اسناد و مدارک افشا شده توسط کانال «قیام تا سرنگونی»، نشاندهندهٔ سیطرهٔ سپاه پاسداران بر مجلس رژیم است. علاوه بر آنکه این مجلس نامشروع، مملو از سرکردگان سپاه جهل و جنایت و اعضای نیروی تروریستی قدس و بسیج ضدمردمی است؛ رابطهٔ سرکردگان سپاه با مجلس، بهعنوان یکی از سه قوه نظام، یک رابطهٔ آمرانه است.
سپاه پاسداران، بسیج، برنامه اتمی و برنامههای تسلیحاتی هر کدام ردیف خاص خود را در بودجه سالانه دارند. در سالهای اخیر سهم این نهادها در بودجه بهمیزان سرسامآوری بالا رفته است. برآورد میشود که در حال حاضر دستکم ۳۰ درصد بودجه سالانه متعلق بهآنها باشد. اما با وجود این، سرکردگان سپاه، هر وقت اراده میکنند با یک نامه بهرئیس مجلس، خواستار افزایش بودجهٔ ارگانهای تابعهٔ خود میشوند و مجلس هم فیالفور آن را تصویب میکند. نگاهی بهبرخی مکاتبات میان سرکردگان سپاه با پاسدار قالیباف این معنی را روشنتر میکند:
نامه خیلی محرمانه پاسدار سرلشگر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به قالیباف در مورد پشتیبانی از پروژههای خاص نیروهای مسلح در هواپیماسازی و درخواست افزایش اعتبار این طرح از مبلغ ۲میلیارد تومان بهمبلغ ۲۰۰میلیارد تومان! یعنی با یک نامه، ۱۰۰برابر کردن اعتبار طرح کذایی در بودجه ۱۴۰۲مطرح میشود و عملی هم میشود.
نامه خیلی محرمانه آنی پاسدار سرتیپ مجید خادمی رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه بهقالیباف، برای افزایش بودجه حفاظت اطلاعات سپاه ۲۸۰۰ میلیارد تومان فقط برای سال۱۴۰۲
افزایش بودجههای سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در سال۱۴۰۲ «مبتنی بر دغدغه فرمانده کل قوا (خامنهای)».
بودجه سازمان حفاظت اطلاعات سپاه ۵۰۰میلیارد تومان، حفاظت اطلاعات ردههای بسیج حداقل ۳۰۰میلیارد تومان، بودجه پشتیبانی حداقل ۱۰۰۰میلیارد تومان، بودجه منازل سازمانی حداقل ۱۰۰۰میلیارد تومان.
سیطرهٔ سپاه پاسداران، تنها محدود بهمجلس نیست؛ در دولت هم وضع بههمین منوال است. قضاییهٔ خامنهای نیز بهشکلی دیگر مطیع سپاه پاسداران است و بهاتکای این رابطه، پاسداران حتی در ردههای پایین نیز از مصونیت قضایی برخوردارند و هرگز بهخاطر جنایتها و آدمکشیهایشان، مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند.
در پهنهٔ اقتصادی، عمدهٔ درآمد و دارایی کشور بهسپاه پاسداران اختصاص دارد. از منابع آب کشور، تا مراتع و جنگلها، تا بنادر و فرودگاهها، تا جادهها و راهآهن، تا معادن و نفت، تا بانکها و مؤسسات تجاری و مالی و...
یک منبع مالی مهم سپاه پاسداران، استفاده رایگان از ظرفیتهای زیستمحیطی است. بهعنوان مثال، ۷۰درصد آبهای رود کارون، بزرگترین رود کشور، از سرشاخههای آن بهسمت مناطق مرکزی کانالیزه شده تا آب کارخانههای متعلق بهسپاه پاسداران و بیت خامنهای، از جمله کارخانههای فولاد را تأمین کند. نتیجهٔ آن فاجعه زیستمحیطی بزرگی است که خوزستان را خشک و ویران کرده است. این در حالی است که سپاه پاسداران هیچ مبلغی بابت حجم عظیم آبهای دریافتی نمیپردازد.
یکی از بازوهای اختاپوس سپاه پاسداران، قرارگاه موسوم به خاتمالانبیاست که «بزرگترین پیمانکار پروژههای دولتی ایران» محسوب میشود. در سایت «قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا» در مورد فعالیتهای قرارگاه کذایی چنین میخوانیم: «این مجموعه توانسته است... در رشتهها و گرایشهای مختلف، از جمله نفت، گاز و پتروشیمی، صنعت معدن، مخابرات و فناوری اطلاعات (ICT) کشاورزی و غیره... قابلیت اجرای پروژههای عظیم را به منصهٔ ظهور بگذارد».
تقریباً تمام شرکتهای تولیدی داخلی زیر فشار سنگین قرارگاه خاتمالانبیا، خرد و نابود شدهاند؛ چرا که این نهاد چپاولگر، همهٔ پروژهها در زمینههای مختلف را بدون رقابت و مناقصه، تصاحب میکند و به کسی هم هیچ حسابی پس نمیدهد و از مالیات هم معاف است.
علاوه بر اینها، زیر فشار دخالتها و دستورهای حکومتی، بانکها ناگزیرند هر سال مبالغ کلانی بهسپاه پاسداران وام بدهند؛ وامهایی که هرگز برنمیگردد. در واقع بانکها، قلک سپاه پاسداران شدهاند. وامهای دستوری، یکی از مهمترین عوامل ورشکستگی یا توقف بانکها در ایران شده است.
یک منبع عمده دیگر سپاه پاسداران برای چپاول، نیروی کار است که با سرکوب سیستماتیک و دائمی، دستمزدها را بهمیزان حیرتآوری پایین نگهداشته است. از آنجا که سپاه پاسداران با در اختیار داشتن صدها کارخانه و مؤسسهٔ تولیدی، بزرگترین کارفرمای کشور است، این سیاست نیروی کار ایران را بهارزانترین نیروی کار جهان تبدیل کرده است. از سود این سیاست، بیشتر از همه، سپاه پاسداران برخوردار میشود.
چرا چنین است؟ واقعیت این است که خامنهای برای بقای حکومت خود بهدستگاه عریض و طویل نظامی و امنیتی و نیروهای نیابتی و برنامهٔ اتمی و موشکی و پهپادی خود متکی است که سپاه پاسداران در محور تمام آنهاست. خلیفهٔ ارتجاع برای حفظ این نیروی نگهدارندهٔ رژیمش دست سپاه را در غارت منابع ایران و بهرهکشی از آحاد مردم ایران از طریق سیطره بر اقتصاد ایران، بهطور مطلق باز گذاشته است. از همین روست که مقاومت ایران لیستگذاری سپاه پاسداران را از اولین اهداف فعالیتهای سیاسی و دیپلماتیک خود در سطح بینالمللی قرار داده و حمله بهمراکز سپاه پاسداران و بسیج ضدمردمی نیز اولین آماج تهاجمات دلاورانهٔ کانونهای قهرمان شورشی در سراسر میهن اسیر است.