728 x 90

«سرنگونی»؛ سوگند مجاهدین

رأی ما سرنگونی
رأی ما سرنگونی

مجاهدین و مقاومت ایران از فردای ۳۰خرداد سال۱۳۶۰ که پیرکفتار جماران فرمان به گلوله بستن کور فرزندان این آب و خاک داد، گفتند «سرنگونی»!

در آن روزگار عوام‌فریبان حکومتی و پاسداران خیانت پیشه در تلاش بودند تصویر مجازی خمینی ملعون را در «ماه!» نشان بدهند. ناگفته پیداست که در چنین تعادل‌قوای یکطرفه‌ای که تمامی اهرم‌های قدرت سیاسی و مذهبی و نظامی در قبضه‌ٔ آل خمینی بود، سخن گفتن از «سرنگونی» و یا سر دادن شعار «شاه سلطان خمینی مرگت فرا رسیده» تا چه حد شجاعت و از خود گذشتگی می‌خواست. روشن است که این کنش شگرف و «شاخ شکن» تنها از عهده‌ٔ سازمانی با آرمان آزادی و تشکیلاتی منسجم یعنی مجاهدین برمی‌آمد و لاغیر. دریغ و درد و افسوس! ای کاش که سایر مدعیان موجود نیز به جای خزیدن خفیف خائنانه به زیر عبای ولایت و پاچه‌گیری از مجاهدین، اندکی ایستادگی پیشه می‌کردند...

جنگ ضدمیهنی و ذوب‌شدگان در بازی خمینی!

از فردای سی خرداد ۱۳۶۰، سال‌هایی تلخ و سیاه و خونین بر مجاهدین گذشت. ابتلائات سیاسی و آزمایش‌های ما فوق تصور از راه رسید. مجاهدین که خود در صفوف دفاع از خاک وطن هم از سوی پاسداران و هم از سوی نیروهای متجاوز هدف قرار می‌گرفتند، با خروج نیروی مهاجم از خاک ایران، تداوم جنگ را «ضد میهنی» و تنها خواسته خمینی خون‌آشام به‌عنوان سرپوش اختناق دانستند و به صلحی که تمام طرف‌های بین‌المللی و عربی پیشنهاد می‌دادند، فراخوان دادند.

اما همان‌گونه که امروز خامنه‌ای، با روانه کردن مردم به قتلگاه کرونا، هدفش سد بستن در برابر خشم و قیام عمومی است، خمینی دجال هم از تداوم جنگ با همین هدف که نیروی آزاد شده جوان بر اثر انقلاب را در تنور جنگ مشغول کند از «جنگ، جنگ، تا رفع فتنه از عالم» یا «فتح قدس از طریق کربلا» سخن می‌گفت، شعارهایی که در گندگاوچاله‌دهانی‌های پاسداران سیاسی و نظامی خمینی غرغره می‌شد. هزینه‌ٔ این جنگ هم جان و مال و خون مردم ایران بود.

در چنین وضعیتی مجاهدین خلق که هزاران زندانی و هزاران شهید داشتند، در مقابل ماشین جنگی خمینی قد علم کردند. آن هم در حالی که مدعیان دیگر یا به گوشه‌یی از جهان خزیده یا به جویدن پاچه مجاهدین مشغول بودند یا با ذوب در ولایت خمینی دجال، درخواست شرکت در جنگ ضدمیهنی می‌کردند!

در پایان این فصل شوم، شکست ماشین جنگی خمینی با تلاش‌های ارتش آزادیبخش ملی و تسلیم شدن ناگزیر خمینی به آتش‌بس با عراق با هدف قفل کردن ارتش آزادیبخش آزمایش دیگری در برابر ارتش آزادی و مجاهدین بود؛ اما مجاهدین کوتاه نیامدند و فروغی جاویدان به‌پا کردند که هنوز پس از سی و سه سال، جای زخم عمیقش در پیکر نظام ولایت باقی و دردش در زوزه‌های ممتد پاسداران نظام هویداست.

پیشروی‌های پساخمینی

خمینی ملعون مرد و با قدرت گرفتن خامنه‌ای و ریاست‌جمهوری رفسنجانی، آوای دروغین «رفرمیسم» از پوستین ولایت برخاست! اما مجاهدین کوتاه نیامدند و بر «سرنگونی» پای فشردند.

با معرفی خانم مریم رجوی از سوی شورای ملی مقاومت برای ریاست‌جمهوری موقت دوران انتقال، مرحله‌ای جدید از موج مقبولیت در ایرانیان به‌پاخاست که ارکان سیاسی نظام را (همچون هراس امروزین نظام) به لرزه انداخت. آویختن خامنه‌ای به آخوند شیادی به نام «خاتمی» و فیگورهای دروغین « «مدراسیون» پاسخ سیاسی ولایت فقیه به این «موشک استراتژیک» مجاهدین بود.

دجالیت آخوندی که خود را در مدره نمایی دروغین نشان می‌داد، با چشمک و چراغ‌های وطن‌فروشانه به مماشاتگران غربی، به توطئه‌ٔ لیست‌گذاریهای ننگین منجر شد. لیست‌گذاریهای دروغینی که دست مقاومت در تبعید را تا دو دهه بست و میدان را برای تاخت و تاز وحوش ولایت باز کرد. اوج این توطئه‌ٔ ارتجاعی-استعماری در کودتای سیاه ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ بود. توطئه‌یی که باز مجاهدین با ایستادگی و فدای حداکثر از آن گذشتند و استمالت‌چی‌های غربی را به تسلیم و عقب‌نشینی واداشتند.

«سرنگونی» شعاری ملی که سرانجام عمومی شد!

امروز اما پس از هفت دریای رنج و خون، بذری که در زمهریر تاریک ارتجاع، در خاک یخ زده و سترون استبداد زده کاشته و با خون گرم مجاهدین آبیاری شده بود، به چنان درخت تناوری بدل گشته که در چار سوی ایران آخوند زده سایه دارد؛ چنان به گل و شکوفه نشسته که عطر و شمیم بهار «آزادی» را، حتی پیش از رسیدن آن، می‌توان در اقصی نقاط خاک میهن احساس کرد.

امروز پیر و جوان و کودک ایرانی می‌داند که حتی وقتی برق هم قطع می‌شود، چاره در شعار «مرگ بر خامنه‌ای» است! امروز در روستاهای ایران هم می‌دانند که وقتی آب قطع می‌شود، پای را باید بر گلوی «اصل ولایت فقیه» گذاشت. امروز کد واژه‌ٔ «سرنگونی» در هر شهر و کوی و برزنی آشنا و به‌رسمیت شناخته شده است.

آری! «سرنگونی» شعار محوری و دیرین مجاهدین خلق ایران بوده و هست. سرنگونی «سوگند» مجاهدین بوده و هست. میوه‌های این درخت تناور نیز تماماً از آن «مردم ایران» است، چرا که خون آن را «فرزندان خلق ایران» داده‌اند و خمینی‌صفت دیگری را یارای ادعای واهی برای تصاحب و مالکیت آن نیست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b957b98a-94ab-4da2-84a0-f18db211c52f"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات