روز سهشنبه ۱۸مرداد بازنشستگان تأمین اجتماعی حین تجمعشان در شهر شوشتر، شعاری را فریاد زدند که گویای تابلویی کامل از جایگاه و مختصات حاکمیت ولایت فقیه در منظر مردم ایران است:
«هر سه قوا ماکته ــ رهبر چرا ساکته؟»
این فریاد از یکطرف میگوید هر سه قوای نظام آخوندی، دستنشاندگانی بیاختیار، بیش نیستند و از طرفی هر سه قوای تحتامر حاکمیت را مقصر وضعیت زندگی و معیشت خود میدانند. مکمل این وضعیت، معرفی رهبر بهعنوان اصلیترین مسؤل «ماکت» بودن هر سه قوا است؛ چرا که تمامیتخواهی و تمامیتخواری ولیفقیه در حوزههای اجرایی و مدنی و قضایی، سببساز تمام مشکلات سیاسی و اجتماعی و حقوقی برای مردم است.
اهمیت این شعار و فریاد وقتی بیشتر بارز میشود که بازنشستگان پس از اعلام حاکمیت مبنی بر افزایش ۳۸درصدی حقوق آنان، به خیابانهای بیش از ۶شهر آمدند و بساط وعدهدرمانی و دروغبافی کارگزاران حاکمیت را برهم زدند. بازنشستگان در این شهرها ضمن تأکید و تکرار مطالبات گذشتهشان، شعارهایی دادند که معرف خواسته و مواضع جامعهٔ ایران است:
هر سه قوا ماکته ــ رهبر چرا ساکته؟
زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی ــ وای از این ظلم وای از این ظلم
رئیسی دروغگو ــ حاصل وعدههات کو
دولت انقلابی ــ چه اسم اشتباهی
مرگ بر رئیسی، مرگ بر رئیسی، رئیسی حیا کن
بازنشستگان که نمایندگان اکثر اقشار جامعهٔ ایران هستند، طی چند ماه گذشته بیشترین اعتراضات و حضور در خیابانها را داشتهاند. آنان مخاطب مطالباتشان را بیهیچ واسطهیی و با صراحت تمام معرفی میکنند:
«نه مجلس، نه دولت ــ نیستند به فکر ملت».
و با دادن نشانیِ کانون کلان دزدیها و کلان چپاولها در هیأت دولت سوگلی ولیفقیه، اعلام میکنند:
«کجای این عدالته ــ دستش تو جیب ملته».
پاسخ ندادن دولت و مجلس ارتجاع در حالی است که اعتراضات بازنشستگان تأمین اجتماعی در تمامیِ ماههای سال۱۴۰۱ ادامه داشته است. رژیمی که میلیونها دلار خرج پهپادسازی و قرارداد پهپاد کمکی به روسیه میکند، چرا حداقل مطالبات بازنشستگان را پاسخ نمیدهد و این وضعیت را کش میدهد؟
واقعیت این است که تمام جزئیات چنین وضعیتی را اقشار مردم ایران و بازنشستگان، خوب خوب میدانند. واقعیتی که از یکطرف سرکیسه کردن داراییهای مردم از بانکها به نفع بازوهای خارج کشوری نظام بعلاوهٔ هزینهٔ حفظ نظام است و از طرف دیگر، بهزعم کارگزاران حاکمیت، کش دادن این وضعیت با هدف خسته کردن و از میدان خارج کردن بازنشستگان.
آیا بحران معیشت و و جنگ طبقاتی با حاکمیت ملایان خاص قشر بازنشستگان است؟ همین ۵ماه اعتراض بیتوقف در سال۱۴۰۱ گواهی میدهند که هر چه حاکمیت با همدستی سه قوای تحتامرش تلاش کند با کش دادن و بیپاسخ گذاشتن این وضعیت، اقشار معترض را خسته کند و از خیابانها عقب بنشاند، خشمهای بیشتر و اقشار بیشتر به میدان میآیند.
در چند ماه گذشته، اعتراضات اقشار مردم علیه حاکمیت ملایان، خصلت دومینویی داشته است. به موازات تجمعات اعتراضی بازنشستگان در همین روزها، کارگران پیمانکاری نیروگاه برق مشهد و پتروشیمی هنگام، دست به اعتصاب زدند. در همین روز سهشنبه، همزمان با اعتراضات بازنشستگان، کارگران پایپینگ نیروگاه برق فردوسی مشهد به اعتصاب پیوستند. باز هم در همین روز، کارگران پیمانکاری رحیمی شاغل در پروژه نیروگاه برق مشهد کار را تعطیل کرده، در مقابل این نیروگاه تجمع کردند و خواستار دریافت دستمزد ماه خرداد خود شدند. به موازات این اعتصابات، در عسلویه نیز کارگران پروژهیی شرکت «آرام پارس» که در «پتروشیمی هنگام» شاغل هستند، اعتصاب کردند.
بنابراین مشاهده میشود که هر چه تجمعات و اعتراضات اقشار علیه حاکمیت پیش میرود، حواشی این تحولات زدوده شده و اکنون به معرفی «سه قوای ماکت» نظام رسیده است. دیگر حواشیی باقی نمانده و تضاد معیشتی و صنفی به تعارض طبقاتی و سیاسی بالغ شده است. و اینها دومینو و بهمنی هستند که سر ایستادن ندارند. بازنشستگان در تجمع اعتراضی ۱۸مرداد، سرجمع چنین وضعیت و حرف اقشار را با حاکمیت و مطالبهٔ اصلیِ جامعهٔ ایران را به کاملترین و صریحترین بیان گفتند:
«مرگ بر رئیسی، رئیسی حیا کن
دشمن ما همینجاست ــ دروغ میگن آمریکاست».