«اژدهای هفتسر فساد»، چنان در نظام فاسد دستاربندان در حال پیچ و تاب خوردن و بلعیدن میهن ماست که گاه اژدهاچرانان و تیمارکنندگان آن را نیز به تعجب وامیدارد. آنها در حال خوراکدهی به اژدها و تیمار آن با دجالیت از یکدیگر میپرسند چرا فساد مهار نمیشود؟!
«در سالهای اخیر، پدیده مفاسد اقتصادی و حتی مفاسد سیستمی در کشور، این پرسش را برجسته کرده است که چرا فساد مدیران و دستگاههای کشوری مهار نمیشود. تکرار تأمل برانگیز فساد در برخی نهادهای کشوری این گمانه را تقویت میکند که شاید قوانین ما دچار ابهام و یا دستگاههای نظارتی با مشکل مواجه هستند که نمیتوانند کشور را از چنبره مفاسد اقتصادی نجات دهند» (روزنامه حکومتی آفتابیزد. ۸ اسفند ۱۴۰۰).
جالب است که در این زمینه از خامنهای نقلقول میکنند که گفته است با فساد مبارزه کنید! حال آن که چه کسی نمیداند که این اژدهای هفتسر در بیت مقام معظم آشیانه دارد. تمثیلی گویا از خامنهای و نهادهای ایرانخوار اوست.
«فساد شبکهای، سیستمی و قانونی»!
احمد توکلی رئیس بهاصطلاح «هیأت مدیره دیدهبان شفافیت و عدالت»! اعتراف میکند که فساد در نظام ولایت فقیه بهصورت شبکهیی و سیستمی درآمده و فراتر از آن شکل قانونی بهخود گرفته است.
«ما با یک حلقه فساد سیستمی و شبکهیی مواجه هستیم. گاهی قوانین از آغاز طوری مینویسند که اگر آن قانون اجرا شود، فساد شود و منابع به سمت خاصی برود» (همان منبع).
معنی این جمله آن است که قانون حاکم در ولایت خامنهای برای نهادینهکردن فساد دست به قانونسازی میزند؛ به عبارت دیگر قوانین برای این نوشته میشوند که فساد را توجیه و ممکن کنند.
دستور رفع خط فقر مطلق!
در چنین وضعیتی، ابراهیم رئیسی طی یک اقدام مضحک، دستور رفع خط فقر مطلق را صادر کرده است. این دستور جلاد۶۷ و قاضیالقضات پیشین خامنهای دو موضوع را بیشتر به ذهن متبادر نمیکند:
این «شش کلاسهٔ دروغگو» یا نمیداند اقتصاد چیست و خط فقر مطلق کدام است؟ یا در راستای «مدیریت جهادی»، [بخوانید سفر درمانی و شوی تبلیغاتی جلو دوربین] دارد فیل جدیدی هوا میکند تا بهزعم خود رأس نظام را از هدف قرار گرفتن توسط خشم مهارناپذیر مردم بهجان آمده در امان نگهدارد.
تجربههای قبلی نشان میدهد که دستورهای اینچنینی از سوی جلاد سوگلی خامنهای میتواند مقدمهای برای مرحله جدیدی از غارت هر چه بیشتر هستیباختگان باشد؛ آنچنانکه نقطهعزیمت حذف ارز ۴۲۰۰تومانی از سوی رئیسی، برای تأمین کسری بودجهٔ دولت از جیب مردم بود.
صدور دستور «آنگو زمانی» برای رفع خط فقر مطلق از هماکنون نیش و کنایهها و تمسخر و البته تنفر و انزجار جامعه را برانگیخته است. آنچه در روزنامههای حکومتی درج شده، گوشهٔ کوچکی از این انعکاس است.
«انتهای داستان تورم و افزایش قیمت کالاهای اساسی، همیشه ختم میشود به تشکیل ستاد یا قرارگاهی که بهنظر میرسد شبیه معجزه میتواند قیمتها را سرکوب و معیشت را بهتر کند؛ اما در باطن آن قصههای دیگری نهفته است؛ ما امروز از ستاد مرغ و تخممرغ به ستاد یا قرارگاه رفع خط فقر مطلق رسیدهایم، اما در بازارها چیزی عوض نشده و قیمتها هر روز سرکشتر از دیروز بالا میروند... سؤالی که بیش از همه آزار دهنده است هم همین است؛ مگر اقتصاد علم دستوری است و تورم با قرارگاهها یا ستادهای مندرآوردی که هزینههای میلیاردی هم میطلبد، از بین میرود؟» (همدلی. ۸ اسفند ۱۴۰۰)
تنها راه ریشهکنی فقر در انواع آن
چگونه میشود دستور رفع خط مطلق فقر صادر کرد و برای آن ستاد آنچنانی تشکیل داد ولی ارز ۴۲۰۰تومانی را حذف کرد؟!
بهاعتراف غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی، نمایندهٔ پیشین مجلس ارتجاع با حذف یکبارهٔ ارز ۴۲۰۰تومانی، دستکم ۳دهک پایین جامعه زیر فشار فقر له میشوند و با اینکار قیمتها ۶برابر میشوند.
حاکمیت آخوندی طی مدت کوتاهی تخصیص ارز ۴۲۰۰تومانی برای ۱۲۰۰کالا را به ۲۵کالا رسانده است. در عمل این ۲۵کالا هم به ۷کالا رسیده و از این ۷کالا فقط برای دو فقره از آن ارز ترجیحی اختصاص داده شده است. بنابراین سخن از رفع خط فقر مطلق، یک شارلاتانیسم جدید برای سرکیسه کردن و بر خاک سیاهنشاندن دهکهای دیگر است.
همه علائم و نشانهها به ما میگوید ریشهکنی فقر در انواع آن تنها یک راهکار دارد.
بههم پیوستن، انبوهشدن، بهحرکت درآمدن و به زیر کشیدن اژدهای هفتسر فساد و جنایت که در بیت خامنهای چنبره زده است. بدون از پادرآوردن و خاکستر کردن این اژدها، هر سخنی از رفع خط مطلق فقر، دجالیت و فریب است.