۳۰فروردین، روزی است که با خون دلاوران راه آزادی، بر تارک تاریخ مبارزات مردم ایران حک شده است.
در این روز، در سال ۱۳۵۱ خون ۴ عضو مرکزیت مجاهدین در میدان تیر چیتگر و در سال ۱۳۵۴ در جنایت هولناک ساواک در تپههای اوین خون فدایی و مجاهد در هم آمیخت.
این انقلابیان فراموش نشدنی در بند و در غل و زنجیر و بیسلاح، اما با ارادهای ستبر و مقاوم، جان دادند. خونشان خاموش نشد؛ شعله شد، راه شد، فریاد شد.
این خون جوشان، امروز هم جاری است؛ در رگان مردم کوچه و بازار، در قلب شهرهای شورشی ایران و در صدای رسای ایرانیان آزاده در چهار گوشه جهان.
کارزار بزرگ ۳۰ فروردین، چهارمین روز پرخروش خود را نیز پشت سر گذاشت. از خیابانها تا مدارس و دانشگاهها، از ایران تا اروپا و آمریکا. این خیزش بیوقفه، همه را -چه دوست و چه دشمن- به واکنش واداشته است.
اینجا دانشگاه تهران است؛ زادگاه مبارزات نسلی که راه را گشود. در دانشکده فنی، جوانی شورشی فریاد میزند:
«دوستان فریاد آزادی سر میدهند، اما یادمان نرفته که چگونه پرهای آزادگانمان را چیدند. دیکتاتورهای قبل و بعد ۵۷ بیلیاقتیشان را ثابت کردهاند. به یاد مجاهدان شهید، قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان. مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر!»
جوشش این خون، فقط در حافظهها نمانده، بلکه در پراتیک روزمره نسل جوان، در خیابان و فضای مجازی، در شعارها و بنرها، در قلب مقاومت زنده است:
از شهرهای ایران:
- تهران، ساری، چابهار: «نه شاه میخواهیم نه ملا، لعنت به دیکتاتورها»
- رشت، قزوین، بروجرد، ایرانشهر: «گرامــی باد یاد پیشتازان مبارزه قهرآمیز علیه شاه خائن در ۳۰ فروردین»
- شیراز، کرج، ساری: «ولایت سلطنت، تشنه به خون ملت»
- نکا، اردبیل: «نه تاج و نه عمامه، آخوند کارش تمامه»
- یاسوج: «سلطنت ولایت، یکصد سال جنایت. مرگ بر خامنهای، درود بر رجوی»
- آمل: «شاه و شیخ جانیاند، دشمن ایرانیاند»
- کرمانشاه: نصب بنر از پل با شعار: «مرگ بر خامنهای، درود بر رجوی»
اینها فقط بخشی کوچک از حرکتی بزرگ و شکوهمند در کارزار ۳۰فروردیناند؛ حرکتی که دست توانای زنان، جوانان و بهویژه دانشآموزان آن را میسازند. نسلی که با روحیه اعتراض و عصیان علیه هر نوع دیکتاتوری تعریف شده است.
سردار سرکوب و جنایت نظام، احمدرضا رادان، در وحشت از همین نسل است که میگوید:
«دشمن برای نفوذ بر ذهن و باور نسل جوان و نوجوان برنامهریزی دقیقی دارد… بر مافیای ربودن اندیشههای دانشآموزان باید بیشازپیش توجه کرد».
(سایت عصر ایران، خبرگزاری ایرنا، ۳۱ فروردین ۱۴۰۴)
به این سرکرده نظام باید گفت: دیر نیست که همین جوانان و دانشآموزان در سراسر ایران، بساط جرم و جنایت و باندهای مافیایی نظام را در هم بپیچند.
اما این کارزار، تنها محدود به خاک ایران نیست. فریاد دادخواهی و عدالتخواهی ایرانیان آزاده و اشرفنشانان تا دوردستترین نقاط جهان طنین انداخته است.
در اقصی نقاط جهان
استکهلم، کلن، برلین، آمستردام، برن، سیدنی:
-سلطنت ولایت یکصد سال جنایت
-نه شاه میخوایم نه ملا لعنت به دیکتاتورها
-دستی که امروز توی دست ملاست، اونم شریک جرم این آخونداست
-مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر
-نه سلطنت نه رهبری دموکراسی برابری
واشنگتن:
برپایی نمایشگاه تصاویر شهیدان مقابل کنگره آمریکا در سالگرد ۳۰ فروردین.
جوشش خونی که اکنون بدل به حرکت، امید و تعهد جمعی شده است.
در پایان، چه نیکوست که صدای فرمانده کبیر و شهید آزادی، موسی خیابانی، یادمان باشد. او در بزرگداشت یاد و راه شهیدان ۳۰فروردین در روز ۳۰فروردین ۱۳۵۹ گفت:
«ممکن است ما را بکشید، ممکن است ما را زندانی بکنید… اما نه، مجاهدین از بین رفتنی نیستند».
و اکنون که بیش از نیم قرن از آن جنایات سبعانه دیکتاتوری شاه گذشته است، کارزارهای ۳۰فروردین در اقصی نقاط ایران و جهان، گواهی است بر حقانیت این سخن موسی.