روز ۳۰آذر آخوند روحانی پس از سفری ۲روزه به ژاپن، توکیو را به مقصد تهران ترک کرد. در محافل سیاسی بینالمللی و رسانههای حکومت آخوندی صحبت از نتیجهٔ این سفر است. پیش از این سفر رسانههای حکومتی از قول دولت روحانی علت سفر را تحکیم روابط دوجانبه عنوان کردند. اما تلویزیون حکومتی روی این تناقض انگشت گذاشت که: «رسانههای ژاپنی خبر از یک چراغ سبز از سوی آمریکا میدهند که شینزو آبه نقش میانجی این مذاکره را خواهد داشت». تلویزیون حکومتی آنگاه در چارچوب جنگ باندی این تناقض را روی میز روحانی گذاشت که: «اگر حتی موضوع چراغ سبز مذاکره نباشد و آنطور که خودت میگویی موضوع «تحکیم روابط دوجانبه» باشد، این تحکیم روابط با کشوری که به تمامی تحریمهای آمریکا علیه ما گردن گذاشته و قطرهای نفت از ما نمیخرد، چه معنایی دارد»؟(۲۹آذر)
اکنون که این سفر پایان یافته، مقامات رسمی رژیم هیچ خبری از آنچه در این سفر رخ داد، ارائه نمیدهند. حتی برخلاف رسم معمول در پایان این سفر هیچگونه کنفرانس مطبوعاتی هم برگزار نشد و آخوند روحانی به توئیت کردن اکتفا کرد.
روحانی در توئیت خود کاسهٔ گدایی دراز کرده و درخواست «افزایش تبادلات اقتصادی بهویژه در حوزهٔ انرژی و افزایش صادرات و فروش نفت» کرده است.
بنابراین از هیچ منبع رسمی از دستاوردی مشخص، ولو در حد چند قرارداد حرفی زده نشده است. حتی از «آزادسازی ۲۰میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران در ژاپن» که هفتهٔ گذشته ارگان رسمی دولت آخوند روحانی(ایران) تیتر کرده بود، خبری نشد و رئیسجمهور ارتجاع با خواری و ذلت تنها در دیدار با چند مدیر سیاسی-اقتصادی ژاپنی، با ریشسوختگی گفت: «امیدوارم... پولهای ما که در بانک ژاپن مسدود شده، آزاد شود»!
اما آنچه توجهات را به خود جلب کرده، ملاقات یک ساعتونیم نخستوزیر ژاپن با آخوند روحانی، پشت درهای بسته است. ملاقاتی که تا این لحظه از محتوای آن چیزی درز نکرده است. ملاقاتی که یک روز پس از آن شینزو آبه در تماس با ترامپ محتوای آن را بازگو کرد و سخنگوی کاخ سفید نیز تأیید کرد که در این تماس، دربارهٔ رژیم ایران صحبت شد. این وضعیت مبهم به آنجا رسید که حتی نمایندگان مجلس ارتجاع، آن را بر سر روحانی کوبیدند که: «بالاخره به نمایندگان بگویند نمایندگان محرم نیستند؟ چطور آقای آبه به ترامپ میگوید اما ما باید نامحرم باشیم»؟(سلیمی اول دی)
معنای این وضعیت چیست؟
یک ساعتونیم ملاقات پشتپرده در این سطح، زمان بسیار زیادی است. از اینرو معلوم است در این ملاقات به موضوعات زیادی پرداخته شده است. از طرفی روشن است آن طرفی که نمیخواهد محتوای این ملاقات علنی شود، رژیم است. اما چه موضوعی است که رژیم از علنی شدن آن نگران است؟ تنها یک موضوع میتواند باشد: موضوع مذاکره با آمریکا.
این هم که هیچ کنفرانس مطبوعاتی گذاشته نشد، معنایش این است که این ملاقات به نتیجه نرسیده است. تا جاییکه رسانههای خود رژیم اعتراف میکنند: «این سفر فاقد هر گونه دستآورد اقتصادی برای ایران بوده و صرفاً در سطح برخی ملاقاتهای نمایشی و دیپلماتیک ماند».(وطن امروز اول دی)
نتیجه سفر برای نظام
اکنون رژیم مانده با یک سفر بیحاصل و البته پیامدهای آن. پیامدهایی که بهصورت تشدید موج جدیدی از بحران درونی، در رژیم بارز شده است. یکی با حمله به روحانی میگوید: «سخنان روحانی(در مورد سفر ژاپن) نشان میدهد دولت همچنان قصد دارد جسد بیجان برجام را همراه خود حمل کند»!(کیهان اول دی) و آن یکی این اقدامات را «سیاست شکستخوردهٔ دولت روحانی» عنوان کرده و اقدامات بیحاصل روحانی دربارهٔ «فاز جدید تلاش برای گرهگشایی از برجام» را زیر علامت میبرد(فرهیختگان اول دی) و دیگری هم افسار پاره کرده و سفر روحانی را با عبارت «سفری اشتباه، در زمانی اشتباه و به مقصدی اشتباه» توصیف میکند(سیاست روز اول دی).
واقعیت چیست؟
روشن است که با وجود حملات شدید باندی، اما طرفی که پشت این سفر بوده خود خامنهای است. چرا که سیاستهای کلان در رژیم، بهویژه در حوزهٔ سیاست خارجی، بر عهدهٔ شخص ولیفقیه میباشد.
اما چرا خامنهای اجازهٔ چنین سفری را داده است؟ موضوع خفگی اقتصادی است که گریبان نظام را گرفته و هر چه بیشتر فشار میدهد. اکنون که بیش از یکسال از تحریمهای آبان۹۷ توسط آمریکا میگذرد، کفگیر ذخایر نظام به ته دیگ خورده و خفگی امان از رژیم ربوده است. مانند کسی که سرش را زیر آب کنند، تا دقایقی میتواند با هوایی که در ششها ذخیره کرده، زنده بماند، اما با پایان اکسیژن موجود در این نفس، پس از دقایقی کالبدش وارد روند مرگ و احتضار میگردد. از اینرو به دست و پازدنهای بیهوده افتاده تا شاید به جایی آویزان شده و بتواند ولو مقداری سرش را از زیر آب بیرون آورد. برای همین خامنهای مجبور است با وجود اینکه خودش گفته: «مذاکره با آمریکا سم مهلک است»، ژاپن را واسطه قرار داده تا بلکه آمریکا بپذیرد تحریمها را لغو کند. اما موضع آمریکا هم تا این لحظه این است که لغو تحریمها مشروط به پذیرش ۱۲شرط توسط رژیم است. شروطی که پذیرش آن توسط رژیم، خودکشی از ترس مرگ میباشد. بیجهت نیست که رسانههای حکومتی سفر روحانی به ژاپن را «تکرار راه خطای گذشته و دلبستن به یک سراب» عنوان میکنند(سیاست روز اول دی) و این همان بنبستی است که بهصورت «بحران بیراهحلی» در رژیم اوج گرفته و خامنهای و روحانی در هر کدام از دو مسیر «مذاکره» یا «ادامه رویارویی با جامعه جهانی» بخواهند گام بردارند، به پای نظام شلیک کردهاند.