پس از گزارش وزارتخارجه دولت روحانی در مورد برجام به مجلس ارتجاع، رسانههای وابسته به باند، توپ را در زمین باند خامنهای و آخوند رئیسی انداخته و توصیه کردهاند با توجه به خواستهای آمریکا و سایر طرف حسابهای غربی مواضع فعلی را کنار بگذارند و با آنها کنار بیایند.
روزنامه اعتماد در این رابطه مینویسد: «قابل درک است زمانی که ایران گفتگویی پیرامون مسائل حقوقبشری و سایر مسائل مورد اختلاف نکرده، صحبتی هم در خصوص لغو تحریمها در این حوزهها مطرح نباشد؛ به آن معنا که در برابر تعهدات هستهیی ایران تنها تحریمهای مربوط به برنامه هستهیی لغو میشوند اما نگرانی اصلی این است که گام بعدی آمریکا در مذاکرات چیست. اگر آمریکاییها بگویند برداشته شدن تحریمهای هستهیی نشانه حسننیت است و ایران باید در ازای آن به گفت و گوهای بیشتر تن دهد، ماجرا متفاوت خواهد بود» (اعتماد ۲۲تیر ۱۴۰۰).
طبیعی است که گفتگوهای بیشتر یعنی اجابت خواست طرف مقابل و دادن امتیازات بیشتر.
نگرانی اصلی باند روحانی از نرسیدن به توافق که در جمعبندی مقاله اعتماد بازتاب پیدا کرده، این است؛ در صورتی که نظام تن به خواستهای طرف مقابل ندهد، و یا راضی به این نشود که تنها تحریمهای مربوط به اتمی لغو شود: «فشارهای اقتصادی و سختگیری در اجرای تحریمها تشدید خواهد شد، خرابکاریها افزایش خواهند یافت و راهبردهای مبتنی بر ایجاد آشوب در درون کشور نیز بهطور جدیتری در دستور کار قرار خواهند گرفت» (همان منبع).
در هراس از چنین وضعیتی است که روزنامه آرمان ضمن اشاره به طرح اخیر مجلس ارتجاع مبنی برممنوعیت مذاکره مسئولان و مقامات حکومتی با مقامات آمریکا، این طرح را بیانگر تضاد میان دستهجات درون باند خامنهای موسوم به اصولگرا، میداند که در راستای بستن دست و پای دولت آخوند رئیسی در مذاکره بر سر برجام است.
آرمان سپس ارزیابی خود را از عواقب داخلی و خارجی این طرح این طور بیان میکند: «خطرناکتر از این، پیامی است که به طرفهای دیگر میدهد. پیامی که اثرات سوء و مخربی بیشتر از اثرات سوء و مخرب داخل کشور دارد. چون آنها این پیام را در میبایند که هر گونه راهکار تعامل با ایران دارد توسط بالاترین نهاد قانونگذاری مسدود میشود. عین همان کاری که درباره مسأله هستهیی کردند و دست و پای دولت را بستند. بهنظر میرسد که دریافتی پیام در خارج کشور بسیار مخربتر از داخل است» (آرمان ۲۲تیر ۱۴۰۰).
خلاصه حرف مقالهنویس آرمان این است که باید از خطر این طرح در داخل و در خارج جلوگیری کرد و راه سازش را باز کرد. چرا که در صورت عمل نکردن دولت آخوند رئیسی به خواست طرف مقابل شرایط، خیلی سخت میشود و مانند همیشه «متضرر اصلی خود ایران (بخوانید حاکمیت آخوندی)» است، و باید پس لرزهها و عواقب آنرا بهلحاظ داخلی و بینالمللی متحمل شود.
روزنامه اعتماد در مطلب دیگری تأخیر در به نتیجه رسیدن مذاکرات و واگذاری کار به دولت آخوند رئیسی را دربرگیرنده تبعات منفی برای حاکمیت میداند چرا که «فرصت طلایی» برای آن از بین میرود و «مشخص نیست در دولت بعدی نیز فرصت حصول توافقی بهتر یا حتی همین توافق وجود داشته باشد» (اعتماد ۲۲تیر ۱۴۰۰).
روزنامه حکومتی اعتماد در مقاله دیگری «توپ مذاکرات وین» را «در زمین مجلس» میاندازد و توصیه میکند «با توجه به اینکه فرسایشی شدن مذاکرات ضررهای بسیاری برای ایران دارد، میتوان با گذشتن از بخشی از خواستهها، گشایشهایی ایجاد کرد تا اقتصاد ایران بتواند شرایط سخت کنونی را پشت سر بگذارد»
مقالهنویس اعتماد هم نگران این است که فرصت از دست برود و توصیهاش این است که حاکمیت هر چه زودتر کوتاه بیاید و توافقی صورت بگیرد چرا که «شواهد و قرائن نشان میدهند این توافق چه در این دولت، چه در دولت آینده احیا میشود و قابل پذیرش نیست که طرفین به جای گزینهیی معقول و منطقی برای دیپلماسی و توافق برای احیای برجام به سوی راهکارهایی که ناکارآمدی آن در گذشته اثبات شده حرکت کنند. با این حال مسأله اینجاست که هر چه احیای برجام به تأخیر بیفتد و هر چه تحریمها دیرتر رفع شوند، آسیبهای بیشتری بر پیکره اقتصاد ایران وارد خواهد آمد. نگاهی به تجربه کره شمالی نشان میدهد که پیشرفت هستهیی و حتی دستیابی به بمب نیز نمیتواند لغو تحریمها را تضمین کند» (اعتماد ۲۲تیر ۱۴۰۰).
روشن است در صورت توافق محتمل آنچنانکه مورد نظر نظام است تمامی تحریمهای وضع شده در دولت ترامپ لغو نمیشود، و این امری است که بارها مقامات آمریکایی روی آن تأکید کرده و ظاهراً گره کنونی مذاکرات هم روی همین موضوع است.
نکته بعدی این است که بهنوشته روزنامه دنیای اقتصاد «مقامات آمریکایی گفتهاند یا در مورد همه چیز توافق صورت میگیرد یا در مورد هیچ چیز توافق صورت نخواهد گرفت» (دنیای اقتصاد ۲۲ تیر ۱۴۰۰).
مقامات دولت فعلی آمریکا بارها روی این موضوع تأکید کردند که سیاست موشکی و منطقهیی حکومت آخوندی برای آنها قابلقبول نیست، و احتمالاً «توافق در مورد همه چیز» که روزنامه دنیای اقتصاد از قول آنها نقل میکند، عطف به توافق در این سه زمینه باشد و به همین دلیل است که دنیای اقتصاد نتیجهگیری کرده «مذاکره با این مواضع سازگار نیست و در مذاکرات معمولاً باید انعطافهایی صورت بگیرد که توافق حاصل شود. یا همه یا هیچ معمولاً در دیپلماسی معنایی ندارد» (همان منبع).
واقعیت این است که معنا نداشتن مذاکره با رژیم بر سر «همه چیز» و امتیاز گرفتن از آن در زمینه سه موضوعی که به آن اشاره شد، از نظر مقالهنویس دنیای اقتصاد، بهمعنای این است که چوب زیر بغلهای بقاء رژیم از آن گرفته شود.
امری که بیتردید در بحران اجتماعی سرریز میشود و رویارویی مردم با نظام را که خامنهای تلاش میکند آن را با کرونای ولایت عقب بیندازد، بهطور جدیتر به کف خیابانها میآورد.
البته در حال حاضر هم که توافقی بر سر اتمی، موشکی و منطقهیی صورت نگرفته، مردم خشمگین و متنفر از نظام، با اعتراضات روزانه و کانونهایشورشی با فعالیتهای شبانهروزی خود این جنگ را بر نظام تحمیل کردهاند. این بهمعنای آن است که مردم و جوانان شورشی به این بازیهای کثیف رژیم وقعی نمینهند و با برجام یا بیبرجام، راه خود را که همانا سرنگونی تام و تمام این رژیم است، محقق خواهند کرد.