728 x 90

در مسیر سرنگونی انحراف ممنوع!

مسیر طولانی و بی انحراف
مسیر طولانی و بی انحراف

ویژگی قطب‌نما این است که همواره به سمت شمال می‌ایستد. هر طور آن را بچرخانند و بگردانند و تاب دهند و بلرزانند، باز به سمت شمال می‌چرخد و از این کار و از این اصرار هرگز عدول نمی‌کند! (البته مواردی هست که قطب نمایی شکسته یا خراب شده باشد؛ یا در نزدیکی میدان مغناطیسی بزرگی قرار گرفته باشد که در این صورت به بیان پیر کفتار جماران «قطب نمایی که قطب‌نما نباشد، قطب‌نما نیست!»)

شاید این توضیح بدیهی و روشن برای وصف «قطب نما» به‌نظر اضافی بیاید، اما برای درک شرایط سیاسی روز لازم است!

 

«براندازی»؛ شعار محوری!

مقاومت ایران از فردای روز ۳۰خرداد ۱۳۶۰ فراخوان به «سرنگونی» تام و تمام حکومت آخوندی داد و پرچم «براندازی» را برافراشت! در تمام سال‌های سیاه جنگ ضدمیهنی و روزگار فریب اصلاحات تقلبی و توهم «حق مسلم هسته‌ای» و لجنزار سبز «دوران طلایی امام» تا همین امروز، همواره بر همین خط مشی اصولی حرکت کرده و هیچ انحرافی از شعار محوری‌اش نداشته است.

مجاهدین و شورای ملی مقاومت، حتی پس از هر ضربه‌ٔ نظامی یا تروریستی، یا در اوج دوران فشار سهمگین دولتهای غربی در سیاست «اپیزمنت» با حکومت آخوندی، حاضر به سر سوزنی سازش و کوتاه‌آمدن از این شعار محوری نشدند.

صد البته که این ایستادگی و پا پس نکشیدن هزینه‌ٔ کمرشکنی داشت؛ زیرا باید به‌خاطر آن نه تنها با ولایت فقیه و کفتاران حاکم، بلکه با تمام کشورهای شیفته‌ٔ امتیازات اقتصادی اهدایی خامنه‌ای می‌جنگید! مجاهدین و هواداران مقاومت ایران تمام هزینه‌ها را به تمام و کمال از جان و مال و خون خودشان پرداختند؛ ولی پرچم «براندازی» از دست‌شان زمین نیفتاد!

 

اپوزیسیونهای باسمه‌ای «آپدیت شونده!»

اما در عرصه‌ٔ سیاسی-اجتماعی ایران، مدعیان داخلی و خارجی پر سر و صدای بسیاری هم‌چون قارچ و علف‌های هرز کوتاه قامت، با یک آذرخش و باران ظاهر؛ و با یک موج سرما و گرما و توفان، ناپدید شدند!

صد البته که چنین وضعیتی جای تأسف دارد! اگر به جای دهانهای گشاد با عربده‌های گوش خراش از شعارهای پوچ، ذره‌یی «عمل» و اندکی «مبارزه» با دیکتاتوری ولایت فقیه در مدعیان یافت می‌شد، قطعاً که کار سرنگونی بهتر، سریع‌تر، همه‌جانبه‌تر و مؤثرتر پیش می‌رفت؛ اما «دریغ از راه دور و رنج بسیار!» که هر یکی از گوشه‌یی گریختند و منتظر «خودش خشک می‌شه میفته» ی نظام ولایت ماندند!

مهم‌ترین ویژگی این مدعیان پر صدای بی‌حاصل، آن است که متناسب با وضعیت سیاسی اجتماعی ایران رنگ‌شان یا شعارشان عوض می‌شود! به بیان عصر دیجیتال، مستمراً در حال آپدیت شدن هستند و خودشان را با جهت و شدت وزش باد همراه و هم مسیر می‌کنند.

مرتجعین چپ‌نما، بقایای وارفته‌ٔ گروهها و سازمانهای سیاسی که از فرط راهنمای چپ زدن و به سمت راست پیچیدن، اکنون هم راهنماشان سوخته و هم فرمان‌شان هرز شده است؛ بریدگان سیاسی و ریزشی‌های جریانهای مبارز قدیمی، همه در این شمار هستند. چه بسا برخی از آنان که دیگر با پلاک «پناهنده‌ٔ سیاسی گریخته از چنگ حکومت آخوندی» در تمامی نمایش‌های انتخاباتی حکومت هم شرکت می‌کنند!

 

مدعی متزلزل سلطنت موروثی!

در این میانه اشاره‌یی کوتاه به مواضع حال و گذشته‌ٔ بازمانده‌ٔ قزاق ضد انقلاب مشروطه، خالی از فایده نیست. نوه‌ٔ قزاق دربان سابق سفارت هلند، اکنون که نظام ولایت را در حضیض ضعف و ذلت می‌بیند، بوی داغ کردن الاغ ولایت را با بوی کباب اشتباه گرفته است!

البته وی و مشاورانش که هول حلیم برشان داشته، به عمد فراموش کرده، یا خودشان را به فراموشی زده‌اند که آن «قزاق میرپنج» از فرط دشمنی با مشروطه و مشروطه‌خواهی و جنایت‌هایش علیه مبارزان و انقلابیون مشروطه بود که ابتدا عزیز کرده‌ٔ روس و سپس هم سوگلی دولت فخیمه شد! همان‌گونه که امروز خامنه‌ای، آخوند ابراهیم رئیسی را به‌عنوان یک جلاد بی‌سواد به منصب ریاست باسمه‌ای گمارد، در آن روزگار هم عوامل روس و انگلستان جلادی بی‌سواد به نام «رضا پالانی» را بر گرده‌ٔ مردم محنت زده‌ٔ ایران سوار کردند و به این ترتیب «خاندان ایران ساز!» پهلوی به‌وجود آمد. فراموش هم نشده که به‌محض تخطی و کج روی رضاخان از اوامر حکومت‌های ولی نعمت‌اش، از سلطنت و پادشاهی خلع و ابتدا به جزیره موریس و در نهایت به «دیار باقی» تبعید شد!

کما این‌که همین «یادگار» آن جلاد هم تا چند سال پیش که سرنگونی و براندازی کاری سخت و دور و دشوار می‌نمود، از آنجا که «حال» مبارزه را نداشته و ندارند، درخواست خدمت زیر عبای خمینی را به‌عنوان «خلبان» داد! وقتی خمینی ملعون او را به هیچ انگاشت، مشغول مدیریت کازینوی ارث پدری (از جیب ملت ایران) شد. با دود و دم دروغین اصلاحات ناگهان ایشان هم اصلاح‌طلب گشت؛ سال‌ها بعد به رنگ «سبز» متمایل گشت و در مصاحبه‌ٔ تلویزیونی اعلام کرد که «اصولاً واژه‌ٔ براندازی در الفبای من جایی ندارد!»

 

خط تولید شعار‌های جعلی برای «انحراف» از شعار اصلی

در این وانفسا، خامنه‌ای و عمروعاص‌های حکومتی خود آستین بالازده و با دجالیت مافوق تصور، خط تولید انبوه «آلترناتیو جعلی» و «شعارهای جعلی» به راه انداختند!

اصلی‌ترین مأموریت «آلترناتیوهای دست سازبرای به انحراف کشاندن خط اصلی «سرنگونی» یا «براندازی» از سوی «دشمن اصلی» است. برای دستیابی به این هدف، پیش از این سال‌ها تلاش بر مرز سرخ کردن آوردن نام مجاهدین و «مضمحل» خواندن آنان بود؛ اما جنگندگی بی‌امان مجاهدین و مقاومت ایران کار را امروزه به جایی رسانده که به ناگزیر روزانه صدها بار در رسانه‌هایشان به زوزه کشیدن از فعالیت‌های مجاهدین می‌پردازند.

رئیسی جلاد در تعزیه‌ٔ سالگرد هلاکت عوامل حکومتی گفت: «شما هر فتنه‌یی که در این ۴۰ساله در کشور می‌بینید جای پای مجاهدین را می‌بینید. شما نمی‌توانید از یک جریان علیه نظام یاد بکنید و جای پای مجاهدین را در آنجا نبینید».

بله، خامنه‌ای تمام کفتارهای ولایی داخلی و پاسداران کراواتی صادراتی و مزدوران اجاره‌ای خارجی خود را تمام‌عیار بسیج کرده است. این بار هدف این است که با تکثیر و تبلیغ هر چه بیشتر شعارهای بی‌خطر- بی‌ضرری و بی‌حاصلی که به‌دنبال «شادی روح اموات» است، شاید بتواند شکست استراتژی‌های پیشین خودش را بپوشاند و شعار اصلی «براندازی» و «سرنگونی» را کمرنگ و بی‌اثر کند؛ یا دست کم به تعویق بیاندازد!

سخن آخر این‌که مردمی که عفونت زخم‌های پهلوی اول و دوم را فراموش نکرده، از آخوندهای غارتگر زخم‌های دیگری خوردند، هرگز خود را میان دو دیکتاتور محدود نخواهند کرد! شعار «نه شاه-نه شیخ» یک حقیقت شک ناپذیر است که از دل حافظه تاریخی مردم ایران بیرون آمده است و قابل انحراف نیست!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b352e4c1-5a7e-4b7b-adce-7f5d472e3750"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات