مجلس از دستآوردهای مترقی جنبش مشروطیت ایران است. این جنبش در ایران پیشینهای فراتر از یک قرن دارد. عطش مردم ایران برای دستیابی به آزادی بهعنوان نخستین شرط یک زندگی شرافتمندانه و متمدنانه، اندیشهٔ پایاندادن به استبداد را قوت بخشید. آشنایی تدریجی مردم با تغییرات شگرف جهانی بهدنبال انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه، ضرورت پایاندادن به استبداد در ایران را نیز به یک خواست عمومی تبدیل کرد. ترویج نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم طالبوف، میرزا فتحعلی آخوندزاده، میزرا ملکمخان، میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی زمینههای ذهنی مشروطهخواهی در ایران را بهوجود آورد. سخنرانانی مانند سید جمال واعظ و ملکالمتکلمین با نطقهای آتشین و انگیزانندهٔ خود مردم را با مشروطیت و افکار آزادیخواهانه بیشتر آشنا کردند. نشریاتی مانند حبلالمتین و ملانصرالدین نیز نقشی برجسته در این زمینه ایفا کردند. کشته شدن ناصرالدین شاه بهدست میرزا رضای کرمانی در آتش این عطش دمید و به این ترتیب نخستین راهپیماییها با مضمون «تأسیس عدالتخانه» در ایران شکل گرفت و یک ترم سیاسی بهنام «ملت ایران» در ادبیات سیاسی متولد شد. بعدها خواست تأسیس «مجلس شورای ملی» جایگزین «عدالتخانه» شد. نیروی لایزال و برانگیختهٔ مردم بهجان آمدهٔ ایران، امضای فرمان مشروطیت را به مظفرالدین شاه قاجار تحمیل کرد.
در سال ۱۲۸۵ مجلس مؤسسان برای تصویب قانون تشکیل مجلس شورای ملی تشکیل شد.
نخستین مجلس ملی ایران و وظایف آن
انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵ برگزار شد. نخستین مجلس بهعنوان مظهر ارادهٔ ملی، علاوه بر تدوین قانون اساسی، وظایف زیر را بهعهده گرفت:
۱ـ بهوجود آوردن مشروطیت در ایران؛
۲ـ حاکم کردن قانون بهجای منویات شاه و حکومت استبدادی؛
۳ـ برهمزدن ساختار قبلی و جایگزینی آن با ساختار جدید؛
۴ـ به سر جای خود نشاندن خوانین و مستبدین و زمینداران که طرفداران استبداد بودند.
مجلس اول از جانب محمدعلی شاه بهتوپ بسته شد ولی مشروطیت و سودای تأسیس عدالتخانه در قامت مجاهدان تبریز با کیفیتی نوین عرض اندام کرد و به خواست اصلی مردم ایران تبدیل گردید.
شایان تأکید است که مجلس بهعنوان سنگر و پناهگاه مردم در برابر استبداد با نمایندگانی مانند مدرس، دکتر محمد مصدق و حسین فاطمی بازشناخته میشود. مجلس در حقیقت جایی است که نمایندگان منتخب مردم طی یک انتخاب آزادانه و دموکراتیک گردمیآیند تا ارادهٔ مردم را بهجای ارادهٔ شاه و شیخ محقق کنند ولی ۱۱۸سال پس از نخستین مجلس ببینیم سرنوشت مجلس و نمایندگان آن در ایران تحت تیول آخوندها به کجا کشیده است؟
سرسپردگی به ولایتفقیه
شاه و شیخ نتوانستند بعد از پیروزی جنبش مشروطیت، مجلس را بهتوپ ببندند، اما محتوای آن را با انتصاب نمایندگان دستچین خود بهانحراف کشیده و به دم و دنبالچهٔ استبداد تبدیل کردند. بهخصوص در دوران شیخ شاهد افول و سقوط مجلس از جایگاه اصلی و حقیقی آن هستیم.
بررسی صلاحیت وزرای کابینهٔ سفارشی پزشکیان در مجلس ارتجاع، تصویری تمامنما از این «عصارهٔ رذائل» سلطنت خامنهای به دست داد. در اثنای این سیرک ماهیت عروسکهای زمخت کوکی ولیفقیه بهتر و بیشتر به نمایش گذاشته شد. اثبات شد که این بازیچههای دستچینشده با شاخص «ایمان قلبی و التزام عملی» به منفورترین حاکم تاریخ ایران، در نفی و انکار حقوق مردم و سرکوب قیام، رگانی برآمده و متورم دارند و صدای گوشخراش آنان از پشت میکروفون، گوش فلک را کر میکند، اما هنگامی که حکم حکومتی خامنهای به میان میآید بیاختیار و کور و کر و علیل و ذلیل و فلج هستند؛ مانند سگان توسری خورده دم لای پا قایم میکنند و سر بهزیر خود را به گوشهای میکشانند یا بهصورتی چندشآور نعلین صاحب خود را لیس میزنند.
مجلس ارتجاع محل رانتخواری، دلالی و کارچاقکنی
مجلس ارتجاع در دوران شیخ در عین سرسپردگی به شاه سلطان ولایت، از خصوصیات نکوهیدهیی برخوردار است که باید آن را فاسدترین مجلس تاریخ ایران نیز خطاب کرد. در جلسهٔ علنی این مجلس، سلیمی نمین از پاسدار قالیباف تشکر میکند که اجازه نداده است «راهروهای مجلس محل آمد و شد بعضی از افراد کاسب برای لابیهای خاص بشود»! او اعتراف میکند که «بعضی از افراد کاسب یا عاشقان پست یا دلالان یا کارچاقکنها از یکی دو روز شروع کردهاند به ارسال پیامک برای نمایندگان مجلس». آشکارا میگوید: «برخی از این دلالان در بیرون از مجلس گاه به بعضی از نمایندگان مجلس زنگ میزنند آخر شب» و به وزرای کابینهٔ سفارشی هشدار میدهد: «آقایان وزرا مواظب این پوست خربزههایی که دارند زیر پایشان میگذراند، باشند و در این جلسهها شرکت نکنند»! (تلویزیون شبکهٔ خبر رژیم. ۳۰مرداد ۱۴۰۳)
این است تصویر مجلس در حاکمیت استبدادی شیخ!
کرنش ذلیلانه برای رسیدن به وزارت
در سلطنت خمینی وضع وکیل که این است بدا به حال دیگران. در چنین مجلسی است که وزیر پیشنهادی خارجهاش برای رسیدن به پست وزارت اینچنین کرنش میکند و سرسپاری خود را با مداهنهآمیزترین لغات به گوش حاکم میرساند.
«اگر به عنوان وزیر امور خارجه به اینجانب اعتماد کردید من سید عباس عراقچی سرباز ولایت وزیر دولت پاسخگوی مجلس و حافظ منافع ملت و نماینده شایسته آنان در خارج از کشور خواهم بود.»
***
برای چنین دولت و مجلسی مردم ایران تنها یک پاسخ دارند: آتش، انقلاب و سرنگونی