه خرابی فرو برده است گسترش حاشیه نشینی بهویژه در حاشیه کلان شهرها، چنان ابعاد عظیم و بیسابقهیی به خود گرفته است که بهجرأت میتوان گفت اکنون حاشیه نشینی به مشکلی لاینحل و غیرقابل بازگشت در حاکمیت غارت و چپاول ولایت آخوندی تبدیل شده است.
ساختار قرونوسطایی و فاسد و غارتگرانه پلید آخوندها در چهار دهه گذشته که آثار آن امروزه از یک سو در زندگی مجلل سران و کارگزاران رژیم آخوندی و از سوی دیگر در فقر مفرط مردم و حاشیه نشینان شهرها و حلبی آبادها به نمایش گذشته شده است آنزمان بهتر روشن خواهد شد که مشخص شود در شروع انقلاب ضدسلطنتی تنها سی درصد مردم ایران در شهرها و ۷۰درصد در روستاها زندگی میکردند اما در نتیجه سیاستهای ضدملی و خانمانسوز دیکتاتوری ولایت که به تخریب روستا و سیل مهاجرت روستاییان زحمتکش میهن منجر شده است هماکنون بیش از ۷۰درصد مردم یعنی معادل ۵۶میلیون نقر در شهرها و نزدیک به ۲۸درصد باقیمانده در روستاها ساکن میباشند که البته پیشبینی میشود بسیاری از این روستاها نیز به زودی از سکنه خالی شده و ساکنان آنان به حاشیه نشینان شهرها به پیوندند.
شاهد بر این مطلب خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۲مهرماه ۹۵ مینویسد: «جمعیت کشور در سال ۱۳۳۵ نزدیک به ۱۹میلیون نفر بود که از این میان نزدیک به ۶میلیون نفر یعنی معادل ۳۱.۴درصد جمعیت شهری و بیش از ۱۳میلیون نفر یعنی معادل ۶۸.۶درصد جمعیت کشور را روستاییان تشکیل میدادند؛ اما در سال ۱۳۹۵ جمعیت کشور طبق آمارها بیش از ۷۵میلیون نفر اعلام شد که سهم شهر نشینی با بیش به ۷۱.۴درصد رسید و سهم روستاییان نیز به ۲۸.۶درصد رسید و پیشبینی میشود در سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ این نسبت باز هم فاصله بیشتری خواهد گرفت و جمعیت روستانشین کشور کاهش پیدا خواهد کرد».
یورش همهجانبه پدیده شوم حاشیه نشینی که تماماً محصول ساختار سیاسی فاسد حاکمیت آخوندها میباشد را میتوان در میان اعترافات عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی کابینه آخوند روحانی روز پنجشنبه ۱۵تیر ۹۶ دریافت که بهصراحت اذعان میکند: «حاشیه نشینی فقط به سیستان و بلوچستان اختصاص ندارد اکنون جمعیت شهری ایران حدود ۵۹میلیون نفر است که ۱۹میلیون نفر آنان معادل ۳۵درصد حاشیه نشین و بدمسکن ساکن در بافتهای فرسوده هستند. (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۵تیرماه ۹۶)
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۹مرداد ۹۶ ضمن اعتراف به گسترش روزافزون مناطق حاشیهنشین در سطح کشور تحت عنوان شناسایی ۱۴۰هزار هکتار بافت تاریخی و فرسوده در کشور بهنقل از مدیر کل شهرسازی رژیم مینویسد: «دو هزار و ۷۰۰محله شامل یکهزار بافت ناکارآمد و فرسوده شهری و ۶۰۰بافت تاریخی در شهرهایکشور شناسایی شده است که ۲۰میلیون نفر از جمعیت ایران در آنها زندگی میکنند. در ۱۱۰شهر کشور، یکهزار و ۱۰۰سکونتگاه غیررسمی شناسایی شده است که این «سکونتگاههای غیررسمی در کشور بهطور میانگین ۲۰ تا ۲۵درصد از جمعیت و مساحت شهرها را شامل میشود که مطابق برآوردهای انجام شده حدود ۱۱میلیون نفر در این مناطق زندگی میکنند».
بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی تعبیر آخوندساخته از همان زاغه نشینی و کپرنشینی است که رژیم آخوندی تلاش دارد با استفاده از آن چهره کریه خود را بزک نماید تا شاید بهوسیله آن بتواند اندکی از موج خشم و اعتراض عمومی مردم بکاهد.
در توصیف سکونتگاههای غیررسمی باز هم رسانههای حکومتی اینگونه اعتراف میکنند: «زاغهنشینی، زندگی در آلونک، حاشیهنشینی، زندگی در حلبیآباد، همه این واژهها مترادف است با زندگی در سکونتگاههای غیررسمی... پر و پوشال این واژه دهان پرکن را که بچینیم، تهاش همان کلمات قدیمی آشنا میماند، سندی بر اثبات این نقص که در سالهایی که بر ما گذشت به جای چارهسازی برای این سکونتگاههای بیهویت و ریشه، واژهسازی کردهایم، شاید با این نیت که قبح ماجرا پشت واژهای ناآشنا مخفی شود و مثل حلبی آباد یا آلونک توی ذوق نزند. (روزنامه حکومتی جام جم اول شهریور ۹۴)
دورنمای تیره و تار پدیده شوم حاشیه نشینی آنزمان بیشازپیش خود را نمایان خواهد کرد که سیاستهای باندهای غارتگر مافیای آب وابسته به سپاه پاسداران ضدمردمی را در نظر داشته باشیم که عملاً هیچ راهکاری جز فرار برای روستاییان و پناه بردن آنها به حاشیه شهرها باقی نگذاشته است.
در تأیید این نکته خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا ۱۲مهر ۱۳۹۵ تحت عنوان سیل نابودی روستاها را متوقف کنیم مینویسد: «محو روستاها در ایران با سرعت زیادی انجام میشود در حالی که روستاهای بزرگ و مولد نیز با حمایت مجلس به شهرهای کوچک بیامکانات تبدیل میشوند. بر اساس اعلام مؤسسه ملی مطالعات جمعیتی کشور در حال حاضر ٤٠ هزار روستای کشور خالی از سکنه شدهاند و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی نیز به یکی از مهمترین موضوعات قضایی ایران تبدیل شده است و وضع ١٠ استان از نظر تأمین زمین بحرانی ارزیابی میشود».
این چنین است که امروز شاهدیم بعد ازگذشت نزدیک به چهاردهه از حاکمیت غاصب و فاسد آخوندها، گسترش حاشیه نشینی بهویژه در حاشیه کلان شهرها چنان وسعت بیسابقهیی به خود که گرفته است که بدرستی بایدگفت حاشیه نشینی به وسعت تمام ایران گسترش یافته است. مراجعه به آمارهای ارائه شده توسط رسانههای حکومتی به خوبی بیانگر اوضاع بهغایت بحرانی رژیم در ارتباط با گسترش فاجعه حاشیه نشینی میباشد. به چند نمونه از این اعترافات نگاهی کوتاه میاندازیم:
- «یازده میلیون نفر در حواشی مرزهای شهر تهران هستند که ۸میلیون نفرشان بد مسکن هستند. بد مسکنها لزوما خارج از مرزهای شهر نیستند ولی بهلحاظ کیفیت پایین بنا و خدمات زیرساختی شهری از استانداردها فاصله دارند». (روزنامه حکومتی ایلنا ۲۸خرداد ۹۶)
- «جمعیت ساکنان غیررسمی مشهد به حدی زیاد شده که کلانشهری غیررسمی درون یکی از مهمترین کلان شهرهای کشور شکل گرفته است و به ازای هر ۳نفر یک نفر حاشیهنشین وجود دارد بهطوری که از جمعیت نزدیک به ۳میلیون نفر بیش از یک میلیون نفر آن حاشیهنشین هستند». (سایت حکومتی وزارت راه و شهرسازی رژیم)
- «کلانشهر شیراز بیش از ۲۰۰هزار نفر حاشیهنشین دارد که با توجه به جمعیت بیش از یک میلیونی شیراز معادل یک پنجم آن میشود. این جمعیت به اندازه یک شهر است. (ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۳۱مرداد ۹۵)
- «حاشیه نشینی در شهر سنندج از سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و این میزان در سنندج سه برابر میانگین کشوری است و مناطق حاشیه نشین سنندج نیمی از جمعیت شهری یعنی ۵۴درصد از جمعیت این شهر را در خود جای داده است». (خبرگزاری حکومتی مهر ۲۱اردیبهشت ۹۴)
- «رئیس مرکز بهداشت استان اصفهان به وجود ۴۰۰هزار نفر حاشیه نشین شهر اصفهان که قرار است تحت پوشش پایگاه سلامت و مرکز جامع سلامت قرار گیرند اعتراف کرد». (ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۳۰فروردین ۹۴)
- «مقایسه آمار نزدیک به نیم میلیون نفری که بهتازگی توسط شهردار تبریز ارائه شده با جمعیت یک و نیم میلیون نفری این شهر، نشان میدهد که یکسوم جمعیت تبریز در مناطق حاشیه نشین زندگی میکنند». (خبرگزاری حکومتی مهر ۱۴بهمن 94)
- نزدیک به ۳۰۰هزار نفر از جمعیت حدود یک میلیون نفری شهر کرمانشاه حاشیه نشین میباشند». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۸اردیبهشت ۹۵)
- «از چهار شهر زابل، زاهدان، چابهار و ایرانشهر با جمعیت حدود سه میلیون نفر، یک میلیون و ۸۲نفر حاشیه نشینند که از این تعداد ۳۲۷هزار نفر تنها در حاشیه زاهدان سکونت دارند، (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۲۵اردیبهشت ۹۵)
- «نزدیک به ۵۰درصد شهر بندرعباس شامل بافتهای فرسوده وسکونتگاههای غیررسمی است که وسعت آن حدود سه هزار و ۵۰۰هکتار است». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۷خرداد ۹۵):
- «۶۰۰هزار نفر در ۷۲محله با وسعت سه هزار هکتار در مناطق حاشیهای شهرهای استان آذربایجان غربی زندگی میکنند. در ارومیه بر اساس مطالعات سال ۹۳، بیش از ۳۰۰هزار نفر در مناطق حاشیهای شهر زندگی میکنند». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۳۰خرداد ۹۵)
- «اهواز با جمعیتی بالغ بر ۲میلیون نفر بالغ بر ۵۰۰هزار نفری جمعیت حاشیهنشین در خود جای داده است. – (روزنامه حکومتی همشهری ۱۴فروردین ۹۰)
- «هم اکنون آمار دقیقی از ساکنان حاشیه نشین همدان وجود ندارد و گفته میشود بین ۱۲۰ تا ۲۰۰هزار نفر در همدان حاشیه نشین هستند (مهرآخوندی ۲خرداد ۹۴)
جان کلام اینکه نشاندادن تصویری واقعی و همهجانبه از ابعاد فاجعه آفرینی، ایران سوزی و گسترش فقر و فلاکت و شرایط ضدانسانی که دیکتاتوری سارق، غاصب و فاسد آخوندها بر میهن و مردم ما تحمیل کرده البته در این مختصر نمیگنجد و تنها زمانی که مردم و مقاومت ایران به سلطه شوم آخوندهای اشغالگر پایان دهند، قابل تصویر خواهد بود. امری که بیتردید بهزودی محقق خواهد شد و در آن تردیدی نیست.
در کنار تمامی بحرانهای مرگباری که امروز میهن اسیرمان را در گرداب فقر و خانه خرابی فرو برده است گسترش حاشیه نشینی بهویژه در حاشیه کلان شهرها، چنان ابعاد عظیم و بیسابقهیی به خود گرفته است که بهجرأت میتوان گفت اکنون حاشیه نشینی به مشکلی لاینحل و غیرقابل بازگشت در حاکمیت غارت و چپاول ولایت آخوندی تبدیل شده است.
ساختار قرونوسطایی و فاسد و غارتگرانه پلید آخوندها در چهار دهه گذشته که آثار آن امروزه از یک سو در زندگی مجلل سران و کارگزاران رژیم آخوندی و از سوی دیگر در فقر مفرط مردم و حاشیه نشینان شهرها و حلبی آبادها به نمایش گذشته شده است آنزمان بهتر روشن خواهد شد که مشخص شود در شروع انقلاب ضدسلطنتی تنها سی درصد مردم ایران در شهرها و ۷۰درصد در روستاها زندگی میکردند اما در نتیجه سیاستهای ضدملی و خانمانسوز دیکتاتوری ولایت که به تخریب روستا و سیل مهاجرت روستاییان زحمتکش میهن منجر شده است هماکنون بیش از ۷۰درصد مردم یعنی معادل ۵۶میلیون نقر در شهرها و نزدیک به ۲۸درصد باقیمانده در روستاها ساکن میباشند که البته پیشبینی میشود بسیاری از این روستاها نیز به زودی از سکنه خالی شده و ساکنان آنان به حاشیه نشینان شهرها به پیوندند.
شاهد بر این مطلب خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۲مهرماه ۹۵ مینویسد: «جمعیت کشور در سال ۱۳۳۵ نزدیک به ۱۹میلیون نفر بود که از این میان نزدیک به ۶میلیون نفر یعنی معادل ۳۱.۴درصد جمعیت شهری و بیش از ۱۳میلیون نفر یعنی معادل ۶۸.۶درصد جمعیت کشور را روستاییان تشکیل میدادند؛ اما در سال ۱۳۹۵ جمعیت کشور طبق آمارها بیش از ۷۵میلیون نفر اعلام شد که سهم شهر نشینی با بیش به ۷۱.۴درصد رسید و سهم روستاییان نیز به ۲۸.۶درصد رسید و پیشبینی میشود در سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ این نسبت باز هم فاصله بیشتری خواهد گرفت و جمعیت روستانشین کشور کاهش پیدا خواهد کرد».
یورش همهجانبه پدیده شوم حاشیه نشینی که تماماً محصول ساختار سیاسی فاسد حاکمیت آخوندها میباشد را میتوان در میان اعترافات عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی کابینه آخوند روحانی روز پنجشنبه ۱۵تیر ۹۶ دریافت که بهصراحت اذعان میکند: «حاشیه نشینی فقط به سیستان و بلوچستان اختصاص ندارد اکنون جمعیت شهری ایران حدود ۵۹میلیون نفر است که ۱۹میلیون نفر آنان معادل ۳۵درصد حاشیه نشین و بدمسکن ساکن در بافتهای فرسوده هستند. (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۵تیرماه ۹۶)
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۹مرداد ۹۶ ضمن اعتراف به گسترش روزافزون مناطق حاشیهنشین در سطح کشور تحت عنوان شناسایی ۱۴۰هزار هکتار بافت تاریخی و فرسوده در کشور بهنقل از مدیر کل شهرسازی رژیم مینویسد: «دو هزار و ۷۰۰محله شامل یکهزار بافت ناکارآمد و فرسوده شهری و ۶۰۰بافت تاریخی در شهرهایکشور شناسایی شده است که ۲۰میلیون نفر از جمعیت ایران در آنها زندگی میکنند. در ۱۱۰شهر کشور، یکهزار و ۱۰۰سکونتگاه غیررسمی شناسایی شده است که این «سکونتگاههای غیررسمی در کشور بهطور میانگین ۲۰ تا ۲۵درصد از جمعیت و مساحت شهرها را شامل میشود که مطابق برآوردهای انجام شده حدود ۱۱میلیون نفر در این مناطق زندگی میکنند».
بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیررسمی تعبیر آخوندساخته از همان زاغه نشینی و کپرنشینی است که رژیم آخوندی تلاش دارد با استفاده از آن چهره کریه خود را بزک نماید تا شاید بهوسیله آن بتواند اندکی از موج خشم و اعتراض عمومی مردم بکاهد.
در توصیف سکونتگاههای غیررسمی باز هم رسانههای حکومتی اینگونه اعتراف میکنند: «زاغهنشینی، زندگی در آلونک، حاشیهنشینی، زندگی در حلبیآباد، همه این واژهها مترادف است با زندگی در سکونتگاههای غیررسمی... پر و پوشال این واژه دهان پرکن را که بچینیم، تهاش همان کلمات قدیمی آشنا میماند، سندی بر اثبات این نقص که در سالهایی که بر ما گذشت به جای چارهسازی برای این سکونتگاههای بیهویت و ریشه، واژهسازی کردهایم، شاید با این نیت که قبح ماجرا پشت واژهای ناآشنا مخفی شود و مثل حلبی آباد یا آلونک توی ذوق نزند. (روزنامه حکومتی جام جم اول شهریور ۹۴)
دورنمای تیره و تار پدیده شوم حاشیه نشینی آنزمان بیشازپیش خود را نمایان خواهد کرد که سیاستهای باندهای غارتگر مافیای آب وابسته به سپاه پاسداران ضدمردمی را در نظر داشته باشیم که عملاً هیچ راهکاری جز فرار برای روستاییان و پناه بردن آنها به حاشیه شهرها باقی نگذاشته است.
در تأیید این نکته خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا ۱۲مهر ۱۳۹۵ تحت عنوان سیل نابودی روستاها را متوقف کنیم مینویسد: «محو روستاها در ایران با سرعت زیادی انجام میشود در حالی که روستاهای بزرگ و مولد نیز با حمایت مجلس به شهرهای کوچک بیامکانات تبدیل میشوند. بر اساس اعلام مؤسسه ملی مطالعات جمعیتی کشور در حال حاضر ٤٠ هزار روستای کشور خالی از سکنه شدهاند و تغییر کاربری زمینهای کشاورزی نیز به یکی از مهمترین موضوعات قضایی ایران تبدیل شده است و وضع ١٠ استان از نظر تأمین زمین بحرانی ارزیابی میشود».
این چنین است که امروز شاهدیم بعد ازگذشت نزدیک به چهاردهه از حاکمیت غاصب و فاسد آخوندها، گسترش حاشیه نشینی بهویژه در حاشیه کلان شهرها چنان وسعت بیسابقهیی به خود که گرفته است که بدرستی بایدگفت حاشیه نشینی به وسعت تمام ایران گسترش یافته است. مراجعه به آمارهای ارائه شده توسط رسانههای حکومتی به خوبی بیانگر اوضاع بهغایت بحرانی رژیم در ارتباط با گسترش فاجعه حاشیه نشینی میباشد. به چند نمونه از این اعترافات نگاهی کوتاه میاندازیم:
- «یازده میلیون نفر در حواشی مرزهای شهر تهران هستند که ۸میلیون نفرشان بد مسکن هستند. بد مسکنها لزوما خارج از مرزهای شهر نیستند ولی بهلحاظ کیفیت پایین بنا و خدمات زیرساختی شهری از استانداردها فاصله دارند». (روزنامه حکومتی ایلنا ۲۸خرداد ۹۶)
- «جمعیت ساکنان غیررسمی مشهد به حدی زیاد شده که کلانشهری غیررسمی درون یکی از مهمترین کلان شهرهای کشور شکل گرفته است و به ازای هر ۳نفر یک نفر حاشیهنشین وجود دارد بهطوری که از جمعیت نزدیک به ۳میلیون نفر بیش از یک میلیون نفر آن حاشیهنشین هستند». (سایت حکومتی وزارت راه و شهرسازی رژیم)
- «کلانشهر شیراز بیش از ۲۰۰هزار نفر حاشیهنشین دارد که با توجه به جمعیت بیش از یک میلیونی شیراز معادل یک پنجم آن میشود. این جمعیت به اندازه یک شهر است. (ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۳۱مرداد ۹۵)
- «حاشیه نشینی در شهر سنندج از سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و این میزان در سنندج سه برابر میانگین کشوری است و مناطق حاشیه نشین سنندج نیمی از جمعیت شهری یعنی ۵۴درصد از جمعیت این شهر را در خود جای داده است». (خبرگزاری حکومتی مهر ۲۱اردیبهشت ۹۴)
- «رئیس مرکز بهداشت استان اصفهان به وجود ۴۰۰هزار نفر حاشیه نشین شهر اصفهان که قرار است تحت پوشش پایگاه سلامت و مرکز جامع سلامت قرار گیرند اعتراف کرد». (ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم ۳۰فروردین ۹۴)
- «مقایسه آمار نزدیک به نیم میلیون نفری که بهتازگی توسط شهردار تبریز ارائه شده با جمعیت یک و نیم میلیون نفری این شهر، نشان میدهد که یکسوم جمعیت تبریز در مناطق حاشیه نشین زندگی میکنند». (خبرگزاری حکومتی مهر ۱۴بهمن 94)
- نزدیک به ۳۰۰هزار نفر از جمعیت حدود یک میلیون نفری شهر کرمانشاه حاشیه نشین میباشند». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۸اردیبهشت ۹۵)
- «از چهار شهر زابل، زاهدان، چابهار و ایرانشهر با جمعیت حدود سه میلیون نفر، یک میلیون و ۸۲نفر حاشیه نشینند که از این تعداد ۳۲۷هزار نفر تنها در حاشیه زاهدان سکونت دارند، (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۲۵اردیبهشت ۹۵)
- «نزدیک به ۵۰درصد شهر بندرعباس شامل بافتهای فرسوده وسکونتگاههای غیررسمی است که وسعت آن حدود سه هزار و ۵۰۰هکتار است». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۱۷خرداد ۹۵):
- «۶۰۰هزار نفر در ۷۲محله با وسعت سه هزار هکتار در مناطق حاشیهای شهرهای استان آذربایجان غربی زندگی میکنند. در ارومیه بر اساس مطالعات سال ۹۳، بیش از ۳۰۰هزار نفر در مناطق حاشیهای شهر زندگی میکنند». (خبرگزاری حکومتی ایرنا ۳۰خرداد ۹۵)
- «اهواز با جمعیتی بالغ بر ۲میلیون نفر بالغ بر ۵۰۰هزار نفری جمعیت حاشیهنشین در خود جای داده است. – (روزنامه حکومتی همشهری ۱۴فروردین ۹۰)
- «هم اکنون آمار دقیقی از ساکنان حاشیه نشین همدان وجود ندارد و گفته میشود بین ۱۲۰ تا ۲۰۰هزار نفر در همدان حاشیه نشین هستند (مهرآخوندی ۲خرداد ۹۴)
جان کلام اینکه نشاندادن تصویری واقعی و همهجانبه از ابعاد فاجعه آفرینی، ایران سوزی و گسترش فقر و فلاکت و شرایط ضدانسانی که دیکتاتوری سارق، غاصب و فاسد آخوندها بر میهن و مردم ما تحمیل کرده البته در این مختصر نمیگنجد و تنها زمانی که مردم و مقاومت ایران به سلطه شوم آخوندهای اشغالگر پایان دهند، قابل تصویر خواهد بود. امری که بیتردید بهزودی محقق خواهد شد و در آن تردیدی نیست.