روزنامههای حکومتی در عنوانهای صفحات اول خود از بالا گرفتن مخاصمات داخلی رژیم بین احمدینژاد و باند خامنهای خبر دادهاند:
آرمان: دادستان کل کشور خطاب به احمدینژاد: تو کلکسیون تخلفاتی!
آفتاب یزد: سازمان مدیریت بحران را تعطیل کنیم و کار را به مردم بسپاریم
مستقل: محسن رفیق دوست: بهزودی خدمت احمدینژاد میرسند
بهار: جدال احمدینژاد و یارانش با دادستان و ادعای هدیه دادن به برخی مسئولان – سکههای بیمشتری!
کارون: جدال دادستانها و احمدینژادی ها
آفتاب یزد: سازمان مدیریت بحران را تعطیل کنیم و کار را به مردم بسپاریم
مستقل: محسن رفیق دوست: بهزودی خدمت احمدینژاد میرسند
بهار: جدال احمدینژاد و یارانش با دادستان و ادعای هدیه دادن به برخی مسئولان – سکههای بیمشتری!
کارون: جدال دادستانها و احمدینژادی ها
همدلی: یک فعال سیاسی اصولگرایان از رفتارهای اخیر احمدینژاد و نزدیکانش با عنوان «فتنه 96» یاد کرده و سکوت اصولگرایان را در قبال آنها به حناق تشبیه کرده است؛ حناق اصولگرایانه!
فضاحت تبرئه دژخیم سعید مرتضوی قاتل کهریزک موضوع تیترهای دیگر روزنامههای حکومتی است:
فضاحت تبرئه دژخیم سعید مرتضوی قاتل کهریزک موضوع تیترهای دیگر روزنامههای حکومتی است:
آرمان: دادستان کل کشور خطاب به احمدینژاد: تو کلکسیون تخلفاتی!
اعتماد: سعید مرتضوی به جرم معاونت در قتل محکوم شد؛ فقط دو سال
شهروند: قاضی پور: از تبرئه پرونده مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی شوکه شدم
مستقل: قاضیپور عضو کمیته تحقیق و تفحص از پرونده سازمان تأمین اجتماعی: از تبرئه مرتضوی شوکه شدم
سایر بحرانهای داخلی رژیم در عنوانهای صفحات اول شامل موضوعات گوناگونی است:
اعتماد: سعید مرتضوی به جرم معاونت در قتل محکوم شد؛ فقط دو سال
شهروند: قاضی پور: از تبرئه پرونده مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی شوکه شدم
مستقل: قاضیپور عضو کمیته تحقیق و تفحص از پرونده سازمان تأمین اجتماعی: از تبرئه مرتضوی شوکه شدم
سایر بحرانهای داخلی رژیم در عنوانهای صفحات اول شامل موضوعات گوناگونی است:
بهار: نوبخت: زلزلهزدگانی که کانکس بگیرند کمک بلاعوض نخواهند گرفت
وطن امروز: 96 درصد شاغلان بیکار شده بیمه بیکاری نگرفتهاند
آفتاب یزد: سازمان مدیریت بحران را تعطیل کنیم و کار را به مردم بسپاریم
آفتاب یزد: محسن هاشمی: در دوران شهرداری سابق حق بیمهها کسر میشد اما به حساب تأمین اجتماعی واریز نمیشد
ابتکار: آتش زیر خاکستر مدارس
وطن امروز: 96 درصد شاغلان بیکار شده بیمه بیکاری نگرفتهاند
آفتاب یزد: سازمان مدیریت بحران را تعطیل کنیم و کار را به مردم بسپاریم
آفتاب یزد: محسن هاشمی: در دوران شهرداری سابق حق بیمهها کسر میشد اما به حساب تأمین اجتماعی واریز نمیشد
ابتکار: آتش زیر خاکستر مدارس
خراسان: رشد قیمت مسکن در تهران شدت گرفت
اقتصاد پویا: رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی: شرایط تولید سخت از گذشته شد
بحرانهای بینالمللی و منطقهیی نظام حجم زیادی از مطالب روزنامههای حکومتی را به خود اختصاص داده است که بخشی از آنها فقط سوز و گداز و فحاشی نسبت به مواضع کشورهای منطقه هستند
ابرار: واشینگتن پست: مهلت کنگره برای تصمیم در مورد تحریمهای هستهیی ایران رو به پایان است
ابرار اقتصادی: سهم شرکتهای اروپایی از نفت ایران؛ 37درصد
اطلاعات: لاریجانی: دیپلوماسی ایران حل مناقشات منطقه است
جامعه فردا: پیروزی بر داعش و بازگشت امنیت عراق و سوریه دست ایران را پر کرد، چرا باید برای موشک ها مذاکره کرد
روزنامههای باند روحانی ضمن اعتراض ضمنی به رأی قضاییه آخوندی برای دژخیم مرتضوی به نقش او در خدمت ولیفقیه ارتجاع اشاره کردهاند:
بحرانهای بینالمللی و منطقهیی نظام حجم زیادی از مطالب روزنامههای حکومتی را به خود اختصاص داده است که بخشی از آنها فقط سوز و گداز و فحاشی نسبت به مواضع کشورهای منطقه هستند
ابرار: واشینگتن پست: مهلت کنگره برای تصمیم در مورد تحریمهای هستهیی ایران رو به پایان است
ابرار اقتصادی: سهم شرکتهای اروپایی از نفت ایران؛ 37درصد
اطلاعات: لاریجانی: دیپلوماسی ایران حل مناقشات منطقه است
جامعه فردا: پیروزی بر داعش و بازگشت امنیت عراق و سوریه دست ایران را پر کرد، چرا باید برای موشک ها مذاکره کرد
روزنامههای باند روحانی ضمن اعتراض ضمنی به رأی قضاییه آخوندی برای دژخیم مرتضوی به نقش او در خدمت ولیفقیه ارتجاع اشاره کردهاند:
اعتماد: مرتضوی تنها یک فرد نیست. نماینده یک روش است؛ روشی که، با استناد به قاعده «النصربالرعب» میخواست شیوه حکمرانی خاصی را در جامعه نهادینه کند. مثلاً در نیمه دوم دهه ٧٠ او در کسوت قاضی دادگاه مطبوعات، اقدام به توقیف روزنامههای زیادی کرد... شرایط سیاسی دورانی که آقای مرتضوی در سمت رئیس دادگاه مطبوعات و بعد از آن دادستانی تهران فعالیت میکرد، به او قدرتی فراتر از یک قاضی و دادستان بخشیده بود. احساس مطلقالعنان بودن، تنها مقام عصمت یا نزدیک به آن را از خطا بازمیدارد. بزرگ کردن او توسط برخی جناحهای سیاسی از او مقامی غیرپاسخگو ساخته بود.
روزنامههای باند حسن روحانی با یادآوری ابعاد پرونده دژخیم کهریزک قاضی مرتضوی، غیرمستقیم حکم قضاییه آخوندی را به چالش کشیدهاند و ناخواسته اذعان کردهاند صدور این حکم به تضادهای درونی رژیم دامن زده است:
روزنامههای باند حسن روحانی با یادآوری ابعاد پرونده دژخیم کهریزک قاضی مرتضوی، غیرمستقیم حکم قضاییه آخوندی را به چالش کشیدهاند و ناخواسته اذعان کردهاند صدور این حکم به تضادهای درونی رژیم دامن زده است:
«محسن روحالامینی»، «محمد کامرانی» و «امیرجوادیفر» سه بازداشتیای بودند که در همان روزها و بر اثر شدت جراحات و عفونت فوت کردند؛ اما در نامهیی که مسئولان بازداشتگاه درباره علت فوت این سه نفر خطاب به دادستان وقت تهران مینویسند، علت فوت، «مننژیت» اعلام میشود. بهداری زندان ٢١٠ «کهریزک» نیز علت اولیه فوت متهم «جوادیفر» را مشکل تنفسی و مننژیت و همچنین ایست قلبی اعلام کرده بود. در این نامه تأکید شده بود: «هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص متهمان در زندان صورت نگرفته است». نکته جالب در ماجرا این بود که نه پزشک وظیفه شاغل در بهداری و نه رئیس بهداری «فاتب»، هیچکدام حاضر به تأیید و امضای این گزارش نشده بودند و متهمان دادگاه انتظامی «کهریزک» مدعی شدند متن این گزارش خلاف واقع از سوی دادستان تهران «سعید مرتضوی» به آنان داده شده و «مرتضوی» از آنان خواسته چنین گزارشی را بنا بر مصلحت به دادستان عمومی تهران ارائه کنند. سردار احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی هم بعداً در گفتوگویی فاش کرد انتقال بازداشتیهای حوادث ٨٨به «کهریزک» با اصرار «سعید مرتضوی» بوده است. علت مرگ سه جوان در حالی صدمات و جراحات وارد شده بر بدن ٧٢ ساعت قبل از فوت و عفونی شدن بدن اعلام شده بود که از سوی مراجع و مقامات بالاتر در آن چند روز بارها به دادستان تهران تکلیف شده بوده که هرچه زودتر بازداشتیها از «کهریزک» به اوین منتقل شوند، به احتمال قوی در صورت انتقال، هیچکدام فوت نمیشدند... پرونده سعید مرتضوی در ماجرای تأمین اجتماعی با گزارش تحقیق و تفحص مجلس از این سازمان کلید خورد.
در همین ارتباط برخی از بیمهشدگان تأمین اجتماعی هم به چند وکیل دادگستری وکالت دادند تا بهنمایندگی از آنها از مرتضوی شکایت کنند. پرونده سعید مرتضوی در ماجرای تأمین اجتماعی دو بخش شد. ابتدا بابت تحصیل مال نامشروع و تصدی غیرقانونی پست سرپرستی تأمین اجتماعی به شش ماه حبس تعزیری، شش ماه حبس تعلیقی و رد مال بهمبلغی حدود ٤٦میلیون تومان محکوم شده بود، اما در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد. بخش دوم، ماجرای پرداختهای غیرقانونی او در قالب سکه و کارت هدیه به نمایندگان مجلس، معاوناول دولت احمدینژاد و دیگر شخصیتهای حقیقی و حقوقی و مهمتر از همه، ماجرای تفاهمنامه فروش شرکتهای زیرمجموعه تأمین اجتماعی به بابک زنجانی است که از بخش نخست مهمتر است... نکته قابلتأمل این است که بخشی از پرونده مرتضوی در ارتباط با تأمین اجتماعی با بخشی از پرونده بابک زنجانی گره خورده بود، ولی هیچوقت با هم رسیدگی نشد. در دومین جلسه دادگاه بابک زنجانی، رضا نجفی، نماینده دادستان، گفته بود: «یکی از اقدامات متقلبانه زنجانی، خرید ۱۳۸شرکت از سازمان تأمین اجتماعی است. پیرو این مسأله، سعید مرتضوی با بابک زنجانی وارد انعقاد قرارداد شد و تفاهمنامهای بین آنها امضا میشود. زنجانی اعلام کرده مبلغ چهارمیلیارد یورو را به حساب تأمین اجتماعی واریز کرده است، اما با پیگیریهای بانک مسکن، سازمان تأمین اجتماعی و بانک مرکزی مشخص شده که این منابع مالی غیرقابل انتقال و غیرواقعی بوده است»، اما جای این سؤال باقی است که آیا تبرئه زنجانی هم لزوما بهمعنای تبرئه مرتضوی صرفاً در این مورد اتهامی است؟
روزنامههای همسو با باند روحانی عمیق شدن شکاف احمدینژادیها در باند ولیفقیه ارتجاع را بهانه حمله به باند خامنهای کرده و همدستی آنان با احمدینژاد را گوشزد کردهاند:
در همین ارتباط برخی از بیمهشدگان تأمین اجتماعی هم به چند وکیل دادگستری وکالت دادند تا بهنمایندگی از آنها از مرتضوی شکایت کنند. پرونده سعید مرتضوی در ماجرای تأمین اجتماعی دو بخش شد. ابتدا بابت تحصیل مال نامشروع و تصدی غیرقانونی پست سرپرستی تأمین اجتماعی به شش ماه حبس تعزیری، شش ماه حبس تعلیقی و رد مال بهمبلغی حدود ٤٦میلیون تومان محکوم شده بود، اما در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد. بخش دوم، ماجرای پرداختهای غیرقانونی او در قالب سکه و کارت هدیه به نمایندگان مجلس، معاوناول دولت احمدینژاد و دیگر شخصیتهای حقیقی و حقوقی و مهمتر از همه، ماجرای تفاهمنامه فروش شرکتهای زیرمجموعه تأمین اجتماعی به بابک زنجانی است که از بخش نخست مهمتر است... نکته قابلتأمل این است که بخشی از پرونده مرتضوی در ارتباط با تأمین اجتماعی با بخشی از پرونده بابک زنجانی گره خورده بود، ولی هیچوقت با هم رسیدگی نشد. در دومین جلسه دادگاه بابک زنجانی، رضا نجفی، نماینده دادستان، گفته بود: «یکی از اقدامات متقلبانه زنجانی، خرید ۱۳۸شرکت از سازمان تأمین اجتماعی است. پیرو این مسأله، سعید مرتضوی با بابک زنجانی وارد انعقاد قرارداد شد و تفاهمنامهای بین آنها امضا میشود. زنجانی اعلام کرده مبلغ چهارمیلیارد یورو را به حساب تأمین اجتماعی واریز کرده است، اما با پیگیریهای بانک مسکن، سازمان تأمین اجتماعی و بانک مرکزی مشخص شده که این منابع مالی غیرقابل انتقال و غیرواقعی بوده است»، اما جای این سؤال باقی است که آیا تبرئه زنجانی هم لزوما بهمعنای تبرئه مرتضوی صرفاً در این مورد اتهامی است؟
روزنامههای همسو با باند روحانی عمیق شدن شکاف احمدینژادیها در باند ولیفقیه ارتجاع را بهانه حمله به باند خامنهای کرده و همدستی آنان با احمدینژاد را گوشزد کردهاند:
آرمان: سرمقاله: دست انتقامی به نام احمدینژاد
تا همین پریروز رفیق گرمابه و گلستان احمدینژاد بودند و میتوان شمرد که آنها فقط چند بار درد و بلای او را بر سر اصلاحطلبان کوبیدند. اصولگرایان در دوران ماهعسلشان با احمدینژاد کوچکترین انتقادی را نسبت به او برنمیتابیدند و میگفتند، چرا علیه دولتی جوان، انقلابی مخالف کرده و سیاهنمایی میکنید؟ این در حالی است که اکنون همه اصولگرایان صف بسته و میگویند «ما از همان ابتدا مخالف احمدینژاد بودیم»، «ما اساساً مخالف نامزدی او در انتخابات سال 84بودیم» و سخنانی از این دست، اما واقعیت آن است که اصولگرایان نه میتوانند شراکت خود با احمدینژاد تخفیف دهند، نه انکار کنند و نه چیزی از ابعاد گسترده آن بکاهند.
حمله به باند روحانی در مورد قراردادهای حول برجام و مذاکره جویی موضوع مطالب مختلف روزنامههای باند علی خامنهای است. این مطالب وجوه مختلف بنبست نظام را برجسته میکنند:
تا همین پریروز رفیق گرمابه و گلستان احمدینژاد بودند و میتوان شمرد که آنها فقط چند بار درد و بلای او را بر سر اصلاحطلبان کوبیدند. اصولگرایان در دوران ماهعسلشان با احمدینژاد کوچکترین انتقادی را نسبت به او برنمیتابیدند و میگفتند، چرا علیه دولتی جوان، انقلابی مخالف کرده و سیاهنمایی میکنید؟ این در حالی است که اکنون همه اصولگرایان صف بسته و میگویند «ما از همان ابتدا مخالف احمدینژاد بودیم»، «ما اساساً مخالف نامزدی او در انتخابات سال 84بودیم» و سخنانی از این دست، اما واقعیت آن است که اصولگرایان نه میتوانند شراکت خود با احمدینژاد تخفیف دهند، نه انکار کنند و نه چیزی از ابعاد گسترده آن بکاهند.
حمله به باند روحانی در مورد قراردادهای حول برجام و مذاکره جویی موضوع مطالب مختلف روزنامههای باند علی خامنهای است. این مطالب وجوه مختلف بنبست نظام را برجسته میکنند:
کیهان: الحاق به یک کنوانسیون ضدامنیت ملی دیگر در بحبوحه التهاب زلزله
درست زمانی که زلزله کرمانشاه در صدر اخبار قرار داشت، رسانهها خبر ارسال لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم توسط رئیسجمهور را منتشر کردند.
این مسأله کمتر مورد توجه قرار گرفت غافل از اینکه این اقدام دولت خود در حکم زلزلهای دیگر بود! زلزلهای که توسط دولتمردان علیه امنیت و منافع ملی ایجاد شده است.
کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم - به اختصار ICSFT - در دسامبر 1999 توسط مجمع عمومی سازمان ملل ارائه شد و همانطور که از نام و متن آن برمیآید در تلاش است که به مقابله با تمامی اشکال تروریسم بپردازد. جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی بود که تاکنون این معاهده را نپذیرفته بود.
پذیرش این معاهده بهعلت تبعاتی که برای ایران دارد در واقع همان پیشروی در مسیر FATF به حساب میآید. علت اصلی این مسأله را نیز باید در گستردگی تعریف تروریسم در این کنوانسیون دانست... این گستردگی تعریف از یک سو و از سویی دیگر نیز شناخت حزبالله لبنان بهعنوان گروه تروریستی توسط اتحادیه عرب، آمریکا و کشورهای غربی از سویی دیگر منجر به آن خواهد شد که ایران بهعلت حضور و همکاری در محور مقاومت به سهولت به نقض این کنوانسیون متهم شود! در واقع دولت و وزارت امور خارجه با پذیرش این کنوانسیون با دستان خود تبعات امنیتی برای کشور به ارمغان میآورند و به دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی کمک میکنند تا ایران را بهخاطر کمک به حزبالله لبنان و سایر گروههای حاضر در محور مقاومت تنبیه نمایند!... ملحق شدن ایران به این کنوانسیون در واقع پذیرش همزمان ده کنوانسیون بینالمللی است چرا که در ضمیمه این کنوانسیون به 9سند بینالمللی دیگر از جمله کنوانسیون اشاره شده است! نکته جالب اینجا است که دولت محترم حتی از حق شرط نیز استفاده نکرده و این معاهده را که تکالیف الزامآور بر دوش جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته است!
جریانی در داخل کشور به طرز عجیبی تلاش میکند که سلطه بیگانگان را از طریق سازمانها و معاهدات بینالمللی بر ایران حاکم نماید.
عدهیی در داخل کشور با سادهلوحی باور کردهاند که پیوستن ایران به این معاهدات منجر به پیشرفت ایران خواهد شد این در حالی است که تجربه نشان داده که این مسأله دقیقاً نتیجهیی عکس داده است. برای نمونه کافی است که به برجام رجوع کنیم تا متوجه شویم که اجرای تعهدات تنها محدود به ایران بود امضای تنها ثمره اجرای توافق هستهیی نابودی صنعت هستهیی کشورمان بود.
کیهان: یوسف را نمیفروشیم
بعضی از داخلیهای مخالف تفکر « مقاومت» که در ضمن صاحب مناصبی هم در کشور هستند در این جلسه و آن جلسه کارشناسی و تصمیمگیری مرتب هشدار میدهند که ایران توان مالی و نظامی بر دوش کشیدن نقش «قدرت هژمون منطقه» را ندارد و باید از آن فاصله بگیرد و سبب تضعیف روابط خود با همسایگان نشود. منظور آنان از «قدرت هژمون»، خود هژمونی نیست بلکه منظورشان مقاومت است ولی از آنجا که در جلسات رسمی نمیخواهند یا نمیتوانند علیه « مقاومت در برابر آمریکا» سخن بگویند از این واژه استفاده میکنند ولی دقیقاً منظورشان این است که این جبههسازی و سنگربندی در مقابل آمریکا و سیاستهای استیلاطلبانه آن و رژیمهای وابسته به آن در منطقه را کنار بگذاریم و فضای میان خود و آنها را به سمت «تفاهم» ببریم.
یکی از آنان در همایشی که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد منطقه را زمین سوخته و سیاستهای ایران را عامل تبدیل منطقه به زمین سوخته معرفی کرد و در نهایت گفت بیاییم به جای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه به تبدیل منطقه به منطقهیی برتر بیندیشیم و راهی که نشان داد این بود که با عربستان وارد مذاکره شده و مسایل منطقه را با آن حل و فصل نمائیم.
وطن امروز: آقای روحانی برگردید به روزهای انتخابات!
امروز برخی از این مسئولان در حال زندگی تحت استانداردهای طبقات مرفه هستند و بر همین اساس است که در اکثر مواقع ناتوان از درک بسامد بسیاری از تصمیمات خود هستند.
وقتی کسی 20میلیون تومان درآمد ماهانه داشته باشد پرداخت ماهانه 2میلیون قسط وام مسکن برای او معادل پرداخت یک قسط 100هزار تومانی برای یک کارگر حداقل حقوقبگیر است، لذا هنگامی که در این دولت برای مسکن مردم چارهاندیشی میشود، نتیجهاش به وامهایی با اقساط 2میلیونی ختم میشود و در زمان تصمیمگیری در ذهن آن مدیر و سیاستگذار و بوروکرات، این یک رقم جزیی و مختصر و عادلانه خواهد بود... بنا به برخی آمار حدود ۱۱میلیون نفر در کشور زندگی میکنند که گذران عمرشان از مسیر یارانههاست و درآمد خاصی ندارند. فرض کنیم یک خانواده ۴نفره از این جمع تنها بخواهد نان بخورد و مثلاً در 3وعده ۹عدد نان سنگک مصرف کند؛ با قیمت جدید در حداقلیترین حالت این خانواده باید ۲۷۰هزار تومان صرف خرید نان کند. خانوادهای که حداکثر یارانه دریافتیاش ۱۸۰هزار تومان است. با فرض محالی که این خانواده هیچ هزینه دیگری نداشته باشد مشاهده میکنیم کف امنیت غذایی آن به مخاطره افتاده است.
لذا اگر میبینیم در شرایط واقعاً بد اقتصادی کنونی و در اوج تنشهای عاطفی و روانی جامعه بهدنبال زلزله کرمانشاه، قیمت نان 15درصد افزایش پیدا میکند.
نان ابداً برای یک دولتمرد و یک کارگر ساده یک معنا را نخواهد داشت. برای دولتمرد مادهای غذایی است که بیشتر در صبحانهها مصرف میشود و هزینه نان برای این جناب در یک ماه کمتر از یک درصد مخارج ماهانه خواهد بود اما همین نان برای اقشار کمدرآمد جامعه یک مکمل بسیار اساسی سفره است- اگر نخواهیم بگوییم قوت غالب- مکملی که اگر نباشد سیر شدن در بسیاری از وعدههای غذایی میسر نمیشود و هزینه یک ماه نان چیزی حدود 10درصد مخارج یک ماه آنهاست.
جوان: احاله نقش آمریکا به فرانسه برای آغاز مذاکرات موشکی
شیب تند مواضع ضدایرانی دولتمردان فرانسه بهگونهیی است که گویی توافقی نانوشته میان مقامات این کشور و ایالات متحده صورت گرفته تا دولتمردان آمریکایی بهصورت کوتاهمدت از اعلان مواضع ضدایرانی بکاهند و آن را به همپیمان اروپایی خود واگذار کنند... در حالی فرانسویها مواضع ضدایرانی خود را تشدید کردهاند و توأمان خواهان تشدید فشارهای بینالمللی به ایران در قالب تحریم و ارجاع پرونده موشکی کشورمان به شورای امنیت و آغاز گفت و گوهای موشکی با ایران هستند که کماکان دستگاه سیاست خارجه کشورمان از رویکرد پسابرجامی اروپاییها و بهویژه فرانسویها اعلام رضایت کرده و قائل به آن نیست تا متناسب با تشدید مواضع و رویکرد ضدایرانی فرانسویها، تغییر موضع دهد و رسماً خواهان رعایت نزاکت بینالمللی رئیسجمهور و وزیر امور خارجه فرانسویها میشود.
نه تنها دستگاه دیپلوماسی کشور واکنش بههنگام از خود نشان نداده بلکه رویهای را در مقابل غربیها (و امروز فرانسویها) اتخاذ کرده که نتیجه آن از پیش تعیین شده است و آن «میدانداری فرانسه برای وضع قطعنامههای ضدایرانی» و «تشدید فشارهای بینالمللی اعم از تحریمهای موشکی توسط اتحادیه اروپا» و همچنان «معرفی ایران بهعنوان برهم زننده ثبات و امنیت منطقهای» خواهد بود.
درست زمانی که زلزله کرمانشاه در صدر اخبار قرار داشت، رسانهها خبر ارسال لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم توسط رئیسجمهور را منتشر کردند.
این مسأله کمتر مورد توجه قرار گرفت غافل از اینکه این اقدام دولت خود در حکم زلزلهای دیگر بود! زلزلهای که توسط دولتمردان علیه امنیت و منافع ملی ایجاد شده است.
کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم - به اختصار ICSFT - در دسامبر 1999 توسط مجمع عمومی سازمان ملل ارائه شد و همانطور که از نام و متن آن برمیآید در تلاش است که به مقابله با تمامی اشکال تروریسم بپردازد. جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی بود که تاکنون این معاهده را نپذیرفته بود.
پذیرش این معاهده بهعلت تبعاتی که برای ایران دارد در واقع همان پیشروی در مسیر FATF به حساب میآید. علت اصلی این مسأله را نیز باید در گستردگی تعریف تروریسم در این کنوانسیون دانست... این گستردگی تعریف از یک سو و از سویی دیگر نیز شناخت حزبالله لبنان بهعنوان گروه تروریستی توسط اتحادیه عرب، آمریکا و کشورهای غربی از سویی دیگر منجر به آن خواهد شد که ایران بهعلت حضور و همکاری در محور مقاومت به سهولت به نقض این کنوانسیون متهم شود! در واقع دولت و وزارت امور خارجه با پذیرش این کنوانسیون با دستان خود تبعات امنیتی برای کشور به ارمغان میآورند و به دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی کمک میکنند تا ایران را بهخاطر کمک به حزبالله لبنان و سایر گروههای حاضر در محور مقاومت تنبیه نمایند!... ملحق شدن ایران به این کنوانسیون در واقع پذیرش همزمان ده کنوانسیون بینالمللی است چرا که در ضمیمه این کنوانسیون به 9سند بینالمللی دیگر از جمله کنوانسیون اشاره شده است! نکته جالب اینجا است که دولت محترم حتی از حق شرط نیز استفاده نکرده و این معاهده را که تکالیف الزامآور بر دوش جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته است!
جریانی در داخل کشور به طرز عجیبی تلاش میکند که سلطه بیگانگان را از طریق سازمانها و معاهدات بینالمللی بر ایران حاکم نماید.
عدهیی در داخل کشور با سادهلوحی باور کردهاند که پیوستن ایران به این معاهدات منجر به پیشرفت ایران خواهد شد این در حالی است که تجربه نشان داده که این مسأله دقیقاً نتیجهیی عکس داده است. برای نمونه کافی است که به برجام رجوع کنیم تا متوجه شویم که اجرای تعهدات تنها محدود به ایران بود امضای تنها ثمره اجرای توافق هستهیی نابودی صنعت هستهیی کشورمان بود.
کیهان: یوسف را نمیفروشیم
بعضی از داخلیهای مخالف تفکر « مقاومت» که در ضمن صاحب مناصبی هم در کشور هستند در این جلسه و آن جلسه کارشناسی و تصمیمگیری مرتب هشدار میدهند که ایران توان مالی و نظامی بر دوش کشیدن نقش «قدرت هژمون منطقه» را ندارد و باید از آن فاصله بگیرد و سبب تضعیف روابط خود با همسایگان نشود. منظور آنان از «قدرت هژمون»، خود هژمونی نیست بلکه منظورشان مقاومت است ولی از آنجا که در جلسات رسمی نمیخواهند یا نمیتوانند علیه « مقاومت در برابر آمریکا» سخن بگویند از این واژه استفاده میکنند ولی دقیقاً منظورشان این است که این جبههسازی و سنگربندی در مقابل آمریکا و سیاستهای استیلاطلبانه آن و رژیمهای وابسته به آن در منطقه را کنار بگذاریم و فضای میان خود و آنها را به سمت «تفاهم» ببریم.
یکی از آنان در همایشی که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد منطقه را زمین سوخته و سیاستهای ایران را عامل تبدیل منطقه به زمین سوخته معرفی کرد و در نهایت گفت بیاییم به جای تبدیل شدن به قدرت برتر منطقه به تبدیل منطقه به منطقهیی برتر بیندیشیم و راهی که نشان داد این بود که با عربستان وارد مذاکره شده و مسایل منطقه را با آن حل و فصل نمائیم.
وطن امروز: آقای روحانی برگردید به روزهای انتخابات!
امروز برخی از این مسئولان در حال زندگی تحت استانداردهای طبقات مرفه هستند و بر همین اساس است که در اکثر مواقع ناتوان از درک بسامد بسیاری از تصمیمات خود هستند.
وقتی کسی 20میلیون تومان درآمد ماهانه داشته باشد پرداخت ماهانه 2میلیون قسط وام مسکن برای او معادل پرداخت یک قسط 100هزار تومانی برای یک کارگر حداقل حقوقبگیر است، لذا هنگامی که در این دولت برای مسکن مردم چارهاندیشی میشود، نتیجهاش به وامهایی با اقساط 2میلیونی ختم میشود و در زمان تصمیمگیری در ذهن آن مدیر و سیاستگذار و بوروکرات، این یک رقم جزیی و مختصر و عادلانه خواهد بود... بنا به برخی آمار حدود ۱۱میلیون نفر در کشور زندگی میکنند که گذران عمرشان از مسیر یارانههاست و درآمد خاصی ندارند. فرض کنیم یک خانواده ۴نفره از این جمع تنها بخواهد نان بخورد و مثلاً در 3وعده ۹عدد نان سنگک مصرف کند؛ با قیمت جدید در حداقلیترین حالت این خانواده باید ۲۷۰هزار تومان صرف خرید نان کند. خانوادهای که حداکثر یارانه دریافتیاش ۱۸۰هزار تومان است. با فرض محالی که این خانواده هیچ هزینه دیگری نداشته باشد مشاهده میکنیم کف امنیت غذایی آن به مخاطره افتاده است.
لذا اگر میبینیم در شرایط واقعاً بد اقتصادی کنونی و در اوج تنشهای عاطفی و روانی جامعه بهدنبال زلزله کرمانشاه، قیمت نان 15درصد افزایش پیدا میکند.
نان ابداً برای یک دولتمرد و یک کارگر ساده یک معنا را نخواهد داشت. برای دولتمرد مادهای غذایی است که بیشتر در صبحانهها مصرف میشود و هزینه نان برای این جناب در یک ماه کمتر از یک درصد مخارج ماهانه خواهد بود اما همین نان برای اقشار کمدرآمد جامعه یک مکمل بسیار اساسی سفره است- اگر نخواهیم بگوییم قوت غالب- مکملی که اگر نباشد سیر شدن در بسیاری از وعدههای غذایی میسر نمیشود و هزینه یک ماه نان چیزی حدود 10درصد مخارج یک ماه آنهاست.
جوان: احاله نقش آمریکا به فرانسه برای آغاز مذاکرات موشکی
شیب تند مواضع ضدایرانی دولتمردان فرانسه بهگونهیی است که گویی توافقی نانوشته میان مقامات این کشور و ایالات متحده صورت گرفته تا دولتمردان آمریکایی بهصورت کوتاهمدت از اعلان مواضع ضدایرانی بکاهند و آن را به همپیمان اروپایی خود واگذار کنند... در حالی فرانسویها مواضع ضدایرانی خود را تشدید کردهاند و توأمان خواهان تشدید فشارهای بینالمللی به ایران در قالب تحریم و ارجاع پرونده موشکی کشورمان به شورای امنیت و آغاز گفت و گوهای موشکی با ایران هستند که کماکان دستگاه سیاست خارجه کشورمان از رویکرد پسابرجامی اروپاییها و بهویژه فرانسویها اعلام رضایت کرده و قائل به آن نیست تا متناسب با تشدید مواضع و رویکرد ضدایرانی فرانسویها، تغییر موضع دهد و رسماً خواهان رعایت نزاکت بینالمللی رئیسجمهور و وزیر امور خارجه فرانسویها میشود.
نه تنها دستگاه دیپلوماسی کشور واکنش بههنگام از خود نشان نداده بلکه رویهای را در مقابل غربیها (و امروز فرانسویها) اتخاذ کرده که نتیجه آن از پیش تعیین شده است و آن «میدانداری فرانسه برای وضع قطعنامههای ضدایرانی» و «تشدید فشارهای بینالمللی اعم از تحریمهای موشکی توسط اتحادیه اروپا» و همچنان «معرفی ایران بهعنوان برهم زننده ثبات و امنیت منطقهای» خواهد بود.