وقتی در سال ۱۳۹۲ استراتژی «کانونهای شورشی» توسط رهبر مقاومت ایران اعلام شد باور این امر مشکل بود که در زیر تور اختناق و سرکوب گستردهٔ رژیم، این استراتژی پا بگیرد و به همه جای ایران گسترش یابد.
در آن سال روحانی شیاد تازه به منصب ریاستجمهوری رسیده بود و ولایت فقیه که بیشترین نفوذ را در نهادهای عراقی کرده بود، چهرهٔ جدیدی پس از احمدینژاد به خود گرفته بود و میخواست وارد فاز جدیدی از بدهبستان با دولتهای مماشاتگر شود. از سوی دیگر مجاهدین هم در زیر بیشترین فشارها قرار داشتند و از ۱۰۰نفری که برای فروش اموال در اشرف برای حفاظت از آنجا گذاشته بودند ۵۲تن در قتلعام ده شهریور توسط مزدوران قاسم سلیمانی شهید شده بودند. بقیه نیز اشرف را بهسوی لیبرتی ترک کرده بودند و در ظاهر تعادلقوا علیه مجاهدین مینمود.
اما رهبر مقاومت تشکیل هزار اشرف و کانون شورشی را اعلام کرد و در پیامی با عبارت «یک، دو، سه، صد... هزار اشرف میسازیم» استراتژی جدیدی را با توجه به آخرین وضعیت جبهه خلق و جبهه ضدخلق پایهریزی کرد.
از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۳
اکنون در سال ۱۴۰۳ هستیم و ۱۱سال از تولد استراتژی کانونهای شورشی گذشته است. اگر این استراتژی با خواسته و نیاز و وضعیت انقلابی جامعه ایران در برخورد با تضاد اصلی منطبق نبود، نمیتوانست از معادله زد و خورد با دشمن به سلامت عبور کند و دینامیسم رشد و گسترش داشته باشد اگر از دل سختترین واقعیتها نمیجوشید پیشبرد آن هرگز امکانپذیر نمیشد و به مرور زمان ناکارآمدی خود را اثبات میکرد چرا که استراتژی از سوی نیروی انقلابی اختراع نمیشود؛ بر حسب تمایل مخالفان یک رژیم یا امکانات و تعداد و تجهیزات آنها شکل نمیگیرد؛ بلکه این دشمن و ویژگیهای نیروهای سرکوبگر است که استراتژی را به مبارزان پیشتاز تحمیل میکنند. تمام هنر پیشآهنگ انقلابی هم که باید جلوتر از تودهها حرکت کند، کشف همین استراتژی است و نه اختراع آن.
اما به مبارکی، این استراتژی مثل دارویی شفابخش هر روز علایم بهبودی را در سیمای رنجور جامعه بارز کرده و همه را امیدوارتر میکند. پیوسته به رکوردهای قابل توجهی دست مییابد و ابتکارات جدیدی عرضه میکند.
در زمینه کمی، دلیران کانونهای شورشی «با ۲۰هزار پراتیک انقلابی و عملیات ضداختناق، آتش مقاومت را در سراسر میهن اشغالشده شعلهور میکنند». پس در این ۱۱سال پر فراز و نشیب از سختترین و سیاهترین روزها به جایی رسیدهایم که میتوانیم به خود ببالیم که در کشورمان ۲۰هزار شعلهٔ مقاومت افروخته شده است. از صفر به ۲۰هزار رسیدهایم و آوازهٔ کانونها به تمامی استانهای ایران و شهرهای بزرگ رسیده است. در بسیاری از شهرستانها و بخشها و روستاها تا حتی جزایر قشم و کیش اقدامات و عملیات آنها، دیده و شنیده میشود.
در زمینه کیفی نیز که خود شامل چند وجه است، تقریباً تمام مراکز سرکوب رژیم تا بالاترین سطوح، در تیررس عملیات آنها قرار گرفتهاند. هیچ لانه و مخفیگاه مزدوران از آتش این شبشکنان در امان نیست. از مراکز و قرارگاههای سپاه و بسیج که خودشان مسئول سرکوب و دستگیری و شکنجه هستند تا شهرداریها و کمیتههای موسوم به امداد و بقیه نهادهای چپاولگر رژیم و تا همه مراکز پروپاگاندا و حوزههای جهل و جنایت آخوندی و مراکز قضاییه جلادان و شعبههای صدور احکام زندان و اعدام.
کانونهای شورشی در بین همه اقشار جامعه ریشه دوانده است؛ بسیاری از موثقترین اخبار و افشاگریهای مقاومت ایران درباره مخفیکاریهای رژیم در تلاش برای رسیدن به بمب اتم، فعالیتهای تروریستی رژیم، صدور بحران به کشورهای منطقه، اطلاعات مربوط به مزدوران نیابتی رژیم، مراکز ساخت موشک و پهپاد و... توسط همین شبکهٔ گسترده صورت میگیرد. نمونهٔ بارز دیگر را در زمان اپیدمی کرونا دیدیم که چگونه دقیقترین اخبار از جانب پزشکان، پرستاران و کادرهای درمانی هوادار مقاومت، جامعه جهانی را از عمق فاجعه در ایران آگاه میکرد.
در شرایطی که رژیم ولایت فقیه با خراطیهای متعدد به آخرین جنایتکار خالصشده یعنی رئیسی دل بسته بود و او نیز به قعر دره جهنم سقوط کرد، گسترش کمی و کیفی این شبکه پرافتخار مقاومت در پیشواز گردهمایی بزرگ ایرانیان در خارج کشور، مبشر دست بالا پیدا کردن مردم ایران در برابر رژیم آخوندی است. این اعتلا ۲۰هزار بار مبارک باد.