روز ۱۹شهریور سحر خدایاری که دست به خودسوزی اعتراضی در برابر قضاییهٔ خامنهای زده بود، بعد از تحمل یک هفته درد و رنج طاقتسوز درگذشت. او در اسفند ۹۷ بهخاطر اصرار برای رفتن به ورزشگاه برای تماشای مسابقهٔ فوتبال دستگیر شده و در بیدادگاه انقلاب رژیم به ۶ماه حبس محکوم شده بود. سحر در اعتراض به این حکم ظالمانه و همچنین در اعتراض به جنایتهایی که در زندانهای رژیم علیه زنان و دختران میهنمان خود را به آتش کشید. بهدنبال مرگ او موجی از نفرت عمومی در شبکههای اجتماعی علیه رژیم آخوندی برخاست. این موج خشم و نفرت مردمی اکنون به درون رژیم ریخته و بحران درونی رژیم را تشدید کرده است. باندهای حاکم هر یک برای دربردن خود دیگری را متهم میکنند. در جریان این تک و پاتکها آنچه عیان شد ماهیت زنستیز رژیم حاکم است.
از روز ۱۹شهریور که خبر مرگ سحر خدایاری منتشر شد، رسانههای حکومتی در دعوای باندی، برای ریشهیابی علت مرگ این دختر جوان، نکاتی را منتشر کردند که گوشههایی از ذات زنستیز نظام آخوندی را به نمایش میگذارد.
کیهان خامنهای ۲۳شهریور در دو مطلب جداگانه، تلاش کرد اولاً باند رقیب را مسبب قتل معرفی کند و ثانیاً بهکلی منکر حکم ظالمانهٔ قضاییه آخوندی در حق این دختر مظلوم شود. ثالثاً، ۲عضو مجلس ارتجاع را که باند رقیب و مشخصاً قضاییه آخوندی را مسبب این فاجعه اعلام کرده بودند تهدید کند.
پاسدار حسین شریعتمداری به ۲عضو مجلس آخوندی چنگ و دندان نشان داد و نوشت: «نمایندگی مجلس آش کشک خاله نیست» که مردم و نظام به مصداق آن ضربالمثل معروف چارهای جز تحمل آن نداشته نباشند»!
کیهان خامنهای در مطلب دیگرش با عنوان «سحر خدایاری را همانهایی کشتهاند که برایش اشک تمساح میریزند! با انکار نقش قضاییه آخوندی در این ماجرا، به نقل از پدر سحر که از عوامل رژیم است نوشت: «اساسا هیچ احضاریه و حکمی برای دخترم صادر نشده بود و وی روز حادثه، خود برای پیگیری پرونده اسفندماه به دادگاه مراجعه کرده بود».
این ادعا در حالی است که رسانههای حکومتی در روز ۲۴اردیبهشت بهنقل از دژخیم اسماعیلی سخنگوی قضاییه آخوندی نوشتند: «سحر خدایاری در بازجوییها به اشتباه خود اعتراف کرده بود». به این ترتیب اذعان کرده نه تنها در قضاییه آخوندی تحت پیگرد و برخورد بوده بلکه تحت فشار و اعترافگیری اجباری هم بوده است. اسماعیلی برای ۲عضو مجلس ارتجاع که مرگ سحر خدایاری را متوجه اقدامات قضاییه آخوندی کرده بودند چنگ و دندان نشان داد و گفت: «معتقدیم که در حوزه رسانه و خبرگزاریها هیات نظارت بر مطبوعات، در حوزه برخی از مقامات و مسئولان اجرایی، هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری و حراستها و بازرسیها و در مورد نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیات نظارت بر رفتار نمایندگان باید قبل از اینکه قوه قضاییه مداخله قضایی داشته باشد، وظایف قانونی خود را انجام دهند».
کیهان خامنهای دمیدن در خبرهای کماهمیت را ترفند باند روحانی برای لاپوشانی بیعملی این باند در رسیدگی به حقوق زنان دانست و از جمله نوشت: «پرداختن به مباحثی همچون ورود زنان به ورزشگاه، موتورسواری یا دوچرخهسواری، طرح بهاصطلاح کودکهمسری بهجای توجه به نیازهای اصلی قشر بانوان، کار را به جایی میرساند که اولویتهای برخی زنان جامعه نیز دچار تغییر میشود».
روزنامهٔ جوان وابسته به سپاه پاسداران از ابعاد واکنش اجتماعی ابراز نگرانی کرد و آنرا کار «اپوزیسیون خارج کشور» دانست و از جمله نوشت: «از ۱۸ تا ۲۱شهریور بالغ بر ۲۳۰هزار توئیت در توئیتر منتشر شد. در حالی که ما زیر ۵درصد فارسیزبان عضو توئیتر داریم».
در روزنامههای باند روحانی به گوشهای از ابعاد این جنایت که در شبکههای اجتماعی منعکس شده اذعان شده است. همدلی نوشته است: «علت این کار را خودش اینطور توضیح داده بود: «مگر نمیدانید در زندان چه بر سر دختران میآورند؟!». او خودسوزی کرد و به فاصله چند روز درگذشت». این روزنامه در وحشت از واکنش اجتماعی، این واقعه را نتیجه بلافصل سیاستهای سرکوبگرانه قضاییه آخوندی دانسته و نوشته است: «عدم اتخاذ تدبیر لازم در کنار اعمال خشونت غیرلازم، از پروندهای معمولی، جنجالی بزرگ ساخته است که جمع کردن آن بهسادگی ممکن نیست و هزینههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گزافی را به جامعه تحمیل کرده است».
این روزنامهٔ همسو با باند روحانی برای تبرئهٔ کل نظام، با اپوزیسیوننمایی، موضوع را به گردن باندهای خودسر نظام انداخته و نوشته است اظهارات وزیر ورزش رژیم: «میتواند اشارهای داشته باشد به قدرت دولت پنهان و در سایه که مناسبات کلان داخلی را بدون درک شرایط و مناسبات مرسوم بینالمللی در نظر میگیرد. این قدرت پشتپرده که فراقانونی و سرخود عمل میکند و در قبال اعمال و فعالیتهای خود به هیچکس پاسخگو نیست، پیش از این اقداماتی انجام داده که ضربه به خود است و چنان عمل میکند که در دنیا، سبوی آبروی ایران را میشکند و پیمانه حیثیت آن را میریزد. رفتارهایی که نمونههایی از آن را بازگو میکنیم تا شاید ضربهزنندگان بهخود آیند». این روزنامه حکومتی با یادآوری حملات مزدوران خامنهای موسوم به خودسرها به سفارتخانههای عربستان و انگلستان، تظاهرات علیه برجام، قتل زهرا کاظمی و ستار بهشتی، اشاره کرده و نوشته است: «هنوز هم مرگ مشکوک زندانیان در زندانها، اعترافات پخش شده که بعد از چند سال تکذیب رسمی میشوند، بهراهانداختن قتلهای زنجیرهای برای حذف مخالفان و غیره همه در سیاهه اقدامات نامعقولی است که در آن تدبیری دیده نمیشود و امیدی نمیرویاند و فقط آب در آسیاب کسانی میریزد که ایران امروز را برنمیتابند».
روزنامهٔ حکومتی ایران هم در مورد توجیهات حکومتی در مورد مرگ سحر خدایاری نوشت: «توجیهات درباره تلخی حادثه خودسوزی یک دختر جوان، از ضرورت تحلیل و ریشهیابی و الزام به گفتگو درباره آن تا روشن شدن مسأله و تلاش برای راهکار نمیکاهند. «مسأله زن» در پس این حادثه نهفته است و آنچه اکنون مطرح است، نوک کوه یخ «مسأله زن» در ایران امروز است».