فعالیتهای چهارشنبهسوری ۱۴۰۲ جنبههای متفاوتی با سالیان پیش داشت. وجه برجستهی این فعالیتها، تهاجمی شدن آیین چهارشنبهسوری علیه نمادهای تاریکیتبار بود. از مجموعهی گزارشات مصور چهارشنبهسوری ۱۴۰۲ این پرسش استخراج میشود: آیا آیینهای ملی و فرهنگی ایران در عهد شیخان ولایتمدار، همواره با شرایط عینیِ قیام و انقلاب پیوند دارند؟
این پرسش میتواند دریچهیی متفاوت در نگرش به این آیینها بگشاید. در این گشایش، شاهدیم که رویکرد حاکمیت با آمادهباش حداکثر امنیتی و اطلاعاتی و گسیل نیروهایش به خیابانها، همواره اثباتگر پیوند چهارشنبهسوری با شرایط عینی قیام و انقلاب است. این پیوند هماره طی سالیان متمادی بهمثابه یک پتانسیل اجتماعی ــ فرهنگی در مقابله با ماهیت نظام ولایت فقیه، وجود داشته است، ولی اینبار بیش از گذشته به فعالیت بالفعل سیاسی ــ اجتماعی انجامید.
در هر گزارشی که بر روی اینترنت از چهارشنبهسوری ۱۴۰۲ مشاهده شد، رویکرد عمومی را بر مقابله با انحصارطلبی و اشغالگریِ حاکمیت آخوندی نشان میدهد. تمرکز بر سوزاندن آدمکهای خمینی و خامنهای، وجه بسیار برجسته در این فعالیتها بود؛ درست عین خط سیاسی در قیام ۱۴۰۱ که خود، بلوغ خواستههای اجتماعی را نمایندهگی میکرد و روز چهارشنبهسوری ۱۴۰۲ نیز منطبق بر همان خواستهها بروز یافت.
تقریباً هیچیک از شهرهای مراکز استانها نبود که نمادهای حکومتی در آنها آماج آتش خشم و نفرت ملی نشده باشند. خلاصهی گزارشات منتشر شده بر روی اینترنت چنین گواهی میدهند:
حاکمیت آخوندی حداکثر بسیج نیرو را برای کنترل مراسم چهارشنبهسوری تدارک دید. پستهای ایست و بارزسیِ متعدد در شهرها و گلوگاهها چید، بسیاری را دستگیر کرد، با این حال هیچ شهری نبود که باوجود حجم کنترل حکومتی، از برگزاری چهارشنبهسوری کوتاه آمده باشد. گزارشات تعدد عملیات انفجاری مدام به صفحات اینترنت افزوده میشد؛ از شهرهای بزرگ مثل تهران، کرمانشاه، اصفهان، کرمان، گرگان تا قزوین، دزفول، میانه و جیرفت، مستمر گزارش انفجار و تکثیر محله به محلهی آتش میرسید. کمتر گزارشی بود که آدمکهای خمینی و خامنهای سوژهی آتش در ابعادی گسترده نشده باشند. شعار ابتکاریِ «هزاروچهارصدوسه ــ آتیش به بیت میرسه» زینت اکثر گزارشات از شهرهای متعدد بود.
وجهی از مفهوم برگزاری آیین چهارشنبهسوری ــ و دیگر آیینهای ملی و فرهنگی ایرانزمین ــ در منظر و منظور مردم ایران، انتقام از حاکمیت مستقر است. اینگونه، یک آیین تبدیل به محمل یک مبارزه و کنش ملی میشود. سر نخ این کنش و انتقام ملی را که ادامه دهیم، به تعارض ریشهدار دو فرهنگ در ایرانزمین میرسیم؛ یک فرهنگ استوار بر تاریخچهی تمدن و هویت تاریخی و ملی با گرامیداشت این تاریخچه است، یک فرهنگ استوار بر تحمیل دین اجباری، حجاب اجباری و حکومت اجباری با مشخصهی قرون وسطایی و اشغالگریست.
از اینرو گواهیِ آنچه در چهارشنبهسوری ۱۴۰۲ رخ داد، گزارش بلوغ نمادهای فرهنگی و تاریخی و آیینهای ملی به سلاح قدرتمند در دست مردم ایران برای پیوند همارهی این نمادها و آیینها با قیام و انقلاب است؛ انقلاب ناگزیرِ در تقدیر برای رهایی این خاک و سرزمین از لوث سلطه و تحمیل حاکمیت ولایی ــ آخوندی.
ستایش از آنٍ بهپایدارندهگان آتشکدههای روشنگر و تکثیر این روشنگری در چهارشنبهسوری پیروزمند ۱۴۰۲.