در روزنامههای حکومتی روز شنبه 18مهر، اظهارات ولیفقیه ارتجاع در دیدار با خانواده قربانیان دخالت در سوریه، عنوان مشترک روزنامههای هر دو باند است. در کنار حرفهای خامنهای که مدعی شده است «مدافعان حرم دشمن را زمینگیر کردند»، سایر عنوانها به جنگ قدرت باندها برای غصب کرسی ریاست جمهوری، در عرصههای مختلف اختصاص یافته است.
آفتاب یزد: تکرار دوباره راهبرد انتخاباتی فقیر- غنی توسط یکی از نشریات شهرداری تهران، استراتژی لو رفت
اعتماد: رمز گشایی تاریکخانه زنجانی؛ وزارت اطلاعات: عوامل مداخلهگر و مخل در پرونده را شناسایی کردیم- وزارت خارجه: متهم در داخل کشور با شبکههای فاسد و سرشاخههای آن هماهنگ بود – وزارت نفت: در ادعاهای مکرر وی، تردید جدی وجود دارد
تعادل: ردیابی بابک زنجانی تا کجا پیش رفت، جواب دولت به قوه قضاییه
رسالت: احمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه تهران: قوه قضاییه قاطعانه علیه پروندههای فساد حکم دهد
کارون: تلاش دلواپسان برای رد صلاحیت؛ از ترس بهدنبال رد صلاحیت روحانی هستند
کیهان: خطیب جمعه تهران؛ دشمن در انتخابات دوازدهم روی تخریب نهادها بهویژه قوه قضاییه تأکید دارد
روزنامههای باند علی خامنهای در یک حمله زرگری به قضاییه آخوندی از قضاییه رژیم خواستهاند در محکوم کردن عوامل باند رقیب درنگ نکند
کیهان: اظهارات اخیر رئیس دستگاه قضایی در خصوص پرونده بابک زنجانی و عدم همکاری برای استرداد پولهای وی، بسیار مهم و تکاندهنده است و تمام ادعای دروغین این عده را بیاعتبار میکند و ثابت میکند که آنها شریک دزد و رفیق قافله هستند!
اگر موضوع به این روشنی است چرا دستگاه قضا در این دام میافتد!؟ و چرا نمیتواند افکار عمومی را نسبت به اقدامات خود توجیه و سپس قانع کند!؟
این کار حداقل دو دلیل تلخ دارد که بیتعارف صرفاً متوجه دستگاه قضایی است:
الف: در مواردی با برخی دانهدرشتان و لانهکردگان در مناصب مهم یا وابسته به آنها مماشات شده است. نظیر آنچه رئیس سازمان بازرسی درباره چگونگی انتصاب رئیس بانک رفاه و فشار برادر رئیسجمهور بیان کرد.
مگر ممکن است یک مقام ارشد قضایی تذکری (صرفا تذکر!؟) بدهد و بعد بنشیند تا مفسدان بیتالمال را غارت کنند!؟ یا نظیر برخی اقاریر و اعترافها بابک زنجانی درباره برخی مقامات ارشد دولتی و ستادهای انتخاباتی. اکنون مردم بعد از حدود سه سال با این واژگان مواجه میشوند. زمانی که آن افراد هرچه خواستهاند کردهاند و هر که را خواستهاند، مهرهچینی کردهاند. آیا حالا اگر قوه قضاییه به سراغ آنها برود، این جراحی به آسانی روز نخست است!؟ و آیا همانها هیاهوی دروغین راه نمیاندازند که اقدامات قوه سیاسی است!؟ و آیا مردم هم با خود نمیگویند چرا صبر کردید تا همه کاری اتفاق بیفتد، بعد حالا به فکر افتادهاید!؟
ب: در مواردی دیگر، ضعف اطلاعرسانی قوه قضاییه، زمینهساز تخریب وجهه این دستگاه میشود. ماجرای اخیر درباره یک متهم امنیتی و همسرش را به یاد بیاورید. در این ماجرا قوه قضاییه صبر کرد رسانههای دشمن و دنبالههای داخلی آنها، به هر نحو که دلشان میخواست به افکار عمومی شکل بدهند و میدان را کاملاً یکطرفه و یکسویه در اختیار گرفته ، هر نسبت ناروایی را به نظام و دستگاه قضایی بدهند! آنگاه و با تأخیری قریب ده روز، اندکی از حقایق پرونده بهعنوان نوشداروی بعد از مرگ سهراب به اطلاع مردم رسید!
وقتی همه علل بالا با برخی نارساییهای مورد اشاره در کنار هم قرار گرفت، اتفاقی که نباید، میافتد و قوه قضاییه که نقش داور و قاضی برای کلیت کشور را دارد، به یکی از طرفین دعوا تبدیل میشود! در این فضاست که دشمن ناجوانمردانه و از زبان برخی داخلیها همچون فلان نماینده لیست امید، دروغ حسابهای شخصی (!) رئیسقوه را منتشر میکند و دستگاه قضا ناچار به سخنرانی و اطلاعرسانی میشود. باز هم بهرغم شفافیت موضوع و توضیح رئیسقوه و اقناع نمایندگان مجلس، رئیسجمهور زبان به طعن میگشاید و واژه «حسابهای نجومی » را بکار میبرد و باز هم واکنش رئیسدستگاه قضایی و... ! میبینید که این ماجرا تمامی ندارد! چرا!؟
چون در وقت لازم با مفسدان برخورد نشد و اکنون مارها افعی شدهاند!
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع حمله به حسن روحانی را در کانون حملات خود قرار دارد:
وطن امروز: حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور اظهاراتی درباره شفافیت در امور سیاسی و اقتصادی منتشر کرد که واقعاً محل بحث و تأمل است. این حساب بهنقل از رئیسجمهور چنان نقل کرد: «دولت حاضر است با تشکیل سامانهای، تمام دخل و خرج و حسابهایش را روشن کند و در مقابل انتظار است قوه قضاییه نیز همه حسابهای خود را روشن نماید». برای بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید بد نیست به همین چند روز پیش بازگردیم که تبصره 5 ماده 38 لایحه برنامه ششم توسعه با هدف اعلام عمومی حقوق و مزایای مدیران دولت در صحن مجلس مطرح بود.
نماینده دولت در جریان بررسی این ماده در مجلس با تمام قوا با تصویب آن مخالفت کرد و نماینده تویسرکان از نمایندگان طرفدار دولت و از راهیافتگان لیست امید نیز پیشنهاد حذف عبارت «و عموم مردم» را از این تبصره داد! به عبارت دیگر نماینده دولت و نمایندگان طرفدار دولت مخالف این امر بودند که اطلاعات حقوق مدیران مانند رویه کشورهای پیشرفته جهان و حتی کشورهای همسایه مانند افغانستان در دسترس عموم مردم قرار گیرد!
از همه اینها که بگذریم اما نمیتوانیم از توافقات محرمانه بگذریم که نقشی اساسی در دولت تدبیر و امید داشتهاند چون علیالظاهر در این دولت برخلاف دادگاهها که اصل بر علنی بودن آنهاست اصل بر محرمانه بودن توافقات است اگرنه با این حجم عظیم توافقات محرمانه روبهرو نبودیم.
با این مرور کوتاه از نوع عملکرد دولت تدبیر و امید در زمینه شفافیت میتوان چنین حدس زد که علیالاصول ارتباط این حساب توئیتری با ریاست محترم جمهور و دولت تدبیر و امید محل خدشه است و بر همین اساس این جمله از ریاست محترم جمهور نیست و این حساب اینترنتی ارتباطی با دولت ندارد. خب! حال که این امر مشخص شد باید یک سؤال از اداره کننده حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور پرسید که اگر شما بهدنبال شفافیت هستید و شفافیت خوب است چرا آن را معطوف به شفافیت دیگران کردهاید؟ مگر شفافیت نیز نیاز به «بگم بگم» دارد؟ مسلم است که شفافیت نیاز به «بگم بگم» گفتنها و گروکشی سیاسی ندارد و طرح این نقل قولهای کذب از ریاست محترم جمهور توسط شما تنها برای این است که جار و جنجال سیاسی راه بیندازید.
روزنامههای باند علی خامنهای بهرغم حملات باندی خود، نسبت پیامدهای اجتماعی تداوم تخاصمات سران قوای نظام هشدار دادهاند و ناخواسته به نفرت اکثریت مردم از نظام اذعان کردهاند:
رسالت: احمد توکلی: چرا روسای قوا به جای حل معقول اختلافات به یارکشی بین مردم اقدام میکنند؟
مردم عموماً حوصله و علاقهیی به تعیین مقصر در این سطوح ندارند، بهویژه آن که در اثر سختی معیشت و زندگی و بدبینیهای حاصل از آن، همه را مقصر میشناسند. اکثریت از این دستهاند.
وقتی روسای قوا که هر کدام در رسانهها به هم میتازند این اکثریت از هر دو طرف دعوا دلخورتر میشود؛ اقلیت باقیمانده نیز دو دسته میشود؛ یکی اولی را باور میکند و با دومی ستیزه میکند و یکی هم دومی را میپذیرد و با اولی دشمنی پیدا میکند یا خصومتش تشدید میشود. این دو به هم مشغول و اکثریت هم دلخور از همه، چه کسی باید غصه امنیت ملی، مشروعیت نظام و ثبات سیاسی را بخورد؟ تأثیر این منازعات بر امنیت و معیشت مردم و اخلاق آنها چیست؟ چه اثری بر طمع ورزی دشمنان اسلام و ایران و چه تأثیری بر یأس دوستان آنها دارد؟ وقتی رئیسجمهور در حمله به قوه قضاییه سلامت این قوه را آنچنان زیر سؤال میبرد که آنها را شریک در چپاول چند میلیارد دلاری جلوه میدهد و رئیس قوه قضاییه به شکلی موضع میگیرد که گویی به این ضربالمثل غیرقرآنی عمل میکند که کلوخانداز را پاداش سنگ است! چه بلایی بر سر مؤلفههای امنیت اجتماعی میآید؟ در این وضعیت بسیار بد اقتصادی که افق برای بسیاری از مردم ما وجود ندارد، احساس ناامنی بیشتر نمیشود؟ طرفین در بدترین شکل یکدیگر را به مماشات با فساد و مفسدان و تا حد همدستی با آنان متهم میکنند، آیا احترامی برای دو طرف باقی میماند؟ این تنازعات موجب تضعیف امنیت، تضعیف وحدت ملی، کاهش ثبات سیاسی و خلاصه کاهش مشروعیت نظام میشود.
برخی روزنامههای باند خامنهای صریحتر وحشت خود را از قیام مردم بارز کردهاند:
جوان: نظام اسلامی در چهار دهه اخیر نظیر دو فتنه بزرگ گذشته (تیر 78 و خرداد 88) متأثر از آن است. در ماههای اخیر نیز شکستهای دشمن در منطقه که ناشی از اقتدار و توان نظام اسلامی است، زمینهساز دور جدیدی از هجمه به روحانیت و ولایتفقیه شده که تلاش دارد فضای کشور را در آستانه انتخابات آینده ملتهب ساخته و مبتنی بر راهبرد دشمنان، تغییر از درون را امکانپذیر سازد و این صحنه هوشیاری بیش از پیش نیروهای جبهه انقلاب را نسبت به عمق این فتنه پیچیده کنونی ضروری مینمایاند.
روزنامههای باند خامنهای، با تکرار کلمات قبلی وی و خمینی تلاش کردهاند، حفرهٴ سکوت خامنهای را در قبال تخاصمات باندها و تحولات روز پر کنند:
جوان: یک سو برای مردم توصیههای همیشگی رهبری به علنی نشدن اختلافات پررنگ است و سوی دیگر جدلهای کلامی میان سران قوا را میبینند که از سطح تنشهای معمول فراتر رفته و در هفته اخیر شدت بیشتری هم یافته است. همچون سریالی هر روز یک خبر از مقامات علیه یکدیگر منتشر میشود.
یقیناً تریبونهای عمومی جای خوبی برای حرف زدن مقامات عالی نظام با یکدیگر نیست، اختلافات حلنشدنی در گفت و گوهای خصوصی هم بهتر است به هیأت حل اختلاف قوا برود.
خطاب رهبر معظم انقلاب در این هشدارها و عتابها بیش از همه به سوی سران قوا و زعمای قوم است. بزرگان سیاسی کشور و کسانی که مردم برای حل مشکلات خود به آنها چشم امید دوختهاند: «این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند... من هم تأکید میکنم، هم به مسئولان قوه مجریه، هم به مسئولان قوه مقننه، هم به مسئولان قوه قضاییه که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه خود نتوانند این آرامشی را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه بزرگترین اقتدار این ملت است که میتواند همه خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند. ۲۴/۷/۹۱».
رؤسای قوای مجریه و قضاییه باید توجه داشته باشند که قرار نیست ولیفقیه، هر حرفی را چندین بار تکرار کنند که اگر چنین شد و گوشی نخواست شنوا باشد، آنکه لاجرم، با زیر سؤال رفتن در میان افکار عمومی ضرر خواهد کرد، همان کسانی هستند که خلاف نظر رهبری، اختلافات را به سطح جامعه و رسانهها کشاندهاند.
سیاست روز: در این چند روز گذشته برخی مسئولان دانسته یا ندانسته خوراک مناسبی را برای رسانههای ضدانقلاب فراهم کردهاند و ذوق زدگی و خوشحالی آنها از طرح اختلافات درون نظام نشان میدهد که، واکنشهای ایجاد شده میان نهادهای قانونی اشتباه است.
چنین واکنشهایی نسبت به هم نشاندهنده فضای باز سیاسی و رسانهیی نیست، بلکه فضای پرچالش و تنش اختلافی است که باعث میشود فضای عمومی کشور را هم درگیر خود سازد... خامنهای با انتقاد از برخی اختلافات فرمودهاند؛ «آنها (دشمنان) هی دنبال اینند که یک کاری پیدا کنند. یکی از کارهای مهم آنها این است که با روشهای موذیانه و موریانهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهای رایج اینهاست، این کار را از قدیم انجام میدادند... اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسی احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده».
روزنامههای باند خامنهای، نامه خداحافظی جان کری و توصیههای وی به دولت بعدی آمریکا را دستمایه حمله به دولت حسن روحانی کردهاند، و نسبت به پیامدهای فشارهای بعدی دولت جدید آمریکا ابراز نگرانی کردهاند:
کیهان: وزیر خارجه آمریکا میگوید مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از برنامه هستهیی به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند.
کری که اولین وزیر خارجهای است که بهصورت رسمی توانسته از واشینگتن با تهران صحبت کند، در این نامه خداحافظی نوشته است: ما به آنها با صراحت گفتهایم که برای (ایجاد) آیندهای متفاوت آمادهایم به شرطی که بسیاری از سیاستهای مخالفت برانگیز خود را تغییر دهد.
به گزارش فارس، در این نامه همچنین آمده است: روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم.
در ادامه میخوانیم: اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثبات زدایانه در امور همسایگانش است.
سند دیگری برای اثبات «هستهیی بهانه است».
در طول مذاکرات هستهای، مقامات ارشد و دلسوزان نظام به دفعات هشدار دادند که دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هستهیی نیست و این تنها یک بهانه است.
به اعتقاد کارشناسان، مطرح کردن موضوعاتی چون توان موشکی، حمایت از محور مقاومت و مسائل مربوط به حقوقبشر مهر تأییدی است بر گمانهزنیهایی که پیش از این مطرح میشد؛ آغاز سناریوی اعمال تحریمهای جدید بعد از خالی شدن دست ایران از ذخایر راهبردی اورانیوم و زیرساختهای هستهای.
متأسفانه تاکنون دولت هیچ پاسخ قاطعی به عهدشکنیها و گستاخیهای مقامات آمریکایی نشان نداده است. امتناع دولت یازدهم از اقدام متقابل موجب شده است که این گستاخی هر روز ابعاد گستردهتری به خود بگیرد.
وطن امروز: وزرای خارجه، خزانهداری و انرژی، رئیس پنتاگون و... در یادداشتهای خداحافظی خود از برجام نوشتند تا در یادداشتهای خداحافظی هم این واقعیت ثبت شود که دولت اوباما جز برجام دستاورد مهم دیگری، حداقل در حوزه سیاست خارجی نداشته است.
در این یادداشتهای خداحافظی، یادداشت جان کری، بهویژه آنجایی که او درباره راهبرد دولت آینده آمریکا برای محدودسازی توان دفاعی ایران گفته است، بسیار قابل تامل جلوه میکند. وزیر خارجه آمریکا در این یادداشت نوشته است مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از ساخت بمب اتم به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند.
در این نامه البته بهطور کلی از دستاوردهای دستگاه سیاست خارجی دولت اوباما در زمینههای مختلف گفته شده که بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در مناطق مختلف دنیا و روشهای به کار رفته برای رسیدن به این هدف، در ذیل آن مورد اشاره قرار گرفته است.
در این نامه خداحافظی، بین مردم و دولت ایران، فرقهایی قائل شده است. کری نوشته که برداشته شدن تحریمهای هستهیی «شانس آیندهای بهتر را برای مردم ایران ایجاد کرده است». این وزیر کابینه اوباما ادامه داد: «درباره دولت ایران، ما به آنها با صراحت گفتهایم که برای [ایجاد] آیندهای متفاوت آمادهایم به شرطی که بسیاری از سیاستهای مخالفتبرانگیز خود را تغییر دهد».
در این نامه همچنین آمده است: «روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم». در ادامه میخوانیم: «اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثباتزدایانه در امور همسایگانش است».
اما یکی از مواردی که صاحبنظران پیشبینی میکنند در برنامه دولت ترامپ برای تغییر در برجام قرار دارد، گنجاندن محدودیتهای دفاعی و موشکی در مفاد برجام است.
روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی هم مطالب مهم خود را به جنگ کرسی ریاستجمهوری و هشدار به باند رقیب اختصاص دادهاند:
جمهوری اسلامی: همواره دستهایی برای ایجاد اختلاف و اگر اختلافنظری وجود دارد، برای دامن زدن به آن مشغول کار هستند و این احتمال وجود دارد که اگر جلوی آن گرفته نشود منجر به وارد شدن خسارات زیادی به کشور شود و حتی به اساس نظام جمهوری اسلامی لطمههای جبرانناپذیر وارد نماید. امام، با اشاره به خسران بزرگ ملت ایران از رهگذر اختلافاتی که مشروطیت را به مسلخ برد میفرمایند:
به آنجا رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری در ایران برای خاطر اینکه میگفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم (را) در همین تهران بدار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند.
اعتماد: دری نجفآبادی با اشاره به برخی حواشی ایجاد شده بین مسئولان، اظهار کرد: اینگونه اختلافات به صلاح نظام نیست.
اعتماد: مسئولان باید موضوعات اصلی جامعه را که فراتر از امور اداری و شخصی است به مباحثه بگذارند. متأسفانه امروز جامعه ایران مواجه با مسائل بسیار بسیار مهمی است که همه آنها فراتر از مسائل گروهی و جناحی است و راهحل آنها نیز نیازمند توافق و همراهی عموم نیروهاست و در فضای تنشآمیز امکان حل آنها وجود ندارد. در اینجا فقط به ١٠ مورد از این موارد اشاره میشود تا نشان دهیم که این مسائل که حیات و ممات آینده جامعه ما با آنها گره خورده است، در چنین فضایی حل نخواهد شد و بهطور قطع بدتر نیز خواهد شد. این مسائل لزوما به ترتیب اهمیت نیست، شاید بتوان گفت که همه آنها مهم هستند و نمیتوان هیچکدام را نادیده گرفت.
١- آب؛ بحران آب بهویژه با وضعیت بارشهای امسال دیر یا زود تمام معادلات سیاسی و اجتماعی را متأثر از خود خواهد کرد. و اگر چارهای ملی برای آن اندیشیده نشود، با گذشت زمان این بحران عمیقتر و غیرقابل حلتر خواهد شد.
٢- مسائل اجتماعی؛ عمیق شدن مسائل اجتماعی از بحران آب نیز قابل دیدهتر شدن است، زیرا همه مردم ایران کمابیش با یکی از مشکلات مهم آن؛ مثل اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، سرقت، نزاع، رشوه، تبعیض و... درگیر هستند.
٣- فساد؛ ابعاد فساد که در دولت پیش فراگیر شده بود و اکنون صدایش درآمده مثل خوره به جان نظام اداری ناکارآمد افتاده است و با اتهام زنیها مسأله حل نخواهد شد.
٤- بیکاری؛ شاید در میان مسائل جامعه عمق بیکاری و فقر و نابرابری افقی و عمودی مهمتر از همه و ریشه بسیاری دیگر از مشکلات باشد.
٥- امنیت؛ خطیر بودن وضع منطقه و آمدن ترامپ در آمریکا به تنهایی برای اینکه همه اختلافات را منجمد کرده و متوجه آن شویم کفایت میکند، ولی ظاهراً این مسأله بیش از آنکه نقش هشداردهنده برای آتشبس باشد، نقش سوخت را در ریختن به آتش ایفا میکند.
٦- شکافهای قومی، زبانی و... میتواند نقطه مناسبی برای سرمایهگذاری بیگانگان در این کشور باشد، که حل آن نیز نیازمند وحدتنظر و فراموشی اختلافات جزیی است.
٧- محیطزیست ایران شامل هوا، خاک، ریزگردها، آلودگی هوا، جنگلها و بیابانزایی و حوادث طبیعی مثل زلزله و سیل و نیز تصادفات کمابیش از مسیر اصلاح و بازسازی و حتی حفظ وضع موجود خارج شدهاند و در مسیر نزولی قرار دارند.
٨- اضمحلال وضعیت رسمی رسانهیی کشور و ضربهپذیر شدن جامعه از این حیث خطری است که فقط در مواقع بحرانی اثرات آن بیشتر دیده خواهد شد. مواقعی که امکان حل مسأله در آن زمان وجود ندارد.
٩- شاخصهای بد اقتصادی مثل کمبود سرمایهگذاری، شاخص ضعیف محیط کسبوکار، وضعیت بحرانی صندوقهای بازنشستگی، پایین بودن بهرهوری، بالا بودن شدت انرژی، همه و همه نشان میدهد که تا رسیدن به حداقل وضعیت مطلوب فاصله بسیار زیادی داریم.
١٠- وضعیت آموزش و پرورش و دانشگاهها و نظام سلامت و بیمهای نیز دچار مشکلات خاص خود هستند.
با این ملاحظات هیچ توجیهی برای اینگونه برخوردهای تنشآمیز و خارج از چارچوبهای نظام اداری پذیرفتنی نیست.
آفتاب یزد: تکرار دوباره راهبرد انتخاباتی فقیر- غنی توسط یکی از نشریات شهرداری تهران، استراتژی لو رفت
اعتماد: رمز گشایی تاریکخانه زنجانی؛ وزارت اطلاعات: عوامل مداخلهگر و مخل در پرونده را شناسایی کردیم- وزارت خارجه: متهم در داخل کشور با شبکههای فاسد و سرشاخههای آن هماهنگ بود – وزارت نفت: در ادعاهای مکرر وی، تردید جدی وجود دارد
تعادل: ردیابی بابک زنجانی تا کجا پیش رفت، جواب دولت به قوه قضاییه
رسالت: احمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه تهران: قوه قضاییه قاطعانه علیه پروندههای فساد حکم دهد
کارون: تلاش دلواپسان برای رد صلاحیت؛ از ترس بهدنبال رد صلاحیت روحانی هستند
کیهان: خطیب جمعه تهران؛ دشمن در انتخابات دوازدهم روی تخریب نهادها بهویژه قوه قضاییه تأکید دارد
روزنامههای باند علی خامنهای در یک حمله زرگری به قضاییه آخوندی از قضاییه رژیم خواستهاند در محکوم کردن عوامل باند رقیب درنگ نکند
کیهان: اظهارات اخیر رئیس دستگاه قضایی در خصوص پرونده بابک زنجانی و عدم همکاری برای استرداد پولهای وی، بسیار مهم و تکاندهنده است و تمام ادعای دروغین این عده را بیاعتبار میکند و ثابت میکند که آنها شریک دزد و رفیق قافله هستند!
اگر موضوع به این روشنی است چرا دستگاه قضا در این دام میافتد!؟ و چرا نمیتواند افکار عمومی را نسبت به اقدامات خود توجیه و سپس قانع کند!؟
این کار حداقل دو دلیل تلخ دارد که بیتعارف صرفاً متوجه دستگاه قضایی است:
الف: در مواردی با برخی دانهدرشتان و لانهکردگان در مناصب مهم یا وابسته به آنها مماشات شده است. نظیر آنچه رئیس سازمان بازرسی درباره چگونگی انتصاب رئیس بانک رفاه و فشار برادر رئیسجمهور بیان کرد.
مگر ممکن است یک مقام ارشد قضایی تذکری (صرفا تذکر!؟) بدهد و بعد بنشیند تا مفسدان بیتالمال را غارت کنند!؟ یا نظیر برخی اقاریر و اعترافها بابک زنجانی درباره برخی مقامات ارشد دولتی و ستادهای انتخاباتی. اکنون مردم بعد از حدود سه سال با این واژگان مواجه میشوند. زمانی که آن افراد هرچه خواستهاند کردهاند و هر که را خواستهاند، مهرهچینی کردهاند. آیا حالا اگر قوه قضاییه به سراغ آنها برود، این جراحی به آسانی روز نخست است!؟ و آیا همانها هیاهوی دروغین راه نمیاندازند که اقدامات قوه سیاسی است!؟ و آیا مردم هم با خود نمیگویند چرا صبر کردید تا همه کاری اتفاق بیفتد، بعد حالا به فکر افتادهاید!؟
ب: در مواردی دیگر، ضعف اطلاعرسانی قوه قضاییه، زمینهساز تخریب وجهه این دستگاه میشود. ماجرای اخیر درباره یک متهم امنیتی و همسرش را به یاد بیاورید. در این ماجرا قوه قضاییه صبر کرد رسانههای دشمن و دنبالههای داخلی آنها، به هر نحو که دلشان میخواست به افکار عمومی شکل بدهند و میدان را کاملاً یکطرفه و یکسویه در اختیار گرفته ، هر نسبت ناروایی را به نظام و دستگاه قضایی بدهند! آنگاه و با تأخیری قریب ده روز، اندکی از حقایق پرونده بهعنوان نوشداروی بعد از مرگ سهراب به اطلاع مردم رسید!
وقتی همه علل بالا با برخی نارساییهای مورد اشاره در کنار هم قرار گرفت، اتفاقی که نباید، میافتد و قوه قضاییه که نقش داور و قاضی برای کلیت کشور را دارد، به یکی از طرفین دعوا تبدیل میشود! در این فضاست که دشمن ناجوانمردانه و از زبان برخی داخلیها همچون فلان نماینده لیست امید، دروغ حسابهای شخصی (!) رئیسقوه را منتشر میکند و دستگاه قضا ناچار به سخنرانی و اطلاعرسانی میشود. باز هم بهرغم شفافیت موضوع و توضیح رئیسقوه و اقناع نمایندگان مجلس، رئیسجمهور زبان به طعن میگشاید و واژه «حسابهای نجومی » را بکار میبرد و باز هم واکنش رئیسدستگاه قضایی و... ! میبینید که این ماجرا تمامی ندارد! چرا!؟
چون در وقت لازم با مفسدان برخورد نشد و اکنون مارها افعی شدهاند!
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع حمله به حسن روحانی را در کانون حملات خود قرار دارد:
وطن امروز: حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور اظهاراتی درباره شفافیت در امور سیاسی و اقتصادی منتشر کرد که واقعاً محل بحث و تأمل است. این حساب بهنقل از رئیسجمهور چنان نقل کرد: «دولت حاضر است با تشکیل سامانهای، تمام دخل و خرج و حسابهایش را روشن کند و در مقابل انتظار است قوه قضاییه نیز همه حسابهای خود را روشن نماید». برای بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید بد نیست به همین چند روز پیش بازگردیم که تبصره 5 ماده 38 لایحه برنامه ششم توسعه با هدف اعلام عمومی حقوق و مزایای مدیران دولت در صحن مجلس مطرح بود.
نماینده دولت در جریان بررسی این ماده در مجلس با تمام قوا با تصویب آن مخالفت کرد و نماینده تویسرکان از نمایندگان طرفدار دولت و از راهیافتگان لیست امید نیز پیشنهاد حذف عبارت «و عموم مردم» را از این تبصره داد! به عبارت دیگر نماینده دولت و نمایندگان طرفدار دولت مخالف این امر بودند که اطلاعات حقوق مدیران مانند رویه کشورهای پیشرفته جهان و حتی کشورهای همسایه مانند افغانستان در دسترس عموم مردم قرار گیرد!
از همه اینها که بگذریم اما نمیتوانیم از توافقات محرمانه بگذریم که نقشی اساسی در دولت تدبیر و امید داشتهاند چون علیالظاهر در این دولت برخلاف دادگاهها که اصل بر علنی بودن آنهاست اصل بر محرمانه بودن توافقات است اگرنه با این حجم عظیم توافقات محرمانه روبهرو نبودیم.
با این مرور کوتاه از نوع عملکرد دولت تدبیر و امید در زمینه شفافیت میتوان چنین حدس زد که علیالاصول ارتباط این حساب توئیتری با ریاست محترم جمهور و دولت تدبیر و امید محل خدشه است و بر همین اساس این جمله از ریاست محترم جمهور نیست و این حساب اینترنتی ارتباطی با دولت ندارد. خب! حال که این امر مشخص شد باید یک سؤال از اداره کننده حساب توئیتری منسوب به رئیسجمهور پرسید که اگر شما بهدنبال شفافیت هستید و شفافیت خوب است چرا آن را معطوف به شفافیت دیگران کردهاید؟ مگر شفافیت نیز نیاز به «بگم بگم» دارد؟ مسلم است که شفافیت نیاز به «بگم بگم» گفتنها و گروکشی سیاسی ندارد و طرح این نقل قولهای کذب از ریاست محترم جمهور توسط شما تنها برای این است که جار و جنجال سیاسی راه بیندازید.
روزنامههای باند علی خامنهای بهرغم حملات باندی خود، نسبت پیامدهای اجتماعی تداوم تخاصمات سران قوای نظام هشدار دادهاند و ناخواسته به نفرت اکثریت مردم از نظام اذعان کردهاند:
رسالت: احمد توکلی: چرا روسای قوا به جای حل معقول اختلافات به یارکشی بین مردم اقدام میکنند؟
مردم عموماً حوصله و علاقهیی به تعیین مقصر در این سطوح ندارند، بهویژه آن که در اثر سختی معیشت و زندگی و بدبینیهای حاصل از آن، همه را مقصر میشناسند. اکثریت از این دستهاند.
وقتی روسای قوا که هر کدام در رسانهها به هم میتازند این اکثریت از هر دو طرف دعوا دلخورتر میشود؛ اقلیت باقیمانده نیز دو دسته میشود؛ یکی اولی را باور میکند و با دومی ستیزه میکند و یکی هم دومی را میپذیرد و با اولی دشمنی پیدا میکند یا خصومتش تشدید میشود. این دو به هم مشغول و اکثریت هم دلخور از همه، چه کسی باید غصه امنیت ملی، مشروعیت نظام و ثبات سیاسی را بخورد؟ تأثیر این منازعات بر امنیت و معیشت مردم و اخلاق آنها چیست؟ چه اثری بر طمع ورزی دشمنان اسلام و ایران و چه تأثیری بر یأس دوستان آنها دارد؟ وقتی رئیسجمهور در حمله به قوه قضاییه سلامت این قوه را آنچنان زیر سؤال میبرد که آنها را شریک در چپاول چند میلیارد دلاری جلوه میدهد و رئیس قوه قضاییه به شکلی موضع میگیرد که گویی به این ضربالمثل غیرقرآنی عمل میکند که کلوخانداز را پاداش سنگ است! چه بلایی بر سر مؤلفههای امنیت اجتماعی میآید؟ در این وضعیت بسیار بد اقتصادی که افق برای بسیاری از مردم ما وجود ندارد، احساس ناامنی بیشتر نمیشود؟ طرفین در بدترین شکل یکدیگر را به مماشات با فساد و مفسدان و تا حد همدستی با آنان متهم میکنند، آیا احترامی برای دو طرف باقی میماند؟ این تنازعات موجب تضعیف امنیت، تضعیف وحدت ملی، کاهش ثبات سیاسی و خلاصه کاهش مشروعیت نظام میشود.
برخی روزنامههای باند خامنهای صریحتر وحشت خود را از قیام مردم بارز کردهاند:
جوان: نظام اسلامی در چهار دهه اخیر نظیر دو فتنه بزرگ گذشته (تیر 78 و خرداد 88) متأثر از آن است. در ماههای اخیر نیز شکستهای دشمن در منطقه که ناشی از اقتدار و توان نظام اسلامی است، زمینهساز دور جدیدی از هجمه به روحانیت و ولایتفقیه شده که تلاش دارد فضای کشور را در آستانه انتخابات آینده ملتهب ساخته و مبتنی بر راهبرد دشمنان، تغییر از درون را امکانپذیر سازد و این صحنه هوشیاری بیش از پیش نیروهای جبهه انقلاب را نسبت به عمق این فتنه پیچیده کنونی ضروری مینمایاند.
روزنامههای باند خامنهای، با تکرار کلمات قبلی وی و خمینی تلاش کردهاند، حفرهٴ سکوت خامنهای را در قبال تخاصمات باندها و تحولات روز پر کنند:
جوان: یک سو برای مردم توصیههای همیشگی رهبری به علنی نشدن اختلافات پررنگ است و سوی دیگر جدلهای کلامی میان سران قوا را میبینند که از سطح تنشهای معمول فراتر رفته و در هفته اخیر شدت بیشتری هم یافته است. همچون سریالی هر روز یک خبر از مقامات علیه یکدیگر منتشر میشود.
یقیناً تریبونهای عمومی جای خوبی برای حرف زدن مقامات عالی نظام با یکدیگر نیست، اختلافات حلنشدنی در گفت و گوهای خصوصی هم بهتر است به هیأت حل اختلاف قوا برود.
خطاب رهبر معظم انقلاب در این هشدارها و عتابها بیش از همه به سوی سران قوا و زعمای قوم است. بزرگان سیاسی کشور و کسانی که مردم برای حل مشکلات خود به آنها چشم امید دوختهاند: «این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند... من هم تأکید میکنم، هم به مسئولان قوه مجریه، هم به مسئولان قوه مقننه، هم به مسئولان قوه قضاییه که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه خود نتوانند این آرامشی را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه بزرگترین اقتدار این ملت است که میتواند همه خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند. ۲۴/۷/۹۱».
رؤسای قوای مجریه و قضاییه باید توجه داشته باشند که قرار نیست ولیفقیه، هر حرفی را چندین بار تکرار کنند که اگر چنین شد و گوشی نخواست شنوا باشد، آنکه لاجرم، با زیر سؤال رفتن در میان افکار عمومی ضرر خواهد کرد، همان کسانی هستند که خلاف نظر رهبری، اختلافات را به سطح جامعه و رسانهها کشاندهاند.
سیاست روز: در این چند روز گذشته برخی مسئولان دانسته یا ندانسته خوراک مناسبی را برای رسانههای ضدانقلاب فراهم کردهاند و ذوق زدگی و خوشحالی آنها از طرح اختلافات درون نظام نشان میدهد که، واکنشهای ایجاد شده میان نهادهای قانونی اشتباه است.
چنین واکنشهایی نسبت به هم نشاندهنده فضای باز سیاسی و رسانهیی نیست، بلکه فضای پرچالش و تنش اختلافی است که باعث میشود فضای عمومی کشور را هم درگیر خود سازد... خامنهای با انتقاد از برخی اختلافات فرمودهاند؛ «آنها (دشمنان) هی دنبال اینند که یک کاری پیدا کنند. یکی از کارهای مهم آنها این است که با روشهای موذیانه و موریانهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهای رایج اینهاست، این کار را از قدیم انجام میدادند... اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسی احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده».
روزنامههای باند خامنهای، نامه خداحافظی جان کری و توصیههای وی به دولت بعدی آمریکا را دستمایه حمله به دولت حسن روحانی کردهاند، و نسبت به پیامدهای فشارهای بعدی دولت جدید آمریکا ابراز نگرانی کردهاند:
کیهان: وزیر خارجه آمریکا میگوید مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از برنامه هستهیی به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند.
کری که اولین وزیر خارجهای است که بهصورت رسمی توانسته از واشینگتن با تهران صحبت کند، در این نامه خداحافظی نوشته است: ما به آنها با صراحت گفتهایم که برای (ایجاد) آیندهای متفاوت آمادهایم به شرطی که بسیاری از سیاستهای مخالفت برانگیز خود را تغییر دهد.
به گزارش فارس، در این نامه همچنین آمده است: روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم.
در ادامه میخوانیم: اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثبات زدایانه در امور همسایگانش است.
سند دیگری برای اثبات «هستهیی بهانه است».
در طول مذاکرات هستهای، مقامات ارشد و دلسوزان نظام به دفعات هشدار دادند که دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هستهیی نیست و این تنها یک بهانه است.
به اعتقاد کارشناسان، مطرح کردن موضوعاتی چون توان موشکی، حمایت از محور مقاومت و مسائل مربوط به حقوقبشر مهر تأییدی است بر گمانهزنیهایی که پیش از این مطرح میشد؛ آغاز سناریوی اعمال تحریمهای جدید بعد از خالی شدن دست ایران از ذخایر راهبردی اورانیوم و زیرساختهای هستهای.
متأسفانه تاکنون دولت هیچ پاسخ قاطعی به عهدشکنیها و گستاخیهای مقامات آمریکایی نشان نداده است. امتناع دولت یازدهم از اقدام متقابل موجب شده است که این گستاخی هر روز ابعاد گستردهتری به خود بگیرد.
وطن امروز: وزرای خارجه، خزانهداری و انرژی، رئیس پنتاگون و... در یادداشتهای خداحافظی خود از برجام نوشتند تا در یادداشتهای خداحافظی هم این واقعیت ثبت شود که دولت اوباما جز برجام دستاورد مهم دیگری، حداقل در حوزه سیاست خارجی نداشته است.
در این یادداشتهای خداحافظی، یادداشت جان کری، بهویژه آنجایی که او درباره راهبرد دولت آینده آمریکا برای محدودسازی توان دفاعی ایران گفته است، بسیار قابل تامل جلوه میکند. وزیر خارجه آمریکا در این یادداشت نوشته است مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از ساخت بمب اتم به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند.
در این نامه البته بهطور کلی از دستاوردهای دستگاه سیاست خارجی دولت اوباما در زمینههای مختلف گفته شده که بسط نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در مناطق مختلف دنیا و روشهای به کار رفته برای رسیدن به این هدف، در ذیل آن مورد اشاره قرار گرفته است.
در این نامه خداحافظی، بین مردم و دولت ایران، فرقهایی قائل شده است. کری نوشته که برداشته شدن تحریمهای هستهیی «شانس آیندهای بهتر را برای مردم ایران ایجاد کرده است». این وزیر کابینه اوباما ادامه داد: «درباره دولت ایران، ما به آنها با صراحت گفتهایم که برای [ایجاد] آیندهای متفاوت آمادهایم به شرطی که بسیاری از سیاستهای مخالفتبرانگیز خود را تغییر دهد».
در این نامه همچنین آمده است: «روابطمان با ایران بسیار مناقشهبرانگیز خواهد ماند و ما باید اعمال فشار را بر ایران حفظ کنیم تا بتوانیم برنامه موشکی ایران را عقب بنشانیم». در ادامه میخوانیم: «اهداف دیگر ما، فشار بر ایران برای دست کشیدن از حمایت تروریستها، پایان دادن به بیتوجهی به حقوقبشر و توقف مداخله ثباتزدایانه در امور همسایگانش است».
اما یکی از مواردی که صاحبنظران پیشبینی میکنند در برنامه دولت ترامپ برای تغییر در برجام قرار دارد، گنجاندن محدودیتهای دفاعی و موشکی در مفاد برجام است.
روزنامههای باند هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی هم مطالب مهم خود را به جنگ کرسی ریاستجمهوری و هشدار به باند رقیب اختصاص دادهاند:
جمهوری اسلامی: همواره دستهایی برای ایجاد اختلاف و اگر اختلافنظری وجود دارد، برای دامن زدن به آن مشغول کار هستند و این احتمال وجود دارد که اگر جلوی آن گرفته نشود منجر به وارد شدن خسارات زیادی به کشور شود و حتی به اساس نظام جمهوری اسلامی لطمههای جبرانناپذیر وارد نماید. امام، با اشاره به خسران بزرگ ملت ایران از رهگذر اختلافاتی که مشروطیت را به مسلخ برد میفرمایند:
به آنجا رساندند که آنهایی که مشروطه خواه بودند به دست یک عده کوبیده شدند تا آنجا که مثل مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری در ایران برای خاطر اینکه میگفت باید «مشروطه مشروعه» باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم (را) در همین تهران بدار زدند و مردم هم پای او رقصیدند یا کف زدند.
اعتماد: دری نجفآبادی با اشاره به برخی حواشی ایجاد شده بین مسئولان، اظهار کرد: اینگونه اختلافات به صلاح نظام نیست.
اعتماد: مسئولان باید موضوعات اصلی جامعه را که فراتر از امور اداری و شخصی است به مباحثه بگذارند. متأسفانه امروز جامعه ایران مواجه با مسائل بسیار بسیار مهمی است که همه آنها فراتر از مسائل گروهی و جناحی است و راهحل آنها نیز نیازمند توافق و همراهی عموم نیروهاست و در فضای تنشآمیز امکان حل آنها وجود ندارد. در اینجا فقط به ١٠ مورد از این موارد اشاره میشود تا نشان دهیم که این مسائل که حیات و ممات آینده جامعه ما با آنها گره خورده است، در چنین فضایی حل نخواهد شد و بهطور قطع بدتر نیز خواهد شد. این مسائل لزوما به ترتیب اهمیت نیست، شاید بتوان گفت که همه آنها مهم هستند و نمیتوان هیچکدام را نادیده گرفت.
١- آب؛ بحران آب بهویژه با وضعیت بارشهای امسال دیر یا زود تمام معادلات سیاسی و اجتماعی را متأثر از خود خواهد کرد. و اگر چارهای ملی برای آن اندیشیده نشود، با گذشت زمان این بحران عمیقتر و غیرقابل حلتر خواهد شد.
٢- مسائل اجتماعی؛ عمیق شدن مسائل اجتماعی از بحران آب نیز قابل دیدهتر شدن است، زیرا همه مردم ایران کمابیش با یکی از مشکلات مهم آن؛ مثل اعتیاد، طلاق، حاشیهنشینی، سرقت، نزاع، رشوه، تبعیض و... درگیر هستند.
٣- فساد؛ ابعاد فساد که در دولت پیش فراگیر شده بود و اکنون صدایش درآمده مثل خوره به جان نظام اداری ناکارآمد افتاده است و با اتهام زنیها مسأله حل نخواهد شد.
٤- بیکاری؛ شاید در میان مسائل جامعه عمق بیکاری و فقر و نابرابری افقی و عمودی مهمتر از همه و ریشه بسیاری دیگر از مشکلات باشد.
٥- امنیت؛ خطیر بودن وضع منطقه و آمدن ترامپ در آمریکا به تنهایی برای اینکه همه اختلافات را منجمد کرده و متوجه آن شویم کفایت میکند، ولی ظاهراً این مسأله بیش از آنکه نقش هشداردهنده برای آتشبس باشد، نقش سوخت را در ریختن به آتش ایفا میکند.
٦- شکافهای قومی، زبانی و... میتواند نقطه مناسبی برای سرمایهگذاری بیگانگان در این کشور باشد، که حل آن نیز نیازمند وحدتنظر و فراموشی اختلافات جزیی است.
٧- محیطزیست ایران شامل هوا، خاک، ریزگردها، آلودگی هوا، جنگلها و بیابانزایی و حوادث طبیعی مثل زلزله و سیل و نیز تصادفات کمابیش از مسیر اصلاح و بازسازی و حتی حفظ وضع موجود خارج شدهاند و در مسیر نزولی قرار دارند.
٨- اضمحلال وضعیت رسمی رسانهیی کشور و ضربهپذیر شدن جامعه از این حیث خطری است که فقط در مواقع بحرانی اثرات آن بیشتر دیده خواهد شد. مواقعی که امکان حل مسأله در آن زمان وجود ندارد.
٩- شاخصهای بد اقتصادی مثل کمبود سرمایهگذاری، شاخص ضعیف محیط کسبوکار، وضعیت بحرانی صندوقهای بازنشستگی، پایین بودن بهرهوری، بالا بودن شدت انرژی، همه و همه نشان میدهد که تا رسیدن به حداقل وضعیت مطلوب فاصله بسیار زیادی داریم.
١٠- وضعیت آموزش و پرورش و دانشگاهها و نظام سلامت و بیمهای نیز دچار مشکلات خاص خود هستند.
با این ملاحظات هیچ توجیهی برای اینگونه برخوردهای تنشآمیز و خارج از چارچوبهای نظام اداری پذیرفتنی نیست.