این روزها شاهدیم که پارلمانهای مختلف دنیا و وجدانهای بیدار بشری برخلاف دولتهای مماشاتگرشان، از رهبران واقعی و لیدرهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران یاد کرده و حمایت قاطع خودشان را از آنها اعلام میکنند.
روز ۹ خرداد اکثریت نمایندگان پارلمان مالت به «جهان آزاد» فراخوان دادند که «حق مردم ایران برای قیام و حق کانونهای شورشی» برای مقابله با سپاه را بهرسمیت بشناسند.
روز ۸ خرداد ۵۵۳تن از قانونگذاران انگلیسی در بیانیهیی «همه دولتها» را فراخواندند «از برنامه دهمادهیی خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران برای یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت و برابری زن و مرد حمایت کنند». آنها همچنین خواستار بهرسمیت شناخته شدن لیدرهای میدانی شده و افزودند: «از آنجایی که رژیم ایران همه راههای فعالیت سیاسی برای تغییر را بسته است، جهان آزاد باید حق مردم ایران برای قیام و حق کانونهای شورشی مجاهدین را برای مقابله با سپاه پاسداران بهرسمیت بشناسد».
در همان روز اکثریت نمایندگان پارلمان کانتون ژنو نیز خواستار بهرسمیت شناختن حق کانونهای شورشی برای مقابله با سپاه جنایتکار خامنهای شدند.
روز قبل از آن در کنفرانسی در پارلمان کانادا، شماری از اعضای پارلمان از احزاب مختلف این کشور در «حمایت از مقاومت مردم ایران و بهرسمیت شناختن مبارزه کانونهای شورشی با سپاه خامنهای فراخوان دادند».
در روزهای پیشتر، نمایندگان پارلمانها در کشورهای مولداوی، ولز، فرانسه، بلژیک، کانادا و... علاوه بر تأیید برنامه دهمادهای مقاومت ایران، بر لزوم حمایت از ارگان سازمانیافته «کانونهای شورشی» در داخل میهن اشغالشده حمایت کردند.
اما بهراستی علت پیشرفت این کارزار بینالمللی در حمایت از مقاومت ایران چیست؟ این تعداد از پارلمانترهای کشورهای اروپایی و آمریکایی که هیچ نفع مادی و فوری در حمایت از آلترناتیو دموکراتیک در یک کشور آسیایی ندارند چگونه به حمایت از آن برخاستهاند؟ آنها با چه انگیزهای بخشی از زمان و انرژی خود را مصروف پشتیبانی از مقاومت ایران و شرکت در جلسات و کنفرانسهای آن میکنند؟ این وجدانها چگونه حاضرند که توطئههای تروریستی رژیم را با توجه به نمونه آقای ویدال نادیده بگیرند؟
بهخاطر یک کتاب...
چندی قبل آقای آندره شاسین رئیس گروه چپ دموکراتیک و جمهوریخواه و نایبرئیس کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک در ابتدای صحبتش در مجلس ملی فرانسه پرده از یک راز بزرگ برداشت و به مختصرترین شکل به همین سؤالها پاسخ داد.
او که میخواست دلیل جذب شدن و حمایت خودش را از مقاومت ایران توضیح دهد و همه منتظر بودند که علت را بدانند کتاب سرخ شهدای مقاومت ایران را برداشت و گفت: «آنچه به من انگیزه داد لیست شهدا و رنجی بود که یک خلق متحمل شده و این رنج همچنان ادامه دارد».
در نتیجه بر همه حاضران مشخص شد که عامل مبنایی پیروزیها و پیشرویهای مقاومت ایران ریشه در خونبهایی دارد که فداکارترین فرزندان یک خلق دهههاست آن را در میادین تیرباران، بر فراز چوبههای دار و در کف خیابانهای ایران پرداختهاند.
آقای شاسین در ادامه به عامل شرط و پارامتر تکمیلکننده موفقیتهای مقاومت اشاره کرد و افزود: «در مرحله دوم قدرت مقاومت اعضای این جنبش برای من چشمگیر بود. وقتی با برنامهٔ ۱۰مادهیی خانم رجوی آشنا شدم به این نتیجه رسیدم که یک آلترناتیو سیاسی در ایران وجود دارد. آلترناتیو سیاسی در جنبشی است که همیشه در مبارزه حضور داشته و نه فقط شهید داده بلکه در قلب مردم ایران حضور دارد».
بنابراین یکی از هزاران پارلمانتری که از مقاومت ایران به دفاع برخاستهاند به گویاترین بیان اصالت این مقاومت را تشریح کرد. اصالتی ناشی از خون همه شهدای دهه شصت و قتلعام ۶۷ تا شهدای قیامهای اخیر که از سوی هزاران عضو سوگندخورده و وفادار مقاومت حراست شده و بهشکل یک برنامه منسجم «دهمادهای» مبشر بنای ایرانی آباد و آزاد است.