نخستین دور مذاکرات بین فاشیسم دینی و گروه ۱+۴ در گراندهتل شهر وین، بین هیأتهای اعزامی طرفین انجام شد. گفتگوهای مقدماتی در حالی انجام شد که هیأت آمریکا به سرپرستی رابرت مالی، در هتل دیگری در نزدیکی محل اصلی مستقر شده است.
چند نکته در رابطه با این مذاکره مورد توجه است:
ـ دولت آمریکا خواهان مذاکره با این رژیم است؛ ولی خواهان بازگشت به برجام۲۰۱۵ نیست؛ میخواهد برجام۲۰۱۵ را سکویی برای برجام بزرگتر یا برجامپلاس کند و به برجامهای منطقهیی و موشکی برسد. بنابراین تحریمها را مفت و مجانی لغو نخواهد کرد؛ از آنها برای رسیدن به برجام بزرگتر استفاده خواهد نمود.
رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، طی مصاحبهیی با رادیو ملی آمریکا در ۱۷فروردین۹۹ گفت دولت جو بایدن در پی رسیدن به توافقی جامعتر و طولانیتر از برجام است، توافقی که تمام فعالیتهای رژیم ایران اعم از اتمی و منطقهیی را دربربگیرد.
وی تأکید کرد که پافشاری رژیم ایران بر لغو تمام تحریمها پیش از بازگشتن رژیم ایران از عدول از برجام تنها یک معنا خواهد داشت و آن هم این است که رژیم ایران در وعده بازگشت به برجام جدی نیست.
هدف آمریکا این است تا قبل از نمایش انتخابات رژیم به یک توافق اولیه برای ادامهٔ مذاکرات دست بیابد.
ـ حاکمیت آخوندی خواهان لغو تحریمها بهشرط راستیآزمایی آنها و بازگشت آمریکا به برجام۲۰۱۵ است. رژیم طرح راهبردی مجلس را تصویب کرد تا از طرف مقابل امتیاز بگیرد و ضربالاجل سهماهه گذاشت تا از پروتکل الحاقی خارج شود. خامنهای نیز در ۱اسفند۹۹ گفت: «اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلاً لغو بکند؛ آنهم نه به زبان و روی کاغذ که به او بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند، و ما راستیآزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهدات برجامی برمیگردیم». تا این نقطه نه تحریمی لغو شده، نه راستیآزمایی صورت گرفته ولی رژیم مجبور شده است که حداقل یک گام هم از طرح مجلس کوتاه بیاید و هم حرف خامنهای را زیر پا بگذارد و تن به مذاکرهای بدهد که آمریکا در پشت دیوار شرکتکنندهٔ دیگر آن است. یعنی فقط ظاهر قضیه حفظ شده! با توجه به پیشرفت ارتباطات جمعی، بهنظر میرسد این فقط یک کلاه شرعی است تا بگویند ما با آمریکا مذاکره نمیکنیم. آنچه در رسانهها منعکس میشود اظهارات دو طرف در مورد روند مذاکرات است.
ـ تا اینجای کار، خیز رژیم برای رفع کل تحریمها ناکام مانده است. حتی اگر طرف آمریکایی هم خواهان برداشتن تحریمها باشد، این امر بهسادگی نخواهد بود. خبرگزاری نیویورک تایمز در این مورد نوشت: «بازگشت به توافقی که شش سال قبل صورت گرفته احتمالاً سختر از آنی است که بسیاری فکر میکنند... مقامات رژیم ایران میگویند ۱۶۰۰تحریمهای آمریکا باید لغو شوند. حدود نیمی از آنها توسط دولت ترامپ اعمال شدهاند. بعضی از آنها در ارتباط با تروریسم و نقض حقوقبشر هستند و نه در ارتباط با اتمی، لغو بعضی از آنها میتواند با ایجاد مخالفت در کنگره مواجه شود... . گفتگوها ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد».
ـ آنچه در حال گفتوگوست طرح گامبهگام است که در هر حال به زیان فاشیسم دینی است و او را وارد تونلی مکنده خواهد کرد که در انتهای آن بازندهٔ نهایی خواهد بود.
علی حدادی، یک نمایندهٔ مجلس ارتجاع در واکنش به این موضوع در جلسهٔ علنی مجلس گفت:
«سیاست گامبهگام در مذاکره با اروپا که توسط آمریکا طراحی شده است همان نیرنگی است که قبل از امضای برجام در توافقنامه ژنو صورت گرفت، از نظر ما نمایندگان مردم، تنها انجام تعهدات کامل آمریکا و اروپاییان در مسیر رفع تمام تحریمها قبل از برجام و بعد از برجام و راستیآزمایی در زمان مقرر در صحنه عمل نه کاغذ و در راستای حفظ منافع ملی کشورمان خواهد بود و غیر از آن با مخالفت جدی خانه ملت مواجه خواهد شد» (رادیو فرهنگ. ۱۷فروردین۱۴۰۰).
روزنامهٔ حکومتی جام جم ۱۷فروردین۹۹ نیز این روند را «دام گامبهگام»! نامیده و نوشته است:
«لفظ مدالیته در بیانیه پایانی نشست مجازی کمیسیون برجام یا تعبیر طراحی اقدامات متقابل که در توئیت وزیر خارجه ایران مورد اشاره قرار گرفته است یا عبارت مجموعهیی از گامهای متقابل اولیه که از سوی وزارتخارجه آمریکا مطرح شده، همان الگوی بازگشت گامبهگام است با این تفاوت که احتمالاً دو طرف در قالب بیانیههای جداگانه، مجموعه اقدامات و گامهای خود را بهصورت یکجا فهرست کرده و اجرای موازی و همزمان آن را آغاز خواهند کرد. این طرح در عمل فرآیند راستیآزمایی تحریمها توسط ایران را به یک اقدام صوری تبدیل میکند».
ـ این تصور که مذاکرات طبق خواست فاشیسم دینی پیش برود و آمریکا به برجام۲۰۱۵ برگردد، یک پیشفرض باطل است؛ زیرا شرایط نسبت به سال۲۰۱۵ در چند مؤلفهٔ زیر تغییر کرده است:
ـ نظام ولایت فقیه در تعادل پیشین قرار ندارد و نسبت به سال تصویب برجام کیفاً ضعیفتر شده است.
ـ وقوع قیامهای دی۹۶ و آبان۹۸ در شرایط انفجاری جامعه ایران باعث شده است که رژیم در موقعیت متزلزل و شکننده قرار بگیرد.
ـ بهلحاظ منطقهیی نظام ولایت فقیه در نقطهٔ قبلی نیست.
ـ سیاست مماشات ضربه اساسی خورده و مذاکره با این رژیم و امتیاز دادن به آن بهسادگی نیست.
ـ جنگ قدرت بین باندهای آن بهدلیل خیز برداشتن خامنهای برای یکدست کردن حاکمیت وارد مرحله جدیدی شده است.
بنابراین باید دید که خامنهای در استمرار مذاکره کدام راه را انتخاب میکند اگر کوتاه بیاید و امتیازهای بیشتر بدهد و جامزهرهای بعدی را بخورد بهدلیل پایین آمدن در تعادلقوا ولیفقیه دیگر هژمونی سابق را نخواهد داشت و اگر هم سیاست رویایی با جامعه جهانی را انتخاب کند طبعاً باید منتظر رفتن پرونده به شورای امنیت و پیامدهای خطرناک آن باشد.
ملاحظه میشود که هر دو مسیر برای خامنهای در نهایت پرتگاه است. این همان بنبستی است که نظام ولایت در آن به دام افتاده است.