یکی از ویژگیهای پاییز آخوندها در مهرماه۹۹ نه برگریزی درختان بلکه کمبود نان و گرانی حیرتانگیز آن است.
اولین خبرهای کمبود نان و گرانی آن از خوزستان رسید و پس از آن رگبار خبرهای بعدی بود که از ارومیه، بعد تبریز و کرج و شهریار و ماهدشت و لرستان و نکاء و کردستان و مشهد و دیگر مناطق کشور بر سر مردم نازل شد.
در برخی مناطق مانند زابل و مشهد نان کم نیست اما قیمت نان افزایش داشته اما در کلانشهری مانند تبریز نان بین ۳۰ تا ۵۰درصد افزایش قیمت داشته است.
در برخی شهرها مانند کرج و نکاء شماری از نانواییها بهعلت نداشتن آرد تعطیل شدهاند.
و در برخی شهرهای دیگر مانند ارومیه و مریوان و چایپاره آذربایجان غربی و سقز در کردستان، نان را فقط پس از چند ساعت ماندن در صف میتوان به تعداد محدود خرید.
روزنامه حکومتی جوان روز ۱۵مهر ۹۹ نوشت: «مشکل نان در ارومیه به حدی رسیده که حتی برخی افراد با استفاده از نرمافزار موبایلی "دیوار" ۱۰ قرص آن را به قیمت ۱۰ هزار تومان به فروش میرسانند»!
آیا گندم کم است؟
معاون وزیر جهاد کشاورزی روز ۷خرداد ۹۸ به ایرنا گفته بود برای چهارمین سال پیاپی در تولید گندم خودکفا هستیم.
اما روز اول دی ۹۸ «تجارت نیوز» در گفتگویی با همین معاون وزیر نوشت: کشاورزان بهعلت نرخ اندک خرید تضمینی، محصول خود (گندم) را به دولت نفروختند.
روز ۳۰اردیبهشت ۹۹ اسماعیل اسفندیاریپور مشاور وزیر و مجری طرح گندم وزارت جهاد کشاورزی رژیم در مصاحبه با خبرنگار «ایانا در آذربایجانشرقی» گفت: «امسال گندم تولیدی کشور بهصورت تضمینی و تا ۴درصد افت از کشاورزان خریداری میشود».
روز یکشنبه ۱۳مهر ۹۹ نماینده رژیم از رشت (جبار کوچکینژاد) به «غلات نیوز» گفت: «ما در حال حاضر ۱۴میلیون تن گندم در کشور ذخیرهسازی کردهایم و این در حالی است که مصرف سالیانه ما ۱۲میلیون تن است و ما اضافه بر سازمان، گندم ذخیره داریم، مشکل در سیستم توزیع است».
نگاهی به چند واقعیت
رئیس اتحادیه نان سنتی روز ۲۵مهر۹۹ به ایسنا گفت کمبود نان نداریم، علت تأخیر در تحویل آرد به نانواییهاست. او گفت:
«یک شرکت حمل و نقلی که مخصوص حمل آرد به نانواییها است اعلام کرد نرخ کرایه حمل و نقل پایین بوده و به همین دلیل در حمل آرد نیز مسامحه میکرد که با افزایش قیمت اعمال شده، این مشکل برطرف و مقرر شد آردها به موقع و در زمان مناسب تحویل نانواییها داده شود. این شرکت مسئول حمل آرد حدود ۱۵ استان از جمله تهران است. کرایهای که برای حمل هر کیسه آرد از کارخانجات تهران به نانواییها داده میشد ۱۵۰۰تومان بود که به ۲۲۰۰تومان افزایش یافت و کرایه حمل آرد از کارخانجات کرج به تهران نیز ۲۵۰۰تومان شد».
رئیس اتحادیه نان سنتی افزود: «از ابتدای سال هزینههای نانواییها از جمله دستمزد کارگران افزایش پیدا کرده است. ۶۰ تا ۷۰درصد هزینه تمام شده نان هزینه دستمزد است. بیمه، مالیات، آب، برق، گاز و هزینههای تحمیلی کرونا (مواد ضدعفونی، دستکش و ...) همه و همه بر افزایش هزینههای نانواییها مؤثر است».
در یک مورد دیگر یکی از نانوایان نکاء درباره علل کمبود نان گفت مصرف نان افزایش یافته است. زیرا غذای اصلی مردم این منطقه که کارگرنشین است «نان» است.
در حالیکه نانوای دیگری در سقز گفت میزان مصرف مردم تغییری نکرده اما آرد کم شده و قیمت آنهم ۷۰درصد اضافه شده است. وی در یک گفتگوی تصویری گفت آرد آزاد را پیش از این بین ۷۰تا۹۰هزار تومان میخریدیم ولی اکنون قیمت آن به ۱۳۰ تا ۱۴۰هزار تومان افزایش یافته است.
نتیجهگیری تا همینجا
به جز گران شدن قیمت آرد آزاد، باید پذیرفت قیمت آرد یارانهای تغییر نکرده است و همهچیز روبراه است و نظام هیچ تقصیری در این مورد ندارد بهویژه که دولت آخوندی از سالها قبل تلاش کرده در کنار ثابت نگهداشتن قیمت نان، با پرداخت یک یارانه نقدی ۴۵هزار تومانی زندگی شهروندانش را شیرین کند. حتی شاید برخیها دهانشان با یاد دوران جوان حزباللهی احمدینژاد آب هم بیفتد که یارانه نقدی را عملی کرد!
اما هنگامی که به مصاحبههای مقامات رسمی رژیم بهویژه مسئولان دولتی تهیه و توزیع گندم و آرد و نان دقت میشود واقعیت دیگری چهره میکند که عمق یک کلاشی آخوندی را با تمام رذالت آن نشان میدهد.
علت کمبود نان و گرانی آن چیست؟
هنگامی که به قیمت ثابت نان در کنار قیمت دیگر اقلام پایهیی در زندگی مردم دقت میشود، تازه آنجاست که متوجه عمق خیانت آخوندها به شهروندانمان میشویم.
آخوندها نرخ سوخت، حمل و نقل، خمیرمایه و بیمه و آب و برق و مالیات و ... همه را افزایش دادهاند و باز هم مدعی هستند که نان گران نشده!
افزایش قیمت حاملهای انرژی
افزایش نرخ حمل و نقل
افزایش قیمت آرد آزاد
افزایش قیمت خمیرمایه ۲۰درصد در بهمن ۹۸ و ۲۵دصد در اردیبهشت ۹۹! (سایت خبربان۲۶مهر۹۹).
افزایش بیمه، مالیات، آب، گاز، برق و هزینههای ناشی از کرونا مانند مواد ضدعفونی و دستکش بهداشتی که به نانوایان تحمیل شده،
همگی عوامل اصلی در افزایش قیمت نان و دیگر خوراکیهای پایهیی هستند که تنها خوراکی زحمتکشان و اقشار تهیدست جامعهاند.
از دولت جوان حزباللهی احمدینژاد تا روحانی سرو ته یککرباس!
احمدینژاد در آذر۱۳۸۹ اولین مرحله کاهش یارانهها را با پرداخت ۴۵هزار تومان یارانه نقدی به مردم آغاز کرد. در اولین گام مردم خود را با ۱۶قلم کالا و خدمات اساسی روبهرو دیدند که باید آنها را به قیمت بینالمللی (نرخ متوسط جهانی) بخرند! جالب آن که نان و آب در شمار همان ۱۶قلم کالا بودند اما شیرینی آن شکلات ۴۵هزار تومانی اجازه نداد تلخی زهری که به کام مردم ریخته شد درجا حس شود!
۴۵هزار تومانی که دادند با دست دیگر و چندبرابر پس گرفتند!
برای درک بهتر آنچه که خامنهای با کارگزاری احمدینژاد و سپس روحانی انجام داد بهتر است به اقدامات مرحلهایشان نگاه کنیم، آنها؛
در گام بعد در فروردین۹۴ یارانه نقدی ۵گروه اجتماعی قطع کردند.
روز ۱۶تیر ۹۹ حذف یارانه سه دهک رسماً اعلام شد (سه دهک یعنی ۲۵درصد مردم ایران!).
در گامهای بعدی یارانه نان و آب و برق و گاز مایع خانگی و گاز مصرفی خودروهای گاز سوز و شماری دیگر از کالاهای اساسی قطع شد.
روز ۲۷مرداد ۹۸ نان در تهران گران شد.
روز ۱۴آبان ۹۸ نان در مشهد و خوزستان و چند استان دیگر گران شد.
روز ۲۵فروردین ۹۸ برق خانگی گران شد
روز ۳۱اردیبهشت ۹۸ گاز مصرفی خودروها CNG گران شد
دی ۹۸ قیمت گاز مصرفی منازل سه برابر شد.
اردیبهشت ۹۹ قیمت آب و برق مصرفی مردم افزایش یافت و بعد هم قیمت انواع گوشت و مواد پروتئینی و محصولات دامی و میوه!
و تمامی این بلاها در حالی بر سر مردم نازل میشد که ارزش آن یارانه ۴۵هزار تومانی آن دولت جوان حزباللهی در عالم واقع به ۲دلار سقوط کرده و دولت ائتلافی اصلاحاتچیها و اعتدالیون هم در حال عبور دادن آن به زیر ۲دلار هستند.
در واقع میتوان گفت: نان از همان روزی گران شد که یارانههای عمومی قطع شد و یارانه نقدی ۴۵هزار تومانی جانشین آن شد. این سرطانی بود که چنگالش را به آرامی در تمامی اندام مردم و میهن ما فرو کرد، سرطانی که مرکزش در بیت خامنهای و نظام ولایت فقیه است. نظامی که جنایتکارانهترین نوع استثمار را بر ۹۶درصد مردم ایران تحمیل کرده است.