در چند روز گذشته مقامهای مختلف رژیم یکی پس از دیگری به صحنه میآیند، و ادعا میکنند که قیام تمام شد.
آنها با تقدیر و تشکر از سرکرده نیروی انتظامی و ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم، تلویحاً میخواهند القا کنند که قیام تمام شد.
اما واقعیت این است که پشتوانه ادعاهای این چنینی، ضدتظاهراتی است که رژیم طی 3روز گذشته راه انداخت. درصورتی که این ضدتظاهرات هیچ تاثیر جدی نداشته، و قیامها و خیزشهای مردم طی این چند روز عکس ادعای رژیم را ثابت میکند.
واضح است که ادعای پوشالی تمام شدن قیام، صرفاً به این خاطر است که میخواهند صورت نظام را که به زردی گراییده به ضرب این سیلیها سرخ نگهدارند.
آنها میخواهند با پاک کردن صورت مسأله بر روی کاغذ، به خودشان و به نیروهای ناامیدشان دلخوشی بدهند، اما این ادعاها در عالم واقع چیزی را تغییر نمیدهد.
تمام اعلام کردن قیام از طرف آنها، آنقدر مسخره است که بعضاً صدای اعتراض رسانهها و مهرههایی از رژیم را درآورده است.
در این رابطه روزنامه اعتماد با اشاره به این دل خوشکنکها که آنها را سادهانگاری نامیده مینویسد: «چنانچه با واقعیتهای اجتماعی بهعنوان یک پدیده، برخوردی سادهانگارانه و سطحی صورت گیرد، هرگز امکان حذف و برطرف شدن آن طبق خواست ما فراهم نخواهد شد». (اعتماد 16دی 96)
البته رژیم بنا بر ماهیتش و مانند همه رژیمهای دیکتاتوری که خودشان را در معرض سقوط میبینند، دست به دستگیریهای گسترده و کور زده است تا مردم را مرعوب کند.
اما این اقدام تاثیر جدی بر قیام و انقلاب نداشته و نخواهد داشت، زیرا همان انگیزهها و عواملی که تودههای عظیم را در این قیام به حرکت و خروش درآورده به قوت خود باقی است.
دراین رابطه روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی 16دی 96 ضمن اشاره به ریشههای عمیق این قیام، هشدار داده است: «اگر غفلتها و اشتباهات رو به فزونی گرفت و به عادت و رویه تبدیل شد؛ نه از «تاک» نشاند ماند نه از «تاک نشان»!».
ملاحظه میشود که حرفهای رسانهها وباندهای رژیم ضد و نقیض است، از یک طرف ادعا میکنند که قیام تمام شد، اما واقعیتی به وسعت ایران و به درخشش خورشید، خلاف آن را نمایش میدهد.
رژیم حداکثر تلاش خود را کرده تا با فیلترینگ و بستن بعضی رسانههای اجتماعی از اطلاعرسانی گسترده جلوگیری و ارتباطات بین نیروهای قیام را مختل کند. ولی آتش قیام شعلهور است. این اقدامات مذبوحانه ممکن است تنها تأثیرات مقطعی در روند قیام داشته باشد.
در انقلاب ضدسلطنتی هم انقلاب افت و خیز داشت تا آنجا که فاصلهای 40روزه بین قیام در شهرها میافتاد.
در اوایل انقلاب 22بهمن سال 57 قیامها به فاصله 40روزه صورت میگرفت، در قم که قیام شد پس از 40روز تبریز قیام کرد و... طی این مدت یک آرامش نسبی حاکم میشد.
در آن زمان نیز دستگاه تبلیغاتی شاه تبلیغ میکرد که انقلاب دیگر تمام شد، زیرا در راهپیمایی تاسوعای سال 57 از آنجا که مهار اوضاع به دست مرتجعینی مانند آخوند بهشتی که پشت پرده مشغول بند و بست با رژیم شاه بود، شعار مرگ بر شاه داده نشد. پس از پایان راهپیمایی تاسوعا دستگاه تبلیغاتی رژیم شاه غوغایی راه انداخت که این تظاهرات آزمونی بود که تظاهرات به مسیر مسالمت برگشته و...
اما وقتی که در روز عاشورا آیتالله طالقانی مهار کار را به دست گرفت، آن راهپیمایی تاریخی عاشورا برگزار شد و این راهپیمایی میلیونی که شعار مرگ بر شاه شعار اصلی آن بود سرفصل نوینی در انقلاب ایران شد.
واقعیت این است که قیام و انقلاب در جریان رویارویی خود با نظام پلید حاکم، پختهتر میشود تجربه کسب میکند، جبهه مردم منسجمتر میگردد و اردوی دشمن رو به اضمحلال میرود.
بنابراین جست و خیزهای ایادی و سردمداران رژیم گویای وحشت آنها از آینده است. درصورتی که خودشان نیز از ته دل میدانند که قادر نیستند مسیر پیش رونده قیام را سد کنند.
آنها با تقدیر و تشکر از سرکرده نیروی انتظامی و ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم، تلویحاً میخواهند القا کنند که قیام تمام شد.
اما واقعیت این است که پشتوانه ادعاهای این چنینی، ضدتظاهراتی است که رژیم طی 3روز گذشته راه انداخت. درصورتی که این ضدتظاهرات هیچ تاثیر جدی نداشته، و قیامها و خیزشهای مردم طی این چند روز عکس ادعای رژیم را ثابت میکند.
واضح است که ادعای پوشالی تمام شدن قیام، صرفاً به این خاطر است که میخواهند صورت نظام را که به زردی گراییده به ضرب این سیلیها سرخ نگهدارند.
آنها میخواهند با پاک کردن صورت مسأله بر روی کاغذ، به خودشان و به نیروهای ناامیدشان دلخوشی بدهند، اما این ادعاها در عالم واقع چیزی را تغییر نمیدهد.
تمام اعلام کردن قیام از طرف آنها، آنقدر مسخره است که بعضاً صدای اعتراض رسانهها و مهرههایی از رژیم را درآورده است.
در این رابطه روزنامه اعتماد با اشاره به این دل خوشکنکها که آنها را سادهانگاری نامیده مینویسد: «چنانچه با واقعیتهای اجتماعی بهعنوان یک پدیده، برخوردی سادهانگارانه و سطحی صورت گیرد، هرگز امکان حذف و برطرف شدن آن طبق خواست ما فراهم نخواهد شد». (اعتماد 16دی 96)
البته رژیم بنا بر ماهیتش و مانند همه رژیمهای دیکتاتوری که خودشان را در معرض سقوط میبینند، دست به دستگیریهای گسترده و کور زده است تا مردم را مرعوب کند.
اما این اقدام تاثیر جدی بر قیام و انقلاب نداشته و نخواهد داشت، زیرا همان انگیزهها و عواملی که تودههای عظیم را در این قیام به حرکت و خروش درآورده به قوت خود باقی است.
دراین رابطه روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی 16دی 96 ضمن اشاره به ریشههای عمیق این قیام، هشدار داده است: «اگر غفلتها و اشتباهات رو به فزونی گرفت و به عادت و رویه تبدیل شد؛ نه از «تاک» نشاند ماند نه از «تاک نشان»!».
ملاحظه میشود که حرفهای رسانهها وباندهای رژیم ضد و نقیض است، از یک طرف ادعا میکنند که قیام تمام شد، اما واقعیتی به وسعت ایران و به درخشش خورشید، خلاف آن را نمایش میدهد.
رژیم حداکثر تلاش خود را کرده تا با فیلترینگ و بستن بعضی رسانههای اجتماعی از اطلاعرسانی گسترده جلوگیری و ارتباطات بین نیروهای قیام را مختل کند. ولی آتش قیام شعلهور است. این اقدامات مذبوحانه ممکن است تنها تأثیرات مقطعی در روند قیام داشته باشد.
در انقلاب ضدسلطنتی هم انقلاب افت و خیز داشت تا آنجا که فاصلهای 40روزه بین قیام در شهرها میافتاد.
در اوایل انقلاب 22بهمن سال 57 قیامها به فاصله 40روزه صورت میگرفت، در قم که قیام شد پس از 40روز تبریز قیام کرد و... طی این مدت یک آرامش نسبی حاکم میشد.
در آن زمان نیز دستگاه تبلیغاتی شاه تبلیغ میکرد که انقلاب دیگر تمام شد، زیرا در راهپیمایی تاسوعای سال 57 از آنجا که مهار اوضاع به دست مرتجعینی مانند آخوند بهشتی که پشت پرده مشغول بند و بست با رژیم شاه بود، شعار مرگ بر شاه داده نشد. پس از پایان راهپیمایی تاسوعا دستگاه تبلیغاتی رژیم شاه غوغایی راه انداخت که این تظاهرات آزمونی بود که تظاهرات به مسیر مسالمت برگشته و...
اما وقتی که در روز عاشورا آیتالله طالقانی مهار کار را به دست گرفت، آن راهپیمایی تاریخی عاشورا برگزار شد و این راهپیمایی میلیونی که شعار مرگ بر شاه شعار اصلی آن بود سرفصل نوینی در انقلاب ایران شد.
واقعیت این است که قیام و انقلاب در جریان رویارویی خود با نظام پلید حاکم، پختهتر میشود تجربه کسب میکند، جبهه مردم منسجمتر میگردد و اردوی دشمن رو به اضمحلال میرود.
بنابراین جست و خیزهای ایادی و سردمداران رژیم گویای وحشت آنها از آینده است. درصورتی که خودشان نیز از ته دل میدانند که قادر نیستند مسیر پیش رونده قیام را سد کنند.