همزمان با ادامهٔ کشتار و ویرانی در غزه، تظاهرات حمایت از فلسطین بهخصوص از سوی دانشجویان در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا نیز ادامه یافته و اوج گرفته است. این وضعیت خامنهای را هم برانگیخته تا بر این موج جهانی سوار شود. او برای پیشبرد اهداف خود در ضربه زدن بهجنبش فلسطین، بار دیگر خنجر غدر و خیانتش را بهپشت و پهلوی دولت فلسطین فرو کرد و بهتخطئه راهحل دو کشوری پرداخت.
خامنهای که روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت در دیدار با جمعی از بسیجیها تحت عنوان معلم، سخنرانی میکرد، گفت: «مسأله غزه مسأله اول دنیاست، نباید بگذاریم از این مسأله اول بودن خارج بشود». در این حرف متناقض، نگرانی او را بهوضوح میتوان دید. معلوم نیست اگر «مسألهٔ غزه مسألهٔ اول دنیاست» و هر روز دانشگاههای دیگری بهموج اعتراضات اضافه میشوند، او چرا نگران است که «این مسأله از اول بودن خارج بشود». در این ضد و نقیضگویی یک واقعیت هم نهفته است؛ واقعیت حسرتزدگی بهخاطر از دست دادن بخش عمدهٔ منافع حاصله از جنگافروزی در غزه!
خلیفهٔ خونریز ارتجاع، با بر سر نیزه کردن مسألهٔ فلسطین، میخواست از قیام خلق و سرنگونی محتوم گریزگاهی بجوید. میخواست میخ هژمونی خودش را در منطقه بکوبد. میخواست با مهندسی خالصسازی در شعبدهٔ انتخابات مجلس و خبرگان ارتجاع شکافهای بالای هرم حاکمیت را ببندد. اما با گذشت زمان و با شکست سنگینی که با مشت محکم تحریم در نمایش انتخابات خورد، بخش بزرگی از سود حاصله از جنگافروزی را از دست داد. بهرغم درخواستهای متعدد خامنهای برای «مشارکت»، نمایش انتخاباتی روی سرش خراب شد. مجلس و خبرگان جدید پس از کسادترین نمایش انتخابات و رکوردشکنی آرای باطله در درون رژیم هم فاقد اعتبار است. هنوز مجلس جدید ارتجاع تشکیل نشده، جنگ گرگها بر سر قدرت و ثروت و ریاست غوغا میکند و...
اینها همان «واقعیت» نهفته در حرف متناقض خامنهای است که نشان میدهد مسألهٔ غزه تا آنجا که بهایران و کارکرد آن برای خامنهای برمیگردد، خاصیتش را بهعنوان سرپوش بحرانها و حلالمسائل نظام، از دست داده است.
او در همین سخنرانی، با اشاره تلویحی بهدستآوردهای جنگافروزی تحت عنوان «پیروزیهای بهدست آمده بر اثر شعارهای درست»، میگوید: «از شما معلمین هم ما توقعاتی داریم... دانشآموز را با داشتههای کشور آشنا کنید با پیروزیهایی که بر اثر پیمودن راههای درست و دادن شعارهای درست بهدست آمده آشنا کنید با خطرها هم آشنا کنید با خطرها، دشمنان، دشمنیها آشنا کنید»!
خلیفهٔ درمانده با وقاحت خاصی اضافه میکند:
«ممکن است شما معلمین نقطه ضعفی را در نظام در ذهن داشته باشید، لزومی ندارد آن را بهدانشآموزان منتقل کنید»!
اما خامنهای، هم در زمینهٔ تلاش برای مهار بحرانها و هم در تلاش برای بر سر نیزه کردن فلسطین و تحتالشعاع قرار دادن بحرانهایش شکستخورده و قافیه را باخته است. این وضعیت از مقطع شکست مهندسی انتخابات شروع شده و آنچه که او از فاجعهٔ غزه خورده بود، بهتدریج دارد از گلویش درمیآید.
رهبر مقاومت بلافاصله پس از تحریم سراسری نمایش انتخاباتی در ۱۲ اسفند۴۰۲ گفت: «خامنهای در شکست فجیع در مهندسی انتخاباتش، بخش عمدهٔ منافع حاصل از خونریزی و کشتارها در غزه را از دست داد. در مرداب انتخاباتی فرو رفت که از روز اول سال۱۴۰۲پس از سرکوب قیام۱۴۰۱ بهطور مستمر بر آن پا میکوبید. در داخل ایران و در منطقه و در سطح بینالمللی مفتضح و مضحکه شد. اکنون باید مانند شاه «صدای انقلاب» مردم ایران را شنیده باشد».