سریلانکا امروز غرق در بحران است. رئیسجمهورش فرار کرده است و مردم مصیبتزده و عاصی از ستمی که بر آنها رفته است، کاخ رئیسجمهور را تسخیر کردند. این اتفاقات به قدری سریع و ناگهانی پیش آمد که تقاضای کمک از شرق هم نتوانست امدادی به دولت حاکم برساند. مثل روز روشن است که بحران اقتصادی و ورشکستگی در کسب و کارها دیگر مجالی برای دستگاه سرکوب باقی نگذاشته بود. حالا جهان شاهد است که ملتی که زیر بار انواع بیعدالتی و فقر و فاقه بهسر میبرد هر آن میتوانند کاخ ستمگران را تسخیر کنند. این پیامی است به همه حاکمان غارتگر اموال مردم و سرکوبگرانی که خیال میکنند با خفقان و ایجاد رعب و وحشت میتوانند جلوی خشم و اعتراض اقشار و طبقات به ستوه آمده را بگیرند. با این حال نباید از یاد برد که در خیزشهای طوفانی مردم سری لانکا، نسبت به فقر و بیکاری و نبود درآمد مکفی برای یک زندگی شرافتمدانه، دست کم خبری از نبود لقمه نان و پنیری برای تحمل گرسنگی و قوت لایموت منتشر نشد. در حالی که امروز در کشوری به عظمت ایران و دارای منابع گسترده زیر زمینی و نعمات طبیعی، بهعلت فساد و چپاولگری قوم ظالمان حاکم بر میهن، مردم از تهیه لقمه نان و پنیر هم ناتوانند. و این سادهترین خوراک سنتی نیز عنوان «لاکچری» به خود گرفته است.
نان و پنیر هم لاکچری شد؟
«تورم و گرانی به سادهترین غذای ایرانیان نیز رحم نکرده است و بررسیها حاکی از آن است که هزینه تهیه نان و پنیر و گردو از نیم میلیون تومان گذر کرده است» (خبرآنلاین۳مرداد۱۴۰۱)
خبرهایی این چنینی چنان در رسانههای حکومت خامنهای ـ رئیسی تکرار و باز نشر میشود که قبح آن نیز در حال کم رنگ شدن است. مرکز آمار رژیم آخوندی هم وضعیت بحرانی تورم و گرانی کالاهای ضروری برای ادامه حیات را تأیید کرده است.
مرکز آمار ایران میگوید، تورم کالاهای اساسی خوراکی در تیرماه رکورد زده است و با افزایش ٤.٤ واحد درصدی به ۸۶درصد رسیده است. عموم مردم که از خیر خرید پنیر لیقوان و گردو گذشتهاند. یک کیلو مغز گردو به کیلویی ۴۰۰هزار تومان نیز میرسد. پنیر لیقوان هم که دست هر کسی نمیرسد هر بسته ۴۰۰ گرمی آن بیش از ۱۰۲هزار تومان قیمت دارد. بنابراین اغلب مردم پنیرهای معمولی خریداری میکنند که یک بسته ۴۰۰ گرمی آن ۴۰هزار تومان به فروش میرسد. حال میماند لقمه نانی که قیمتش بسیار گران تمام میشود. «قیمت سنگک آزادپز ساده به ۵هزار تومان رسیده است و سنگک کنجدی آزادپز بر اساس سایز نان در برخی مناطق تهران ۷ تا ۱۵هزار تومان قیمت دارد. بربری آزادپز ۵هزار تومان، نان باگت (بسته به مناطق مختلف پایتخت) ۸ تا ۱۰هزار تومان، سنگک ساده با آرد دولتی: ۳هزار تومان، بربری با آرد دولتی: ۳هزار تومان، تافتون ۱۵۰۰تومان، لواش۵۰۰ تومان» (همان)
این در حالی است که سرانه مصرف نان در ایران ۱۶۰ کیلو گرم است و بیش از ۶برابر متوسط جهانی است. این ارقام نشان از اهمیت نان در سفره ایرانیها دارد، موضوعی که حساسیت زیادی در خصوص تغییر قیمت آن ایجاد کرده است. «با وجود این حساسیت بررسیها نشان میدهد که قیمت نان طی کمتر از دو دهه بیش از ۴۳برابر شده است. البته این پایان افزایش قیمتها نیست، دولت اعلام کرده که قرار است یارانه نان را بهطور کل حذف کند و این میتواند قیمتهای کنونی را چهار برابر کند» (بورسان۱۴اردیبهشت۱۴۰۱)
چشمانداز مبهم اقتصاد ایران
بحران اقتصادی و ورشکستگی تولید و توزیع کالاها و خدمات ضروری در ایران ریشههایی بس عمیق در تار و پود یک نظام فاسد و سرکوبگر سیاسی دارد و رژیم آخوندی از ابتدای به قدرت رسیدنش هیچ نقشه و برنامهای برای پیشرفت و رفاه و توسعه نداشت. چشمش به ذخایر نفت و گاز بود تا با آنها حجرههای سوداگری را رونق دهند و برای ادامه حیاتشان شمشیر خونریز سپاه را بر بالای سر مردم نگه دارند و آخوندهای دینفروش از سرمایهها و ثروت ملی مردم پلی برای زندگی انگلی آقازادهها بسازند. مصداق امروزین این رویکرد و عملکرد نیز در بودجه و نظام بانکی و رشد نقدینگی و تورم و گرانی قابل مشاهده است.
پدرام سلطانی کارشناس اقتصادی میگوید: «دولت با یک کسری بودجه هنگفتی مواجه است. کنترل نرخ رشد نقدینگی وجود ندارد. مگر اینکه دولت حقوقی به کارمندان و بازنشستهها و هزینههای جاری را پرداخت نکند چرا که سهم اصلی بودجه دولت در بخش جاری است و از پرداخت بودجه عمرانی هم تا آنجا که میتوانستند زدهاند و معمولاً درصد تحقق بودجه عمرانی پایین است» (تجارت۳مرداد۱۴۰۱).
اقدام جاهلانه و بدون بررسی کارشناسانه درباره حذف ارز ترجیحی نیز به تورم و بهخصوص گرانی قیمت مواد خوراکی مورد نیاز مردم چنان شتابی داد که دولت آخوند رئیسی را گیج و سرگشته کرده است و نمیداند چه خاکی بر سر کند چرا که هر لحظه از قیامها و خیزشهای سراسری در وحشت است و تنها میزان سرکوب را افزایش داده است و در این تابستان داغ سراغ بدحجابیهای خود ساخته رفته است تا توجیهی برای ارعاب و خشونت بیشتر بیابد.
افزایش ۴۸درصدی فرار سرمایه
در همین شرایط فاجعهآمیز است که همان اندک خونی که در شریان اقتصادی در جریان است راهی خروج از پیکر فاسد این نظام میشود. بانک مرکزی ایران در تازهترین گزارش «نماگرهای اقتصادی» از رشد ۴۸درصدی فرار سرمایه از کشور در سال گذشته نسبت به سال۱۳۹۹ خبر میدهد. این در حالی است که آمارهای رژیم آخوندی نشان میدهند تراز تجارت خارجی در سال۱۴۰۰ مثبت ۹.۵ میلیارد دلار بوده است اما بنا به آمار بانک مرکزی به همین میزان فرار سرمایه رخ داده است!
وضعیت اسفناکی در انتظار ایران است
مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران، حال و روز اقتصادی ـ سیاسی فاشیسم مذهبی به پیشوایی خامنهای را بهخوبی توصیف کرده است و آینده این رژیم فرتوت را نمایان ساخته است. وی تورم را بیش از ۶۰درصد میداند اما به این جزییات کاری ندارد! بلکه نگران و وحشتزده از سرنوشت رژیم آخوندی و خامنهای و طبعاً باند خودش میباشد بههمین خاطر هشدار میدهد: «اگر به آینده ایران و جمهوری اسلامی و عزت شخص آیتالله سیدعلی خامنهای فکر میکنید باید جمع شویم و از او بخواهیم که ورود کنند تا جمهوری اسلامی ریلگذاری جدیدی داشته باشد. امروز باید به داد جمهوری اسلامی و رهبری برسیم. اگر این روند مخرب فعلی (فرار سرمایه، فرار تحصیل کردهها، کوچک شدن طبقه متوسط، تورم سنگین، نارضایتی بالا) تکرار شود و متوقف نشود، وضعیت اسفناکی در انتظار مان خواهد بود... این یعنی فاجعه. ما مثل برف در تابستان آب میشویم» (فارس۳مرداد۱۴۰۱).
درسهای سریلانکا
به قیام گرسنگان و بیکاران و جوانان عاصی در سریلانکا برگردیم که دولت فاسد و غارتگر را سرنگون کردند. یک کارشناس اقتصادی این دگرگونی را چنین شرح داده است: «آنها برای خوشحالی از سرنگونشدن دولت دلیل داشتند. مدتها تظاهرات و در نهایت تسخیر محل زندگی رئیسجمهور از سوی تظاهر کنندگان، او را مجبور به استعفا کرد. واقعیت این است که اقتصاد سریلانکا در حال سقوط آزاد است. بحران اقتصادی که اکنون در این کشور شاهد آن هستیم، ناگهان رخ نداد، بلکه حاصل سالها سوءمدیریت دولت بود» (دنیای اقتصاد۳مرداد۱۴۰۱).