۷۳ سال پیش از میلاد هزاران برده شامل مردان و زنان و کودکان به رهبری اسپارتاکوس در برابر بردهداران رومی جنگیده و پس از سالها نبرد دلاورانه کشته شدند. از آن تاریخ قیام بردگان با شکل و محتوای گوناگونی ادامه پیدا کرد تا نظام بردهداری از جهان رخت بر بست، اما مناسبات برده دارانه به شکلهای جدید و امروزینش تداوم یافته است. کودکان کار نسخهای دردآور و تراژیک از این پدیده ضدانسانی است که در نظام ولایت مطلقه فقیه بهنحو بیشرمانه و با بهره کشی بهشدت ظالمانه نسبت به تن و روان نشکفته کودکان میهن گسترده گردیده است. استثمار بیرحمانه از غنچههای تازه رسته در چنین رژیمهای ددمنش، جامعه جهانی را به مقابله با حاکمان شقاوتپیشه کشانده است و روز (۲۲خرداد) را به نام «روز جهانی مقابله با کار کودکان و حمایت از کودکان کار» (World Day Against Child Labour) به نشانه تمام کوششها و اقدامات مردمی و بینالمللی به ثبت رسانده است. روز جهانی مبارزه با کار کودکان روزی است که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینه جلوگیری از کار کودکان، از سوی سازمان بینالمللی کار (ILO) پیشنهاد شده است. این پیشنهاد نخستین بار در سال ۲۰۰۲ درباره حداقل سن برای استخدام و درباره بدترین شکلهای کار کودکان صورت گرفت و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است.
وضعیت کودکان کار در ایران
پس از غصب حق حاکمیت مردم ایران به دست خمینی و جانشینان غارتگر و استثمارگرش، ستم و بیداد بر خانوادههای تهیدست و بینوا شدت گرفت. فقر و فلاکت طاقتفرسا چنان بود که پدران مجبور به دو شیفت کار برای تأمین حداقل نیازهای ضروری خانواده شدند ولی باز کفاف هزینههای سرسامآور و تورم کمرشکن نبود. مادران چادر همت به کمر زده و راهی کارگاهها و مراکز خدماتی شده و یا به تهیه مواد غذایی برای فروش در اماکن عمومی پرداختند اما باز هم نتوانستند درآمد کافی برای ملزومات زندگی به دست آورند. اینجا بود که کودکان خردسال، دختر و پسر نونهال از درس و مدرسه خداحافظی کردند و برای کمک به تأمین معاش خانواده رهسپار کارگاههای زیر زمینی، کورههای آجرپزی، دستفروشی، ماشین شویی و زبالهگردی شدند. آنها برای به دست آوردن لقمهای نان یا خرید دارویی برای والدین، مجبور به انجام کارهایی میشوند که در حقیقت سردرآوردن از میدان خرید و فروش بردههای کوچک اندام است.
کودکان کار در ایران اغلب در شرایط نامطلوب و خطرناکی به سر میبرند و این موضوع میتواند تأثیرات منفی بلندمدت بر سلامت جسمی و روانی آنها داشته باشد. کودکان کار غالباً در معرض خطرات جسمی مانند آسیبهای کاری، بیماریها و سوءتغذیه قرار دارند. استرس، افسردگی و مشکلات روانی دیگر نیز از جمله پیامدهای کار کودکان است. کار کودکان معمولاً باعث محرومیت آنها از آموزش و تحصیل میشود و این موضوع میتواند آینده آنها را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد. همچنین این کودکان بیشتر در معرض خطرات اجتماعی مانند سوءاستفاده، خشونت و بهرهکشی قرار دارند.
رژیم آخوندی عامدانه از هر گونه تحقیق و بررسی علمی و کارشناسانه در این فاجعه جلوگیری کرده و کمبود آمار و اطلاعات درباره کودکان کار یکی از چالشهای اصلی در مقابله با این پدیده است. «تخمین دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران وجود ندارد، زیرا آمارهای رسمی بهطور کامل و دقیق ثبت نمیشوند. کودکان کار معمولاً در خیابانها، کارگاههای زیرزمینی و محیطهای کاری غیررسمی مشغول به کار هستند. بسیاری از آنها بهدلیل مشکلات اقتصادی خانوادهها، فقدان دسترسی به آموزش و شرایط اجتماعی نامناسب مجبور به کار میشوند. کارهای رایج برای این کودکان شامل دستفروشی، جمعآوری زباله، کار در مزارع و کارگاههای تولیدی است که اغلب در شرایطی سخت و خطرناک انجام میشود» (ابتکار۲۴خرداد۱۴۰۳).
پنهانسازی رژیم آخوندی در روز روشن!
سعید معیدفر جامعهشناس میگوید: «وجود آسیبهایی مثل کودکان خیابانی نشانه وجود بیماری در جامعه است که این بیماریها، ریشههایی دارد. یک راهحل این است که با صورت و ظاهر آن برخورد شود و بهطور مثال به سراغ طرحهای جمعآوری برویم و آسیب دیدهها را از سطح جامعه خارج کنیم تا کسی متوجه آنها نباشد. ما دهه هاست با همین استراتژی با پدیدههای اجتماعی برخورد میکنیم و هیچکدام آنها هم در هیچ زمانی جواب نداده است. در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی نتوانستهایم یک گام به جلو برداریم. چون نگاه ما علت شناسانه، کارشناسی و علمی نبوده و قهری بوده است (ایلنا۲۱خرداد۱۴۰۳).
در قوانین حکومتی آمده است که افراد زیر ۱۸ سال کودک و نوجوان بوده و نباید کار کنند، اما رضاشفاخواه، مددکار و وکیل دادگستری میگوید: «۱۹ میلیون حاشیهنشین و سه میلیون نفر کودک کار در کشور داریم. کار عادی برای کودک زیر ۱۵ سال غیرمجاز و کار سخت و زیانآور جرم است» (شرق۲۴ خرداد ۱۴۰۳).
نبرد نهایی بردههای کوچک در راه است
بردگان کوچکی که در میدان زندگی رنج مضاعف میکشند هر لحظه شاهد انواع تروماها شامل سوءاستفاده جنسی، سوءاستفاده فیزیکی، سوءاستفاده عاطفی و بیتوجهی فیزیکی و عاطفی، ازدستدادن والدین و هزار جور درد و مشقت دیگرند، اسپارتاکوسهای زمانهٔ ما هستند که با شورش عظیم خود حاکمیت تاریخ مصرف گذشته و کودکستیز خامنهای را به زانو درخواهند آورد.