برای ایقان به وضعیت پتال فاشیسمی که خود را هم جمهوری و هم اسلامی میخواند، نیازی به بحثهای پیچیده جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی نیست. اگر اظهارات، موضعگیریهای گاه و بیگاه سران آن در مورد مسائل مختلف را در کنار هم قرار دهیم و به زیر ذرهبین ببریم، متوجه خواهیم شد که ابوالهول استبداد در حال ذوب شدن و فرو ریختن است. این فروریزی ناشی از ضربههای کاری است که قیام و مقاومت طی سالیان بر پیکرهٔ آن فرود آورده است و اکنون اینچنین بارز میشود.
یک مثال میزنیم.
قالیباف مدل ۷۸
رئیس مجلس کنونی ارتجاع، محمد باقر قالیباف، در یک سخنرانی برای بسیجیها، رجزهایی در مورد سرکوب قیام دانشجویان در ۱۸تیر ۸۷ خواند که مرور آن خالی از عبرت نیست. او برای بالابردن قیمت خود در جنگ قدرت گفت:
«بنده و آقای سلیمانی. وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الآن روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوبزنها هستیم. افتخار هم میکنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟».
سردار «گازانبر»! برای اثبات کارنامهٔ سراسر جنایت و فساد خود در بهکارگیری مقابلهٔ سختافزاری با معترضان و قیامکنندگان بعدها اعتراف کرد که در سال۸۲ نیز اعضای شورای امنیت نظام را تهدید کرده و گفته که بهعنوان فرماندهٔ ناجا آنها را له خواهد کرد و با این «برخورد قاطعانه «! مجوز تیراندازی به دانشجویان را گرفته است.
تا اینجا دادهها حاکی است که ما با یک وحشی نخراشیده ولایی و یک چوبزن کف خیابان مواجه هستیم که آیشمنوار کارش گرفتار کردن مخالفان نظام در بین فکهای گازانبر و پیشبرد رسالت لهکردن است.
قالیباف مدل۱۴۰۰
«چوبزن سینهچاک ولیفقیه» بعد از رجزخوانیهای مشعشع در مناظرهٔ انتخاباتی۹۲ و افتخار به گذشتهٔ خود، اینک حرفهای دیگری دارد.
«باور من و باور خیلی از دوستان این هست که امروز جنگ رسانهیی اثرگذارتر از جنگ اقتصادی است حتی برای موفقیت در جنگ اقتصادی ما باید در این جنگ رسانهیی موفق بشویم» (تلویزیون شبکهٴ خبر رژیم. ۲۰مهر ۱۴۰۰)
یعنی چوب و چماق و دگنگ و تاکتیکهای گازانبری برای «لهکردن»! و «لولهکردن»! مخالفان دیگر جواب ندارد.
این غلط کردم را داشته باشید تا سراغ اظهارات بعدی او برویم.
«شما امروز نگاه کنید که در تحریفی که در گذشته انقلاب، گذشته دفاع مقدس، هر عرصهای را که نگاه کنید، همین امروز شما هر حرفی که از آن بوی مکتب انقلاب! مکتب امام و مبتنی بر سنتهای الهی باشد آنها چگونه بر آن میتازند، چگونه بر آن حمله میکنند، اصلاً مهم نیست که کی این حرف را میزند خیلی جنگ نابرابر و سختی است... امروز ما با یک چنین جنگی روبهرو هستیم» (همان منبع).
از غلطهای فاحش و نقض نکات بدیهی ادبیات در کلام او که بگذریم، آنچه میماند، یک ابراز عجز و استیصال عریان در برابر موقعیت انقلابی جامعه و یک اعتراف آشکار به وضعیت در حال سقوط حکومت است. منظور از «جنگ نابرابر و سخت»! کم آوردن بسیجیها و لباسشخصیهای نظام در برابر امواج سهمگین بیداری اجتماعی و بیزاری عمومی از استبداد دینی است. شاخص آن نفرت فراگیر نسبت به فرهنگ و شاخصهای فرهنگی و نمادها و نهادهای این رژیم در فضای مجازی است. این بیزاری حتی دامنگیر بدنهٔ ایدئولوژیک نظام شده و موجب ریزش در آن گردیده است. آنها بارها سلسلهجنبان این جنگ را «آلبانینشینان» معرفی کردهاند.
از چوبزنی تا کار فرهنگی!
عقبتمرگیدن «چوبزن کف خیابان»! و سردار تاکتیکهای گازانبری به مقابلهٔ نرمافزاری با مخالفان بسا پیامها با خود دارد. مهمترین آن به پایان خط رسیدن یک فاشیسم فرتوت و واداده است.
«صحبت اخیری که حضرت آقا داشتند جهاد تبیین مال همینجاست و برای مبارزه با این جنگ رسانهیی است... به درستی در این فضای مسموم رسانهیی علیه این فرهنگ دفاع کنیم یکایک ما دست همه آن کسانی که در این مسیر قلم میزنند، سخن میگویند، شعر میگویند تئاتر، هر بخشی از کارهای ماندگار، با هر ابزاری با هر روشی دست آنها را میبوسیم و اینجا دارند مجاهدت میکنند و این روش را و این طریق را باید زنده نگهداریم».
فضای مجازی، بستر تبادل اندیشه و روشنگری است و صحنهیی است که در آن داو در دست عملهٔ استبداد نیست. آری در آن جنگی در جریان است؛ اما جنگی که بازندهٔ اول و آخر آن استبداد، فیلترینگ، سانسور و سرکوب است و برندهٔ آن مردم و مقاومت ایران.
بجنگید تا بجنگیم.