اخیراً یکی از سایتهای اصلاحطلبان «نامه نیوز» کشف بزرگی کرده و علت قیام و تظاهراتهای اخیر را حرف نزدن آخوند حسن روحانی و وزرایش با مردم دانسته:
«ما باید با مردم حرف بزنیم و صحبت کنیم. هیچ مسئولی نمیتواند بدون ارتباط و استمداد و توضیح با مردم در کار خودش موفق باشد. . سؤال این است که شما (حسن روحانی) از ابتدای همین دولت دومتان چند بار با مردم حرف زده اید؟ چقدر از مشکلات گفته اید؟»
و مهمتر اینکه انگیزه و عامل اصلی قیام اخیر را ناآگاهی مردم دانسته و کمکاری دولت هم این بوده که مردم را نسبت به مشکلات آگاه نکرده و اگر میکرد قیام نمیشد:
«درست در همین جاست که میتوان گفت وقتی برخی میگویند طیفی از این اغتشاشگران از روی ناآگاهی و ندانستن چنین میکنند سخن به حقی بیان کردهاند. حالا سؤال این است که این آگاهی را چه کسی باید به جامعه تزریق میکرد؟»
در اینجا باید به این «پلخانف» نظام گفت: خوب زودتر میگفتی که اقلا جلوی قیام گرفته میشد، حیف شد!
خوب الحمدلله پاسخ و راهحل این معضل را هم که آقای رئیسجمهور محترم! دادند:
«پاسخ این سؤال را، شخص آقای حسن روحانی در جلسهیی که روز دوشنبه داشتند و متن آن در اختیار رسانهها قرار گرفت به خوبی بیان کردهاند. ایشان گفته اند: ما باید با مردم حرف بزنیم و صحبت کنیم. هیچ مسئولی نمیتواند بدون ارتباط و استمداد و توضیح با مردم در کار خودش موفق باشد.»
به این ترتیب همه معضلات حل شده و یا در آینده نزدیک حل خواهد شد، دیگر همه و از جمله قیام کنندهها میتوانند بروند خانه هاشان و با حرفهای آقای رئیسجمهور و کابینه محترم آگاه و بعد هم شکمهاشان سیر شود.
حکایت این رژیم و دولت برآمده از آن، حکایت آن باروت فروش را دارد که باروت را زیر ریشش آتش زدند ولی باز اصرار داشت که سیاهدانه است.
آدم چقدر باید رذل باشد که این تیره روزی و فقر و فلاکت و خودکشیهای ناشی از آن را ببیند؛ فریاد مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی جوانان و گرسنگان را که جانشان را برای خواستههایشان فدا میکنند بشنود و باز بگوید سیاه دانه است! آخر با حرفهای چند من یک غاز تحت عنوان کار توضیحی که شکم مردم سیر نمیشود. همه چیز شنیده بودیم جز حرف درمانی!
این روزنامه اعتدالی اصلاً منکر مشکلات معیشتی بوده و آن را ناشی از سیاهنمایی و آگراندیسمان کردن مشکلات توسط دشمنان داخل و خارج نظام میداند:
«... ایشان [آخوند روحانی] چنین نکردند و دیگران هر آنچه خواستند از دروغ و راست، از درست و نادرست به خورد مردم دادند. یکی آن طرف در من و تو و بی.بی.سی و صدای آمریکا هر چه داشت میکس کرد، نقابی از راستی و درستی بر آن نهاد و تا توانست وضعیت را سیاهتر از هر چه سیاهی هست نشان داد. آن دیگران هم این طرف، آن قدر از پشت تریبونهای مختلف غر زدند و به سیاهنمایی از وضع موجود پرداختند.»
«ما باید با مردم حرف بزنیم و صحبت کنیم. هیچ مسئولی نمیتواند بدون ارتباط و استمداد و توضیح با مردم در کار خودش موفق باشد. . سؤال این است که شما (حسن روحانی) از ابتدای همین دولت دومتان چند بار با مردم حرف زده اید؟ چقدر از مشکلات گفته اید؟»
و مهمتر اینکه انگیزه و عامل اصلی قیام اخیر را ناآگاهی مردم دانسته و کمکاری دولت هم این بوده که مردم را نسبت به مشکلات آگاه نکرده و اگر میکرد قیام نمیشد:
«درست در همین جاست که میتوان گفت وقتی برخی میگویند طیفی از این اغتشاشگران از روی ناآگاهی و ندانستن چنین میکنند سخن به حقی بیان کردهاند. حالا سؤال این است که این آگاهی را چه کسی باید به جامعه تزریق میکرد؟»
در اینجا باید به این «پلخانف» نظام گفت: خوب زودتر میگفتی که اقلا جلوی قیام گرفته میشد، حیف شد!
خوب الحمدلله پاسخ و راهحل این معضل را هم که آقای رئیسجمهور محترم! دادند:
«پاسخ این سؤال را، شخص آقای حسن روحانی در جلسهیی که روز دوشنبه داشتند و متن آن در اختیار رسانهها قرار گرفت به خوبی بیان کردهاند. ایشان گفته اند: ما باید با مردم حرف بزنیم و صحبت کنیم. هیچ مسئولی نمیتواند بدون ارتباط و استمداد و توضیح با مردم در کار خودش موفق باشد.»
به این ترتیب همه معضلات حل شده و یا در آینده نزدیک حل خواهد شد، دیگر همه و از جمله قیام کنندهها میتوانند بروند خانه هاشان و با حرفهای آقای رئیسجمهور و کابینه محترم آگاه و بعد هم شکمهاشان سیر شود.
حکایت این رژیم و دولت برآمده از آن، حکایت آن باروت فروش را دارد که باروت را زیر ریشش آتش زدند ولی باز اصرار داشت که سیاهدانه است.
آدم چقدر باید رذل باشد که این تیره روزی و فقر و فلاکت و خودکشیهای ناشی از آن را ببیند؛ فریاد مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی جوانان و گرسنگان را که جانشان را برای خواستههایشان فدا میکنند بشنود و باز بگوید سیاه دانه است! آخر با حرفهای چند من یک غاز تحت عنوان کار توضیحی که شکم مردم سیر نمیشود. همه چیز شنیده بودیم جز حرف درمانی!
این روزنامه اعتدالی اصلاً منکر مشکلات معیشتی بوده و آن را ناشی از سیاهنمایی و آگراندیسمان کردن مشکلات توسط دشمنان داخل و خارج نظام میداند:
«... ایشان [آخوند روحانی] چنین نکردند و دیگران هر آنچه خواستند از دروغ و راست، از درست و نادرست به خورد مردم دادند. یکی آن طرف در من و تو و بی.بی.سی و صدای آمریکا هر چه داشت میکس کرد، نقابی از راستی و درستی بر آن نهاد و تا توانست وضعیت را سیاهتر از هر چه سیاهی هست نشان داد. آن دیگران هم این طرف، آن قدر از پشت تریبونهای مختلف غر زدند و به سیاهنمایی از وضع موجود پرداختند.»
شیخ حسن روحانی که به اینوسیله حرفش را دارد از زبان یک روزنامه بهاصطلاح اصلاحطلب میزند، میگوید که مشکل در این است که من با مردم حرف کم زدم و نگفتم چه خدماتی انجام دادیم و در نتیجه مردم از روی عدم اشراف و آگاهی و تحت تأثیر مخالفان نسبت به خدمات دولت و مشکلاتش، اقدام به تظاهرات کردند.
و بالاخره راه کار: «آقای روحانی گفته اند: باید بهطور روزانه با مردم مشکلات را در میان بگذارید، و اگر مسألهای پیش میآید، مردم باید بدانند.»
سؤال این است که اگر میخواست حرف بزند چی میخواست بگوید؟ از اتمام کدام پروژه بیمارستان، سد، جاده و... ، کدام کالای ارزان شده، کدام تورم مهارشده، کدام برگرداندن مال غارت شده مردم و کدام هوای سالم در شهرها، کدام... ؟
اتفاقا مشکل در دجالگری و زیاد حرف زدن و وراجی کردنهای بیمحتوا و عوام گولزن هست نه در کم گفتن.
نکته جالب توجه اینکه نویسنده روحانیچی روی «فن بیان» روحانی انگشت میگذارد که چطور در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری با همین فن بیان و سخنوری (بخوانید شیادی) توانست پیروز شود:
«یکی از نقاط متمایز کننده آقای حسن روحانی از سایر رجال سیاسی ایران، فن بیان فوقالعاده ایشان است. حتی بهجرأت میتوان گفت وقتی در تمام نظرسنجیها در فاصله زمانی 10روز مانده به انتخابات وضعیت او از نگاه تحلیلگران سیاسی نگرانکننده تفسیر میشد، او خودش کسی بود که سرنوشتش را تغییر داد. سخنرانیهایی در شهرهای مختلف انجام داد و کار انتخابات را یکسره کرد.»
نویسنده مربوطه خیلی رک اعتراف میکند که روحانی با حرافی وکلّاشی تا این نقطه بالا کشیده.
این یک شیوه عام دغلکاری در کارگزاران نظام از بالا تا پایین است که شروع میکنند از گفتن کمبود ها و مشکلات مردم و دزدیها و اختلاسها و اشک تمساح ریختن برای مردم و بهطوریکه مخاطب فکر میکند گوینده اپوزیسیون این نظام است و هیچ نقشی در بهوجود آمدن این فجایع ندارد. نوعی شیادی و دجالیت که همه از امام دجالشان به ارث بردهاند.
باید به این جانوران گفت اگر قرار است حرفی هم زده شود، این بار نوبت مردم قیامکننده است که به صراحت گفتهاند حاکمیت شما غاصبانه است و باید گورتان را گم کنید، وعده ما در دادگاههای عادلانه مردمی تا نسبت به اعمالتان در نزدیک به 40سال حاکمیت غاصبانه حسابرسی شوید و به سزای اعمالتان برسید.
بله این خود را به کوچه علی چپ زدنها و توهین و مزخرفات راجع به قیام مردم شریف ایران، با استمرار قیام و جارو کردن این جانیان چپاولگر که بواقع ننگ انسانیت هستند به اتمام خواهد رسید و ملت بزرگوار ایران به آزادی و آبادی و شکوفایی دست خواهند یافت. بله این روز حتمی است و شکی در آن نیست.
پیروز باشید – م. ایمان.
و بالاخره راه کار: «آقای روحانی گفته اند: باید بهطور روزانه با مردم مشکلات را در میان بگذارید، و اگر مسألهای پیش میآید، مردم باید بدانند.»
سؤال این است که اگر میخواست حرف بزند چی میخواست بگوید؟ از اتمام کدام پروژه بیمارستان، سد، جاده و... ، کدام کالای ارزان شده، کدام تورم مهارشده، کدام برگرداندن مال غارت شده مردم و کدام هوای سالم در شهرها، کدام... ؟
اتفاقا مشکل در دجالگری و زیاد حرف زدن و وراجی کردنهای بیمحتوا و عوام گولزن هست نه در کم گفتن.
نکته جالب توجه اینکه نویسنده روحانیچی روی «فن بیان» روحانی انگشت میگذارد که چطور در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری با همین فن بیان و سخنوری (بخوانید شیادی) توانست پیروز شود:
«یکی از نقاط متمایز کننده آقای حسن روحانی از سایر رجال سیاسی ایران، فن بیان فوقالعاده ایشان است. حتی بهجرأت میتوان گفت وقتی در تمام نظرسنجیها در فاصله زمانی 10روز مانده به انتخابات وضعیت او از نگاه تحلیلگران سیاسی نگرانکننده تفسیر میشد، او خودش کسی بود که سرنوشتش را تغییر داد. سخنرانیهایی در شهرهای مختلف انجام داد و کار انتخابات را یکسره کرد.»
نویسنده مربوطه خیلی رک اعتراف میکند که روحانی با حرافی وکلّاشی تا این نقطه بالا کشیده.
این یک شیوه عام دغلکاری در کارگزاران نظام از بالا تا پایین است که شروع میکنند از گفتن کمبود ها و مشکلات مردم و دزدیها و اختلاسها و اشک تمساح ریختن برای مردم و بهطوریکه مخاطب فکر میکند گوینده اپوزیسیون این نظام است و هیچ نقشی در بهوجود آمدن این فجایع ندارد. نوعی شیادی و دجالیت که همه از امام دجالشان به ارث بردهاند.
باید به این جانوران گفت اگر قرار است حرفی هم زده شود، این بار نوبت مردم قیامکننده است که به صراحت گفتهاند حاکمیت شما غاصبانه است و باید گورتان را گم کنید، وعده ما در دادگاههای عادلانه مردمی تا نسبت به اعمالتان در نزدیک به 40سال حاکمیت غاصبانه حسابرسی شوید و به سزای اعمالتان برسید.
بله این خود را به کوچه علی چپ زدنها و توهین و مزخرفات راجع به قیام مردم شریف ایران، با استمرار قیام و جارو کردن این جانیان چپاولگر که بواقع ننگ انسانیت هستند به اتمام خواهد رسید و ملت بزرگوار ایران به آزادی و آبادی و شکوفایی دست خواهند یافت. بله این روز حتمی است و شکی در آن نیست.
پیروز باشید – م. ایمان.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلیه نقل و قولها مربوط به سایت نامه نیوز 12دیماه 1396میباشد.