کرونا با سرعت و کشندگی مضاعف همچنان میتازد و آمار ابتلا و مرگ و میر بهطور تصاعدی بالا میرود و رژیم بهرغم اعمال سانسور ناچار است در آمارهای خود بخشی از واقعیت را اعتراف کند. از جمله آمار ابتلای روزانه ۵رقمی شده و هر روز نسبت بهروز قبل رکورد میشکند. آخرین آمار ابتلا در روز یکشنبه ۲۵آبان، ۱۲۵۴۳نفر اعلام شده است که نسبت بهدو هفته پیش بیش از دو برابر شده. آمار مهندسی شدهٔ درگذشتگان هم چند روز است بالای ۴۵۰ نفر اعلام میشود، اما کارگزاران و حتی مقامهای بلندپایه وزارت بهداشت اعتراف میکنند که آمار واقعی بیش از سه برابر آمار اعلامی است.
در یک گفتگوی تلویزیونی (در تاریخ ۲۴آبان) با یک عضو کمیته علمی ستاد کرونا بهنام دکتر مختاری، فاش گردید که آمار واقعی مرگ و میر روزانه ۱۵۰۰نفر است که این رقم بهزودی دو برابر، یعنی ۳هزار نفر در روز بالغ خواهد شد. در همین برنامه اعتراف شد که در حال حاضر بیمارستانها لبریز از بیمار است و بیماران را در حیاط بیمارستانها میخوابانند. بهاین ترتیب در این هوای سرد، بیماران اگر از کرونا جان بهدر ببرند، بعید است از سرمای هوا بتوانند نجات یابند.
در روزنامهٔ حکومتی رسالت (۲۵آبان) طی گزارشی که بهمصاحبه با چند تن از پزشکان متخصص اختصاص دارد، هنگامی که بحث واکسن کرونا بهمیان آمد، یکی از متخصصان گفت دولت از همین حالا باید برای خرید و تهیهٔ واکسن اقدام کند، وگرنه چنان که گفته میشود اگر بهامید واکسن نمونهٴ ایرانی بماند «تا آن زمان، بیش از ۴۰۰، تا ۵۰۰هزار نفر از بین خواهند رفت».
این وضعیت و رشد تصاعدی آمارهای کرونا و واقعیتهایی که همگان بهچشم میبینند و اینکه بهندرت خانهیی را میتوان یافت که حداقل یک بیمار کرونایی نداشته باشد، موجب شده که کارگزاران و رسانههای رژیم بهوجوهی از واقعیت اعتراف کنند. از جمله اعتراف کنند که در حال حاضر ایران در مرگ و میر ناشی از کرونا رتبهٔ اول دنیا را دارد و هشدار بدهند که: «در آینده نه چندان دور ما شاهد قتلعام کرونایی در کشور خواهیم بود. قتلعامی که مصیبتهایی را برای نسل کنونی (داشته) و موجب حیرت آیندگان خواهد شد و صفحاتی از تاریخ را لا جرم بهخود اختصاص خواهد داد» (آفتاب یزدـ ۲۵آبان ۹۹).
اینها انعکاس وحشتآلود بخشی از حرفها و اعتراضاتی است که در جامعه موج میزند و لبهٔ تیز آن هم متوجه خامنهای است که همه بهیاد دارند چطور کرونا را کوچک و بیاهمیت و گذرا جلوه میداد و در حال حاضر هم از اختصاص بودجه و امکانات برای مقابله با آن خودداری میکند.
روحانی؛ طفره رفتن از قرنطینه
در چنین فضایی که کارگزاران و کادر درمانی کشور، تقریباً بهطور یکپارچه بر تعطیلی کشور و قرنطینهٔ همگانی و سراسری بهعنوان تنها راه مؤثر مقابله با کرونا اصرار میورزند، روحانی روز شنبه ۲۴آبان بهصحنه آمد و در حالی که وعده داده بود و انتظار این بود که وی دربارهٔ قرنطینه و تعطیلی تعیینتکلیف کند، از پاسخ بهاین خواستهها طفره رفت و تنها از اعمال «محدودیتها» حرف زد و گفت: «امروز تصمیمات کلی گرفتیم برای محدودیتها این محدودیتها جزئیاتش در ظرف هفته نهایی میشود و از شنبه هفته آینده یعنی اول آذر این طرح اجرایی و عملیاتی میشود». روحانی روشن نکرد این محدودیتهای کلی چیست و چه فرقی با محدودیتهایی که بهقول خودش همین الآن در ۹۰شهر کشور اعمال میشود، دارد. وی بهاین ترتیب بنبست رژیم در رابطه با کرونا را بهنمایش گذاشت. بهاین معنی که در حالی که همه میگویند تنها راه مهار نسبی کرونا حداقل تعطیل دو هفتهیی کل کشور بهخصوص تهران است، اما نمیخواهد و نمیتواند اقدامی در این باره بکند.
بازی سخیف و حیلهگرانهٔ روحانی
اما از آنجا که رژیم و مشخصاً روحانی و دولتش از طرف مردم و حتی از درون خود رژیم و لایههای پایینتر تحت فشار است، روحانی بهرغم اینکه پاسخ را بهاول آذر موکول کرده بود، بار دیگر روز یکشنبه با بیانیهیی تحت عنوان مقابله با موج سوم کرونا» بهصحنه آمد و در ۸ماده یک بهاصطلاح «بسیج همگانی ملت و دولت» در برابر کرونا را اعلام کرد. ماحصل این بیانیه که اساساً تبلیغاتی و بهمنظور کاستن از فشار بر رأس هرم حکومت است شامل اولاً دخالت دادن و باز کردن دست نیروی انتظامی و بسیج در اقدام و جریمه مردم متخلف است؛ ثانیاً، بهقرنطینه هم که اشاره میکند، منظورش قرنطینهٔ بیماران است (و نه قرنطینهٔ عمومی) که تازه در این مورد، باز هم دولت و وزارت بهداشت تعهدی بهعهده ندارند.
به این ترتیب آشکار میشود که باز هم در اوج بحران و فاجعه، خامنهای و روحانی در اندیشهٔ آن هستند که از نمد کرونا، از یکسو کلاهی برای درد بیدرمان امنیت نظام بدوزند، ثانیاً آن را وسیلهٔ کسب درآمد از طریق اخذ جریمه کنند، بدون آنکه کمترین اقدامی در مورد حل پیشپا افتادهترین تضادها مانند تأمین ماسک برای مردم بهعمل آورده باشد.
نتیجهگیری از کنار هم گذاشتن این دادهها، آن چنان ساده و بدیهی است که حتی روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت (۲۵آبان) هم مینویسد: «واکاوی عواقب تعلل در تعطیلات دو هفتهیی تهران؛ مردم در اولویت نیستند!». نتیجهٔ روشن دیگر از این گزاره که اگر جان مردم در اولویت نیست، پس چه چیز در اولویت است؟ بهسادگی این است که امنیت نظام و بقای نظام! البته این روزنامهٔ حکومتی در ادامه تلاش میکند آن را ناشی از عدم توانایی اقتصادی دولت وانمود کند و مینویسد: « یکی از دلایلی که روحانی با تعطیلات دو هفتهیی تهران مخالف بود مشکلات اقتصادی است زیرا یکی از ارکان اصلی تعطیلات، تأمین کردن مردم در طول مدت تعطیلات است در صورتی که دولت توان تأمین مردم حتی در یک روز را هم ندارد».
اما سخن واقعی آن است که رژیم و مشخصاً خامنهای نمیخواهد! اگر بخواهد علاوه بر میلیاردها دلار ثروت شخصی، ثروتهای عظیم چندین نهاد و بنیاد با صدها میلیارد دلار ثروت را در چنگ خود دارد. اما خلیفهٔ سفاک ارتجاع آنها را برای موارد ضروریتری مانند سپاه و بسیج و تغذیه و تأمین مالی گروههای تروریستی فرامرزی خود از حزبالشیطان لبنان تا حشدالشعبی عراق و غیره در نظر گرفته است، چرا که آنها ستونهای نگه دارندهٔ رژیمش هستند.
وضعیت رژیم در کشاکش تضادها و بحران کرونا
اما مسأله این است که شکافهای رژیم زیر فشار چکش مداوم خشم و اعتراض مردم که اکنون بهداخل رژیم ریخته و سندان وضعیت رژیم و اجبارات و الزامات حفظ اهرمهای قدرت، نمایان شده و تضادها بیشازپیش عمق یافته است. از جمله در یکی از مقالات روزنامهٔ ایران(ارگان دولت ـ ۲۵آبان) میخوانیم که در مورد تعطیلی، این روحانی نیست که تصمیم میگیرد.
نمونهٔ دیگر اظهارات نمکی در ستاد کرونا در روز یکشنبه ۲۵آبان است. نامبرده با رندی، در پوشش مجیزگویی مشمئزکننده از خامنهای، در دفاع از خود در برابر موج اعتراضات، انگشت اتهام را بهسمت خامنهای نشانه میرود که از جمله با تغییر در ترکیب ستاد کرونا، عملاً پاسداران و نیروی انتظامی را در ستاد کرونا غلبه داده و صدای متخصصان و کادر درمانی را بریده است. نمکی ضمن اشاره بهسادهانگاری و عادیانگاری اوضاع، نارضایتی خود را بروز داده و میگوید: خیلی از پیشنهادات و مصوبات اجرا نمیشد و بهرغم «اوضاع بحرانی و وضعیت خطرناک کرونا در کشور... معالوصف عزیزان بهدلیل پیشنیازها و ضرورتها... اجرای آن را بهاول آذرماه موکول کردند گرچه برای ما دیر است».
آری، بهرغم آنکه خامنهای و روحانی میخواستند و هنوز هم میخواهند که از کرونا و کلان تلفات کرونایی، سدی در برابر قیام بسازند، اما در کشاکش این تضادها، رژیمشان را موریانه کرونا و موریانهٔ تضادها از دون خورده و پوستهیی بیش از آن باقی نمانده است.