۱۰ سال گذشت اما آن روز نگذشت. ایستاد. خیره و منتظر. تکتک ثانیههای حماسه فروغ اشرف همیشه زنده هستند. هیچوقت به گذشته تبدیل نشدند. مربوط بهحال هستند و آینده را میسازند.
یادگار ۱۰ساله از آن روز احساساتی است که در ظاهر همدیگر را نفی میکنند اما در واقع تکمیل میکنند. یکطرف جگر سوخته از داغها، یکطرف حس سربلندی از یادها که حتی بام آسمان هم برای آن کوتاه بهنظر میآید. یکطرف شقیقه که نبضاش از خشم عنان پاره میکند و طرف دیگر چشمی که جز زیبایی شکوه ایستادگی هیچ نمیبیند.
خیابان۱۰۰- جاده۲۰۰- میدان لاله، هیاهو و غوغا. صدای رگبارها و صفیر گلولههایی که در شعارها گم میشدند و هیبتشان در برابر دستان خالی درهم میشکست. در تاریخ همهٔ جنگها بینظیر است که کسانی با دستان خالی به طرف ۴ لایه نیروی تا دندان مسلح که فقط ظاهرشان برای حاکم کردن ترس کافی بود، بدوند، شعار بدهند و ترس را به جان آنها که سلاح داشتند بیندازند؛ و آنان که سلاح دارند حتی در حالیکه تنهای بیسپر را آماج تیرهای خود میکنند اما از وحشتشان هیچ کم نشود.
صبا نماد ایستادگی را در کلامش خلاصه کرد. نسترن گل باغ جسارت شد. فائزه شکوفه بهاری جمع ما، ترس را به سخره گرفت. شهناز مهربانی را با از خود گذشتگی برای پرستاری کردن در هم آمیخت. فاطمه و مرضیه بینام و نشانی را به زیباترین نشان اشرفی پیوند دادند. مهدیه بیقراری برای نوک ستون بودن در بلا را نشان داد. و آسیه این همه را با دوربیناش به تصویر کشید و برای ثبت تصویر جان داد تا بگوید برای تعهد باید از همه چیز گذشت.
اینچنین بود که شورای مرکزی مجاهدین در گام حیرتانگیز و خیرهکننده مصمم خواهر مریم متولد شد.
من این جمع خواهران شورای مرکزی را از میان رد خون این خواهرانم بهدست آوردم. خواهر مریم این جمع را با گام بلند انقلابی که تنها از جسارت او ممکن بود به من و ما برای مسیر سرنگونی هدیه کرد.
پس در سالگردش چه کلامی بالاتر از عهد من با صاحب انقلاب برای استمرار این مسیر باقی میماند؟
سوگند به خون یاران، همان خونی که آن روز زینتبخش دستها و لباسم بود که تا آخر عمرم رزمنده میدان جنگ ایدئولوژیک باشم.
سوگند به خون ۸ خواهر فرمانده و نوک ستونم که همواره دستم را به جمع خواهران میدهم و از ارگانی که با خون آنها شکفت حفاظت کرده و هژمونی آن را منت راهیافتگی میدانم.
سوگند به نام آن دلاوران، تا زنده هستم در آرمانی که آنها برایش جانشان را تقدیم کردند حرکت کنم و این آرمان را تنها سرمایه خود میدانم و تا وقتی که به آنها بپیوندم همواره رهرو راه رهبران آرمانم خواهر مریم و برادر مسعود هستم.
ف. ذاکر- ۱۹ فرودین۱۴۰۰