زنان روستایی ـ حق ناگرفته در حاکمیت آخوندی
روز ۲۳مهر (معادل ۱۵اکتبر) از جانب سازمان ملل «روز جهانی زنان روستا» نامگذاری شده است. اغلب ملل متمدن این روز را گرامی میدارند تا زحمات زنان روستایی را ارج نهند. بسیاری از اشخاص و گروهها نیز این فرصت را مغتنم شمرده و آن را وسیلهای جهت رفع تبعیضهای احتمالی و حل مشکلات و احقاق حقوق زنان روستایی قرار میدهند.
زنان روستایی ـ ۱۰میلیون انسان محروم و دردمند
بر اساس آمار اعلام شدهٔ رژیم ۱۰میلیون زنروستایی در ایران زندگی میکنند. بر کسی پوشیده نیست که بهدلیل حاکمیت و قوانین ارتجاعی حاکم بر میهن ما زنان بهعنوان شهروند درجه ۲ بهحساب آمده و ابتداییترین حقوق آنها نظیر حق انتخاب پوشش، شغل، تحصیل،... بهشکل کاملاً قانونی و نهادینه نقض میشود؛ اما وقتی به زنان روستایی میرسیم این وضعیت بهمراتب وخیمتر میگردد. زیرا افزون بر قوانین زنستیزانه حاکم، عوامل جغرافیایی و قومی و منطقهای نیز به این تبعیض وحشتناک دامن میزنند.
زنان روستایی اغلب آنچنان مورد ظلم و تبعیضهای ضدانسانی و دردناک قرار میگیرند که باورش بسیار دشوار است و شنیدن آن هر وجدان آگاهی را میآزارد.
در واقع این زنان از بدو تولد، بهطور همزمان با ۳مشکل مواجهند؛ یا به نوعی ۳جرم دارند. هم در ایران تحت حاکمیت آخوندی زندگی میکنند و هم زن هستند و هم روستایی. افزایش بیسابقهٔ خودکشی زنان در میهن ما یکی از نتایج چنین اوضاع رقتانگیز و بیرحمانهای است.
زنان روستایی ـ آمار حیرتانگیز خودسوزی
بنا به اعتراف کارگزاران رژیم آمار خودکشی در ایران «رقمی در حدود ۵ تا ۷مورد در هر ۱۰۰هزار نفر را نشان میدهد».(ایران آنلاین ۳شهریور ۹۷) به گفتهٔ زهرا حضرتی، یک جامعه شناس حکومتی، «ایران بهلحاظ آمار خودسوزی دارای رتبهٔ اول در خاورمیانه است».(خبر فوری ۷دی ۹۶) این شیوه یکی از جگرخراشترین روشهای خودکشی است که قربانی برمیگزیند تا عمق درد و رنج و استیصال خود را نشان دهد. تعداد خودسوزیها در دیشموک، شهری از استان کهگیلویه و بویراحمد، یک نمونهٔ حیرتانگیز و در نوع خود بینظیر است که عمق ستم و تبعیضی را که تحت حاکمیت پلید آخوندی بر زنان روستایی میهن ما میرود، نشان میدهد. بهگفته رسانههای از سانسور رد شده خود رژیم «در دیشموک و روستاهای اطراف در ۶ماهه ابتدای سال ۹۸ بیش از ۱۱مورد خودسوزی زنان اتفاق افتاده است».(روزنامه حکومتی ایران ۱۴مهر ۹۸)
زنان روستایی ـ استثمار مطلق و بیرحمانه
اگر بگوییم زنان در روستاها حتی از حداقلهای حقوق انسانی برخوردار نیستند، پربیراه نگفتهایم.
یک محقق حکومتی با اعتراف به گوشهای از این استثمار وحشتناک و ضدانسانی مینویسد: «بیش از ٧٠درصد فعالیتهای مربوط به امور دام و طیور، حدود ۴٠درصد امور مربوط به زراعت و باغبانی و ٨٠درصد فراوری محصولات کشاورزی به روش سنتی را زنان روستایی و عشایر انجام میدهند. زنان روستا فقط در پیشرفت خانوادههای روستایی و اقتصاد محلی نقش ندارند، بلکه در اقتصاد ملی نیز بهدلیل نقشآفرینی زنجیرههای داد و ستد کشاورزی و دامپروری، سهیم هستند».(همدلی ۱۵مهر ۹۸)
طبق معمول رسانههای حکومتی هیچ حرفی از بلایی که قوانین زنستیزانه و ارتجاعی آخوندها بر سر زنان روستایی آورده، نمیزنند. آنها همهٔ کاسهکوزهها را بر سر مرد روستایی خراب میکنند؛ مردانی که خودشان نیز در منتهای فقر و فلاکت زندگی میکنند.
گذشته از همه روابط و مناسبات بهرهکشانه و استثماری، خشونت علیه زنان روستایی نیز به امری رایج تبدیل شده است. آنها بهخاطر نداشتن هیچگونه ملجأ قانونی و چتر حمایتی از یکطرف و فقر و عقبنگهداشتگی فرهنگی روستاها در ایران تحت ستم و تبعیض آخوندی از طرف دیگر، در برابر خشونت آسیبپذیرند. مقابله با این خشونت گاه به قیمت از دست دادن جانشان تمام میشود. در اثر چنین فشارهای طاقتفرسا بسیاری از زنان روستایی به مرگی خودخواسته تن میدهند و به دست خود به زندگیشان خاتمه میدهند.
زنان و دخترانی که از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار نیستند، از فرط فشار مرگ خودخواسته آنهم سختترین نوع آن یعنی خودسوزی را انتخاب میکنند تا صدای بیصدای خودشان را هر چه بلندتر به گوش برسانند.
زنان روستایی ـ مبارزه و نبرد برای رهایی
موضوع زنان در میهن ما یک مسأله ویژه بهشمار میرود و با بودونبود حاکمیت ارتجاعی آخوندها گره خورده است. زیرا اندیشهٔ ارتجاعی آخوندها بهطور ماهوی بر زنستیزی بنا شده است. بنابراین اولین و مهمترین راهبند در مسیر احقاق حقوق زنان میهن ما وجود همین حاکمیت تبهکاری است که بر سرنوشت ملت ما تسلط یافته است. بر اساس این اندیشهٔ ارتجاعی زن جزو مایملک مرد به حساب میآید و هر آنچه که بهعنوان حقوق زن بهرسمیت شناخته میشود، در واقع حقوقی است که بهواسطهٔ مالکیت مرد بر او تعریف شده است.
ولی از آنجا که جامعه امروز ایران یک جامعه دینامیک و پویاست و مبارزه زنان برای نیل به حقوق خود هیچگاه تعطیل نشده، میبینیم که زنان روستایی نیز عامل اصلی همه مشکلات را شناختهاند و روزمره میبینند که این رژیم و عوامل آن هستند که به آب روستاها هم رحم نکردند و با سدسازیهای بیرویه باعث خشکسالی و نابودی روستاها شدهاند. میبینند که حتی خاکشان هم از دستبرد تاراج رژیم در امان نمانده و به سایر کشورها فروخته میشود. میبینند رژیم از تخصیص کمترین بودجه و امکانات به روستاها سر باز میزند و همه داروندار مردم روستایی را خرج توسعهطلبی در یمن و سوریه و صرف ساخت و ساز در لبنان میکند. میبینند که بزرگترین زمینخواران کشور، عوامل حکومتی و دارودسته حاکم بر ایران هستند. به همین دلیل آنها هم برخاسته و با همه مردم ایران علیه ظلم و ستم آخوندی همصدا شدهاند.
روز شنبه ۷مرداد ۹۸ زنان روستای نصرآباد یزد علیه زندانی شدن تعداد زیادی از مردان این روستا به جرم اعتراض علیه زمینخواری کارگزاران رژیم در مقابل فرمانداری رژیم در شهرستان تفت تجمع کردند و اعتراض خود را نشان دادند. نمونه جدیدتر و گویای آن حضور زنان شجاع روستایی و شهری در قیام لردگان و ایستادگی در برابر مزدوران رژیم است. قطعاً که با شعلهور شدن قیام آزادیخواهانه مردم ایران، شاهد حضور بیشتری از زنان روستایی در اعتراضات خواهیم بود. در سیمای روشن افق میتوان بهوضوح دید که در ایران ایران آزاد و آباد فردا زنان ایرانی به همه حقوق خود برای یک زندگی شرافتمند و برابر دست خواهند یافت.