تاریخ ایران چندین اشغالگری بزرگ به خودش دیده اما بیشک ویرانگرترین اشغال ایران توسط آخوندها انجام شده که مطلقاً برای ایران و ایرانی ارزشی قایل نیستند.
از جمله مصیبتهایی که در حاکمیت آخوندی بر مردم وارد شده، نابود شدن آب، هوا و خاک ایران و در یککلام قتلعام و تخریب محیطزیست است، به گونهیی که هیچ حوزهای در این زمینه وجود ندارد که از تخریب مصون مانده باشد.
یکی از این موارد، تخریب خاک و حتی غارت آن توسط رژیم است، در حالی که برای تشکیل یک سانتیمتر مکعب خاک ۷۰۰سال زمان لازم است. در جریان سیلابهای اخیر ۴۰میلیارد مکعب خاک فرسوده شد.
ایران رتبه اول فرسایش خاک در جهان را دارد و دوسوم خاک ایران در حال فرسایش است.
علت این امر تغییر مسیر رودخانهها و سدسازی و حفر صدها هزار چاه عمیق و بهرهبرداری از آبهای زیر زمینی فوق استراتژیک کشور است.
برداشت بیرویه آب از سفرههای زیر زمینی باعث شدت فرو نشست زمین در بسیاری از بخشهای کشور شده، و با مرگ آبخوانها بسیاری از دشتهای کشور با بحران فرو نشست مواجه شدهاند.
در رابطه با فرو نشست دشتها خبرگزاری ایرنا نوشت: «سالیانه در دشتهای استان تهران تهران ۳۶ سانتیمتر، فارس ۵۴ سانتمیتر، خراسان ۲۵ و اصفهان ۲۳ سانتیمتر فرو نشست زمین داریم».
این رسانه وابسته به دولت در در ادامه بهنقل از یک کارشناس محیطزیست نوشت: «همانطور که زمینلرزهها بهطور ناگهانی باعث از بین رفتن هزاران انسان میشوند و بسیاری از تأسیسات و زیرساختهای اقتصادی را نابود میکنند، زمین نشستها هم میتوانند در طول زمان باعث بلعیدن سرمایههای بزرگی شوند که ممکن است هیچ زمینلرزهای نتواند به این میزان آسیب وارد کند. راههای مقابله با هر کدام متفاوت است و متأسفانه هر دو در کشور ما بحران آفرین بودهاند» (ایرنا ۱۷مرداد ۱۴۰۰).
وضعیت فرسایش خاک و فرو نشست زمین بحرانی است، و در بسیاری از مناطق کشور سطح آب زیر زمینی بسیار پایین رفته و همراه پایین رفتن آب هم خاک نیز نشست کرده است.
بر اساس یک برآورد در اعترافات کارشناسان حکومتی، در بسیاری از دشتهای کشور زمین تا ۴۰سانت و در اطراف تهران نیز بیش از ۳۵ سانتی متر فرو رفته است.
بهگفته مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها، فرو نشست زمین در دشتهای ایران بهطور متوسط ۳۰ سانت است و «این وضعیت باعث از بین رفتن کامل خاک شده و نه خاک و نه سفره زیرزمینی دیگر زنده نمیشود... با فرو نشست دیگر امکان تغذیه آبهای زیرزمینی وجود ندارد و پایداری زمین هم از بین میرود. از دست رفتن زمین یعنی از دست رفتن امنیت غذایی، از بین رفتن تولید و افزایش مهاجرت و تبعات منفی اجتماعی و اقتصادی. همه اینها بهدلیل نبود مدیریت صحیح منابع آبی در کشور است» (خبرگزاری ایرنا ۱۶مرداد ۱۴۰۰).
از جمله اقدامات در زمینه فرسایش خاک نابودی بخش زیادی از جنگلها و مراتع کشور توسط نهادها و سران غارتگر رژیم است.
در این رابطه روزنامه حکومتی شرق نوشت: «زمینخواران سبزستیزی که شام آخر این طبیعت را در ناهارخوران گرگان تناول و نهتنها چنگ از گلوی نازکش نگرفتند، بلکه به نام «تنفس جنگل» نامحرمانه پای در اندرون بر مخمل سبز آن نهادند. اکنون با چراغانی انبوهی از تابلوهای معاملات املاک به پیش باز بزرگراه شمال رفتهاند. بزرگراهی که اگر برای این خیل راهی بهسوی افزودن است، اما در آینده نزدیک این خطه تنها چاهی برای نابودی است از قبای سبز طبیعت کمجان شمال جز پوسته نازک و ژندهای بر تن پارهپارهاش به جا نمانده است» (روزنامه شرق ۵مرداد ۱۴۰۰).
خلیجفارس در آستانه مرگ ماهیان و آبزیان است چرا که با مجوز مافیای سپاه ترالهای غیرقانونی چینی کف خلیجفارس را جارو و آنرا به کویری در زیر آب تبدیل کردهاند و احیای مرجانهای آن قرنها طول میکشد.
در دریای خزر نیز سالانه ۴۰۰میلیون متر معکبی فاضلاب وارد آن میشود طوری که بسیاری از شناگاههای آن آلوده و غیرقابل استفادهاند.
ماسههای دریاها و رودخانهها بیرویه برداشت میشود و بیش از ۲۲دریاچه بزرگ ایران در حال خشکیدن است.
روزنامه ایران وابسته به دولت در مطلبی با عنوان «تجربه تلخ خوزستان در مازندران تکرار شود» نوشت: «در سالهای گذشته همچون دیگر نقاط کشور با گسترش شتابناک مدیریت سازه محور آب در استانهای شمالی و از جمله در مازندران نیز روبهرو بودهایم... . میتوان دریافت آنچه امروز در حوضههای آبریز مازندران در حال برنامهریزی و اجراست، بدون هیچ کم و کاستی تکرار برنامهریزی شده فاجعه آبی «خوزستان» در این استان شمالی کشور است. جدای از سد ۱۶۰میلیون متر مکعبی رجایی، ساخت سه سد دیگر به نامهای فینسک، چرگت و ظالمرود نیز روی سرشاخههای اصلی تجن برنامهریزی شده و در دست اجراست. همچنین برنامهریزیهای وزارت نیرو بیانگر ساخت دو سد به نامهای کسیلیان و چاشم روی سرشاخههای رود تلار با هدف انتقال آب آنها به استان همجوار سمنان است که بیگمان بهرهبرداری از این پنج سد میتواند تجربه کارون و خوزستان را در آبریزهای تجن و تلار و استان مازندران تکرار نماید» (ایران ۱۱مرداد ۱۴۰۰).
تالاب انزلی که تصفیه خانه هزاران ساله خزر است نیز خشکید و آب باقیمانده آن مسموم است چرا که روزانه ۴۰۰هزار تن رسوبات وارد آن میشود.
تراز آب دریاچه ارومیه نسبت به سال قبل ۵۵سانت پایین آمده است.
بختگان خشکید و درناهای سیبری دیگر برنمیگردند و کف دریاچه تبدیل به پیست ماشین و موتور میلیونرها شده است.
مهارلو، تالاب شادگان و هورالعظیم هم خشکیدند و در این منطقه بسیاری از گاومیشها مردند.
در اثر خشک شدن این تالابها ریزگردها مناطق وسیعی از ایران را دربر گرفته است، علت این امر برداشت ارزان نفت توسط چینیها با واسطهگری سپاه پاسدران است.
در زمینه خاصه خرجیهای حاکمیت و سپاه پاسداران برای چینیها برای استخراج نفت از هورالعظیم و خشک کردن سایت انتخاب ۲مرداد ۱۴۰۰ با عنوان «افشاگری معاون سازمان محیطزیست از چگونگی استخراج نفت از هورالعظیم در دهه هشتاد» نوشت: «پکن بهخاطر ارزانتر شدن پروژه، پیشنهاد خشکشدن هور را داد». و بهنقل از احمدرضا لاهیجانزاده معاون سازمان حفاظت محیطزیست نوشت: «در دهه۸۰ شرایط تغییر کرد و طرح توسعه این میادین به شرکتهای چینی سپرده شد. در سال۸۹ اتفاق ناگواری رخ داد و به این شرکتها اجازه داده شد که در محیط غیرآبی کار بکنند. . چینیها بهخاطر ارزانتر شدن پروژه، پیشنهاد خشکشدن هور را دادند. هورالعظیم با مجوز یک شورای بالا دستی امنیتی به نفع شرکت نفتی چینی خشک شد» (سایت انتخاب ۲مرداد ۱۴۰۰).
نام آن نهاد امنیتی بالادستی «شورای امنیت ملی» رژیم است که تمامی تصمیمات کلان امنیتی و سیاسی کشور در زمینه داخلی و خارجی توسط آن و زیر نظر خامنهای و با تأیید او گرفته میشود.
غارت منابع آبی توسط سپاه و سایر نهادهای حکومتی هم باعث برای تخریب محیطزیست در مناطق مرکزی و جنوبی کشور شده است.
در این رابطه حسین راغفر یکی از کارشناسان حکومتی در یک ویدئو کلیپ که در۹ مرداد ۱۴۰۰ در فضای مجازی منتشر شده گفت: «همین مسأله آب که الآن یک مشکل جدی در کشور ایجاد کرده و دهها بار کارشناسان و متخصصان نسبت به این مسأله انتقال آب و تغییرات اکولوژیکی که در منطقه ایجاد میشود و موجب این همه مصیبت در کشور شده اینها همه با برنامه بوده است.
شما وقتی که بسترهای آبی را تغییر میدهید که هزاران سال در این مسیر عبور میکرده و بعد آنرا به اصفهان بیاوری برای اینکه دو ذوب آهن را تغذیه کند و نابود کنید محیطزیست و اکولوژی کشور را برای اینکه دو کارخانه فولاد را آب بدهید.
این فولاد به نفع چه کسی است و منافعش کجا میرود. چه کسی گفته آب لرستان را بیاورید و پول فولادش را به جیب صاحبان کارخانههای فولاد و پتروشیمی بریزی؟».
پاسخ مردم به تخریب محیطزیست و برباد دادن آب و خاک ایرانزمین روشن است، همان پاسخی که مردم و جوانان خشمگین خوزستان در قیام اخیر خود با شعارهای مرگ بر خامنهای و مرگ بر دیکتاتور دادند و نشان دادند که نظام ولایت فقیه هلاک کننده حرث و نسل است و تا این نظام کفن نشود این وطن وطن نشود.