خامنهای در دیدار ۱۷ آبان ۱۴۰۳ با اعضای مجلس خبرگان، نقش این نهاد را در تعیین «رهبر بعدی» بسیار برجسته توصیف کرد و اظهار داشت که خبرگان برای ایفای این نقش «بحمدالله... آماده است... و باید آماده باشد»... وی با تأکید بر وظیفه این نهاد دستساز خمینی آن را عاملی برای استمرار نظام و جلوگیری از انحراف آن قلمداد کرد.
«مسألهٔ عقبگرد و توقف و بازگشت به عقب مسألهٔ کوچکی نیست، مسألهٔ بسیار مهمی است... ما در واقعیت دنیای تاریخِ نزدیک به خودمان هم مواردی را میبینیم؛ در گذشته هم این را دیدهایم» (سایت خامنهای. ۱۷ آبان ۱۴۰۳).
این سخنان به جای اینکه بهقول ولیفقیه ارتجاع به این برداشت بیانجامد که «حرکت نظام توقف ندارد»! و با مرگ او «مجلس خبرگانی وجود دارد که نفر بعدی را مشخص کند»! از قضا به نوعی پیشآگهی از مرگ ولیفقیه و نگرانی نسبت به آیندهٔ تلقی شد؛ بهویژه در شرایطی که نظام با بحرانهای داخلی و خارجی متعدد مواجه است.
آخوند حیدری کاشانی، بعدها اعتراف کرد که اعضای مجلس خبرگان «هایهای شروع به گریه کردند و نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند»! او سپس با برجسته کردن «صندلی خالی عبا و چفیهٔ خالی»! خامنهای تصویری از مرگ او ارائه داد. این تصویر، موجی از دلهرهها، سستشدنها، گمانهزنیها و واکنشهای هراسآلود را در بدنهٔ نظام به همراه داشته است.
وقتی در داخل حکومت و در بین دلواپسان آن چنین استنباطی از این سخنان وجود دارد، تکلیف قیامآفرینان و رصدکنندگان لحظهٔ براندازی از پیش معلوم است.
تلاشهای ناشیانه برای ماستمالی
پس از انتشار سخنان خامنهای، ائمه جمعه و نمایندگان ولیفقیه در استانها بهسرعت به میدان آمدند تا آنچه را که بهزعم خودشان «برداشت نادرست»! میخواندند تصحیح کنند.
مهدوی، امام جمعه اصفهان، برای کاستن از حساسیتها و انحراف اذهان گفت: «من به دشمنان بگویم نمیخواهد دلتان زیاد خوش باشد ایشان در سلامتی کامل به سر میبرند». او سپس برای ماستمالی این قضیه، همپالگی خود، آخوند حیدری کاشانی را سنگ روی یخ کرد:
«دیدم یک عزیزی هم توی همین فضای مجازی خیلی اظهار ناراحتی کرده و البته یک چیزهایی هم گفته که واقعیت نداره از جمله میگوید که رهبر انقلاب گفتند بلادرنگ زود اقدام بکنید برای تعیین و تشخیص رهبری خب این چیزیست که واقعیت نداره همه مردم سخنان رهبری معظم را از صدا و سیما گوش کردند همچین چیزی اصلاً توی عبارت ایشان نبود و یا اینکه بگوید جوری آقا صحبت کردند که اعضای خبرگان به گریه افتادند اکثرشان گریه، نه همچین چیزی نبود، هیچ نگرانی نبود که بخواهند اعضای خبرگان گریه بکنند» (سایت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه. ۲۵ آبان ۱۴۰۳).
شفیعی، امام جمعه ساری، پا را فراتر گذاشت و مجبور شد بگوید که حتی اگر اتفاقی برای خامنهای بیفتد، نظام دچار وقفه نخواهد شد. معلوم است که مخاطب اصلی چنین سخنانی نه «دشمنان نظام» بلکه دلواپسان نظام هستند.
تناقضات آشکار در واکنشها
با وجود تلاشهای ائمه جمعه برای کاهش حساسیتها، تناقض در اظهارات آنها و تأکید بیش از حد بر «سلامتی کامل»! خامنهای، بهجای تزریق روحیه و کاستن از توفان دلهرهها و تزلزلها، گمانهزنیها و شایعات را تقویت کرده است. برخی ائمه جمعه منتقدان را به «دروغپردازی» متهم کردند. بسیاری از این واکنشها فاقد انسجام بود و بیشتر به دفاع بد و ناشیانه شباهت دارد.
بهعنوان مثال، مهدوی در بخشی از سخنانش به نقش «کمیسیون محرمانه» مجلس خبرگان در شناسایی رهبر آینده اشاره کرد و این موضوع را عادی دانست، اما این اظهارات دقیقاً تأییدی بر آمادگی نظام برای انتقال قدرت در صورت مرگ یا ناتوانی خامنهای است.
ابعاد سیاسی و اجتماعی اظهارات خامنهای
آنچه در این میان مهمتر از تکذیبها و توجیهها به نظر میرسد، بعد سیاسی این اظهارات است. خامنهای، با تأکید بر وظیفه مجلس خبرگان در تعیین رهبری، عملاً به این نهاد نقش محوری در مدیریت بحران احتمالی ناشی از فوت یا ناتوانی خود داده است. این تأکید، از یکسو میتواند تلاشی برای تثبیت نظام در شرایط بحران باشد، اما از سوی دیگر، نشاندهنده عدم اطمینان او به استحکام نظام بدون حضور شخص وی است.
از نظر اجتماعی نیز، این سخنان و واکنشهای متعاقب آن، بهشدت حساسیت عمومی را بالا برده است. مردمی که غروب محتوم نظام عمامهداران را با خشمی انفجاری رصد کرده و برای آن تدارک میبییند، تفسیر خود را از این ماجرا دارند.
بیدنبالهگی نظام ولایتفقیه
اظهارات خامنهای و واکنشهای ائمه جمعه را میتوان در دو چارچوب متفاوت تحلیل کرد. از یکسو، ممکن است این سخنان را بهعنوان تلاشی آگاهانه برای مدیریت بحران احتمالی فقدان وی و انتقال آرام قدرت در نظر گرفت. از سوی دیگر، این اظهارات میتواند نشانهیی از بحران مشروعیت و نگرانی از آینده نظام باشد.
آنچه مسلم است، تلاشهای مکرر ائمه جمعه برای تکذیب و انکار شایعات، گویای آن است که نظام متکی بر «خیمهٔ عمود» ولیفقیه در برابر هر گونه خلأ قدرت، بهشدت آسیبپذیر خواهد بود. آنها با انکارهای ناشیانه این واقعیت را تأیید میکنند.