ظریف به سفر ۶روزهٔ خود به نیویورک پایان داد و از آنجا به مسکو رفت و پس از توقفی چند ساعته در آنجا و شرکت در نشست وزیران خارجه ۵کشور ساحلی دریای خزر به کرهٔ شمالی میرود.
هدف رژیم از سفر به آمریکا چه بود؟
آیا به این اهداف دست پیدا کرد؟
واکنشها در داخل و خارج کشور، حکایت از چه دارند؟
شکست یا پیروزی؟
چرا پس از آمریکا، ظریف به روسیه و کرهٔ شمالی سفر کرد؟
نتیجهٔ سفر ظریف به آمریکا چیست؟
تخفیف یا تشدید تنش؟
اهداف ظریف از سفر چند روزهٔ به آمریکا؟
با مصاحبههایی که ظریف در آمریکا انجام داد، اکنون بیشتر روشن میشود که ظریف برای تست «راه باز کردن» با آمریکا و از طریق پل زدن مستقیم با رئیسجمهور آمریکا به نیویورک رفت.
او همچنین تلاش کرد بفهمد که آیا آمریکا با رژیم وارد قهر و جنگ میشود یا نه؟
خامنهای خیلی صریح گفت که جنگ نمیشود ما هم مذاکره نمیکنیم. و سیاست خود را هم بر همین اساس تنظیم کرده بود که دورهٔ ترامپ بهسر میآید و او به دور دوم نمیرسد. به این جهت سیاست کش دادن و از این ستون به آن ستون را در همهٔ زمینهها در پیش گرفته بود.
اما تحولات بعدی، بهخصوص کلان ضربههای لیستگذاری سپاه پاسداران و تصمیم آمریکا برای لغو معافیتهای خرید نفت از رژیم که تنزل موقعیت رژیم و تضعیف کیفی آن را بهدنبال داشت، همه اینها از یک طرف و مأیوس شدن از انتخاب نشدن ترامپ در دورهٔ دوم از طرف دیگر، باعث وحشت و ایجاد تردید جدی کارگزاران و ایادی رژیم در گزارهٔ «جنگ نمیشود» شده بود چرا که:
با زیر سؤال رفتن این گزاره،
قسمت دوم این عبارت یعنی «مذاکره نمیکنیم» را هم متزلزل کرده بود. زیرا «مذاکره نمیکنیم» با مفروض گرفتن «جنگ نمیشود» بیان شده بود. بنابراین خامنهای درصدد برآمد درجه صحت این موضوع را تست کند، لذا ظریف را به همین منظور به آمریکا فرستاد.
آمریکا جنگ میکند یا نمیکند؟
یکی از کارشناسان رژیم به نام مولایی (در روزنامه آرمان ۸اردیبهشت) همین عبارت «تست» را به کار برد و با بیان اینکه « ظریف در مصاحبه با فاکس نیوز سعی در رساندن پیامی به آمریکاییها و ترامپ دارد» نوشت:
« این پیغامی است که ایران میخواهد نشان دهد. هر چند نمیتوان گفت که پیشنهاد مذاکرهای در کار است اما میتوان گفت که در حال تست کردن همدیگر هستند».
ترامپ بهتر از بولتون و پمپئو است!
رژیم ظاهراً در رابطه با سیاستهای آمریکا به این نتیجه رسیده بود که «شخص» ترامپ اهل جنگ نیست، اما مشاوران و اطرافیانش او را به سمت جنگ میکشانند، بنابراین ظریف در مصاحبههای خود از جمله این خط را دنبال میکرد که حساب ترامپ را از مشاورانش بهخصوص بولتون جدا کند.
یک سایت حکومتی به نام دیپلوماسی ایرانی، با عنوان «رمزگشایی از سفر غیرمعمول ظریف به آمریکا» نوشت:
«تصمیمگیران (نظام) به این جمعبندی رسیدهاند که مشخصاً جان بولتون و مایک پومپئو را دور بزنند و مستقیماً باب گفتگو با دونالد ترامپ را بگشایند. ظریف (بخوانید نظام) برای انجام این کار، تاکتیک حساسی را در پیش گرفته است که ریسکهای قابل توجهی دارد.
سفر فعلی ظریف با سفرهای قبلی او به این کشور تفاوت معناداری دارد. ظریف در دوره حضورش در نیویورک سیگنالهای آشکاری برای مذاکره با آمریکا ارسال کرده و مکرراً از «میز مذاکره» و «داشتن اختیار» صحبت کرده است.
اما شرایط فعلی در واشنگتن به گونهای است که زمینهسازی برای مذاکرات، حتی از خود مذاکرات هم دشوارتر است. حتی اگر ظریف موفق شود با ترامپ دیدار کند، این دیدار بهمعنی مذاکره نخواهد بود، بلکه مذاکرات واقعی برعهده پمپئو و بولتون خواهد بود».
حاصل سفر چیست؟
در این رابطه جوابهایی که ظریف در آمریکا دریافت کرد، پاسخ این سؤال است. «مورگان اورتگاس» سخنگوی وزارتخارجه آمریکا بدون آن که خود ظریف را مخاطب قرار دهد، اصحاب مماشات در آمریکا را مورد حمله قرار داد و در حساب توئیتری خود نوشت: «تعجبآور نیست جواد ظریف «پرفسور حقوق بشر» خودخوانده (سخنگوی رژیم خشونت بار ایران) به ایالات متحده آمده تا از آزادیهایی که او مانع آنها برای مردم ایران است بهرهبرداری کند. چیزی که تعجبآور است این است که بعضی افراد هنوز به این «ریاکار دورو» امکان ظهور میدهند»!
همچنین جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید ادعای ظریف مبنی بر اینکه او و مقامهای برخی کشورها قصد دارند آمریکا را به جنگ با رژیم سوق دهند، کاملا مسخره خواند و این اظهارات را تبلیغات از پیش نوشته شده رژیم ایران با هدف دروغپراکنی توصیف کرد.
جان بولتون که روز گذشته با شبکهٔ تلویزیونی فاکس نیوز گفتگو میکرد، بدون نام بردن از ظریف گفت: «کاملاً مسخره است! آن مصاحبه یک تبلیغات به تمام معنی بود. سیاست فشار حداکثری به ایران برای تغییر رفتار رژیم ایران، بسیار قبل از پیوستن من به دولت بنیان گذاشته شده بود. آنچه سران رژیم ایران را نگران کرده این است که این سیاست بهخوبی دارد پیش میرود».
مشاور امنیت ملی آمریکا در ادامه این گفتگو افزود: «واقعیت این است که رژیم ایران به سرکوب مردم خود ادامه میدهد، تلاش برای دستیابی به توان موشک بالستیک را رها نکرده و هنوز بزرگترین تأمین کننده منابع مالی برای تروریسم بینالملل است... اگر سران رژیم ایران میخواهند مذاکره کنند، رئیسجمهور آماده است در مورد فعالیتهای تروریستی و موشکی آنها، سایر اقدامات شریرانهشان در خاورمیانه و تغییر رفتار در این موارد گفتگو کند».
پیشنهاد ظریف برای مبادله زندانیان با آمریکا و انگستان،از سوی آمریکا بلافاصله رد شد و وزیر خارجه انگلستان نیز آن را بهعنوان یک دسیسه کثیف دیپلماتیک محکوم کرد.
نمایش شدت ضعف خامنهای
شاید فقط بتوان گفت که ظریف در انتقال یک پیام به آمریکا موفق بود و آن اینکه رژیم تا چه اندازه درمانده و مستأصل و وحشتزده است. این نکته که ظریف در هر مصاحبه تکرار میکرد که ترامپ در پی جنگ نیست دیگر حالت استغاثه پیدا کرده بود و فقط وحشتزدگی رژیم را برملا میکرد. آن چنان که یک رسانهٔ حکومتی به نام «ساعت۲۴» (روز ۸اردیبهشت) نوشت:
« ظریف هنوز روشن نکرده برچه اساسی میگوید ترامپ دنبال جنگ با جمهوری اسلامی نیست و بیشتر به وعدههای ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی استناد میکند. آیابرخی تحلیلها را باید باور کرد که حضور ظریف در نیویورک برای نشاندادن چراغ سبز به رهبری آمریکاست؟ میدانیم جمهوری اسلامی در مقاطع خاص واجد شرط انعطاف پذیری است».
مفهوم «مقاطع حساس» در قاموس آخوندها
«مقاطع خاص» بیان آبرومندانهٔ شرایط اسیصال و اضطرار مطلق است و میخواهد بگوید که در چنین شرایطی رژیم دست به عقبنشینی و زهرخوری میزند، همچنان که خمینی در جریان جنگ و پذیرش آتشبس کرد.
و این زهر خوری در شرایط کنونی و در تعادلقوای موجود همچنان که روحانی هم در سخنرانی چند روز پیش خود گفت، جز ذلت و تسلیم کامل چیز دیگری نیست.
بنابراین «مذاکره» که در سفر ظریف زیاد تکرار شد، چیزی بیش از یک لفظ نیست و رژیم قادر نیست بهطور واقعی به طرف آن برود. کما اینکه فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم گفت: راهبردی برای مذاکره بین ایران و آمریکا وجود ندارد اگر راهبردی هم وجود داشته باشد، دولتی نیست
پیام سفر به مسکو و کره شمالی، آنهم از نیویورک؟
با این سفر هم احتمالاً ظریف تلاش کرده به آمریکا بگوید اگر به ما راه ندهید، ما به سمت شرق میرویم!
البته سفر به مسکو برای شرکت در نشست وزیران خارجه ۵کشور ساحلی دریای خزر در شهر سوچی است و از قبل برنامهریزی شده است. اما سیاست گرایش به شرق در حالی که هم روسیه و هم چین، هیچ شکی در متابعت از آمریکا باقی نگذاشتهاند بهویژه روسیه که در جریان اعلام پایان معافیتهای تحریم نفتی، در همسویی کامل با آمریکا و برای پر کردن حفرهٔ ناشی از صادرات نفت ایران اعلام کرد تولید نفت خود را افزایش میدهد، بیشتر به حرکت ابلهانه یا شاید عاجزانه شبیه باشد تا یک حرکت حسابشده سیاسی که پیامی جدی به طرف آمریکایی بفرستد!
سفر به کره شمالی، تأیید شکست کامل در مأموریت آمریکایی ظریف
از طرف دیگر این ژست و مانور ظریف (بخصوص سفر به کرهٔ شمالی) حاکی از ناامیدی و علامت دیگری از شکست او در دستیابی به اهدافش در آمریکاست. ظریف اگر در آمریکا حتی «چیزک» مختصری هم به دست آورده بود، اقدام به سفر به کرهٔ شمالی نمیکرد. این اقدام بهقول کارشناسان خود رژیم بیشتر تحریک کننده و از سویی بیانگر ناامیدی و سرگشتگی خامنهای است.
افزایش تنش یا کاهش آن؟
در سیاست وضعیتی به اسم «ایستایی» معنی ندارد. یک پدیدهٔ سیاسی و در اینجا رابطه رژیم با آمریکا به هر ترتیب در حال حرکت به یک سمتی است. اگر نمیتوان از نزدیک شدن رابطه رژیم با آمریکا حرف زد، پس لاجرم این دو از هم دورتر شده و تنشها بیشتر خواهد شد.
همهٔ شواهد حاکی از آن است که ظریف در این سفر که هدف آن باز کردن راهی به سمت آمریکا با پل زدن مستقیم به ترامپ بود، شکستخورده است. این را مهرهها و رسانههای رژیم هم گفتند. از جمله در رابطه با جواب آمریکا به منتکشیهای حقیرانهٔ ظریف هم میتوان آن را دید.
سخنگوی وزارتخارجه رژیم با سرخوردگی گفت: «واکنش شتابزده مقامات آمریکایی و درخواست آزادی یکطرفه زندانیان آمریکایی نشاندهنده عدم درک درست آنان از مفاهیم مذاکره، توافق و تبادل است».
یک سایت حکومتی نوشت: «آمریکاییها اعلام داشتند ما این پیام را شنیدیم، ولی استقبالی از این پالس مثبت (نظام) نکردند».
نتیجه سفر و تستی که خامنهای کرد
در رابطه با شکست مأموریت ذلتبار ظریف، حرف یکی از مهرههای تبلیغاتچی خامنهای به نام حسن هانیزاده در روزنامهٔ آرمان (۹اردیبهشت) خیلی گویاست. او نوشت: «ایران همواره خواهان همکاری صادقانه با جامعه جهانی است تا از این رهگذر بسیاری از مشکلات منطقه و جهان از جمله مسأله تروریسم و حقوقبشر و ایجاد سازوکار اقتصادی منطقهیی و جهانی برطرف شود.... اما رفتار تهاجمی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، مایک پمپئو وزیر خارجه و جان بولتون مشاور امنیت ملی راه هر گونه مذاکره بین واشنگتن و تهران را غیرممکن ساخته است».
اکنون با توجه به جمیع عواملی که مورد بحث قرار گرفت میتوان گفت خامنهای نه تنها راهی به سوی ترامپ نگشود بلکه در تست خود به هیچ نتیجه قطعیای نرسید و کماکان «بلاتکلیف» باقی ماند! امری که زمان را به عاملی برضد او و سیاست «بی سیاستی»اش تبدیل میکند و باعث میگردد در سردرگمی فعلیاش بماند و فرصتهایی را که اگر باقی مانده باشند هم از دست بدهد تا آنگاه که چشم باز کرده و خود و نظامش را برلب پرتگاه پایان خط ببیند.