دو روز پس از سخنرانی ۱۹دی خامنهای و اعتراف به ناکارآمدی «باتون» در مقابله با جوانان به خیابانآمده، ارگان اختصاصی او کیهان، یک فقره «تبیین»! مرتکب شده است که درنگ در آن گویای بسا واقعیتهای پشتپردهٔ حکومت و وضعیت لرزان آن است.
نگرانی از مسلحشدن جوانان
کیهاننویس در ذهن خود سناریوی سرنگونی را قدم به قدم در ذهن به اجرا درآورده و پیشبینی کرده است که جوانان مسلح میشوند، پادگانها و پایگاههای بسیج را بهتصرف درمیآورند؛ آنوقت سلاحهای بهغرش درآمدهٔ گروههای مسلح از کجا معلوم پس از سرنگونی به سراغ هدفهای دیگر نروند و از این سلاحها برای انتقام شخصی استفاده نکنند؟
«با تضعیف نیروی انتظامی نخستین و بیشترین کالایی که به کشور وارد خواهد شد اسلحه است. فرض کنید هزاران اسلحهٔ موجود در پادگانها و پایگاههای بسیج نیز در جامعه پخش شود. آیا از این اسلحهها فقط برای انتقام از نیروهای امنیتی و بسیجی و خانوادههای آنها استفاده خواهد شد؟ بدون یک حکومت مرکزی چگونه میتوان از درگیری بین گروههای مسلحی که در محلات مختلف تشکیل خواهند شد، جلوگیری کرد؟ آیا هیچ اسلحهای برای باجگیری یا تصفیه حساب و انتقام شخصی به کار نخواهد رفت؟» (کیهان. ۲۱دی ۱۴۰۱)
ذهن درندشت و آشفتهٔ کیهاننویس در اینجا متوقف نمیشود. با زبان معکوس پیشبینی میکند که اگر نیروی انتظامی نباشد، میلیونها مهاجر افغانی و پاکستانی وارد ایران میشوند و بحران غذایی بهوجود میآید. قحطی و بیماری فراگیر میشود. «هزاران تکفیری و اشرار و قاچاقچی»! از مرزها وارد میشوند و حملات انتحاری اوج میگیرد.
تبلیغ «امنیت رضاخانی»
قسمت خوشمزه و هیجانانگیز این فیلم اکشن در آنجاست که ارگان خامنهای درگیری نظامی بین مجاهدین و سلطنتطلبها را به تصویر کشیده و از آن «سوریهسازی ایران» را نتیجه گرفته تا جوانان را از نزدیک شدن به سلاح و عواقب نبرد مسلحانه با حکومت بترساند:
«درگیری نظامی بین گروههای سلطنتطلب و (مجاهدین) نیز یکی از گامهای سوریهسازی خواهد بود».
جالب است که این قلم بهدست تا آنجا پیش رفته که نگران این شده که در فردای سرنگونی نظام ولایتفقیه، چه کسی سلاحهای پخش شده در جامعه را جمع میکند؟!
«در یک انقلاب بدون رهبر، چه کسی قرار است سلاحهایی را که در جامعه پخش شده است، جمعآوری کند؟ آیا گروههای تجزیهطلب بهدنبال تصاحب سلاحهای سنگین و استفاده از آنها نخواهند بود؟»
ذهن ترسخورده و وادادهٔ کیهاننویس یک کشف جدید هم کرده است:
«اینکه بیشتر مردم حاضر نیستند به خیابان بیایند از ترس نیست. مردم از وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور راضی نیستند و انتظار و استحقاق وضعیت بهتری را دارند. اما آنها نمیخواهند در آتش زدن این کشتی مشارکت داشته باشند و شاهد حذف نام ایران از روی نقشهٔ جهان باشند».
سناریوی سرنگونی پازل به پازل چیده شده و تا آنجا پیش رفته که بهجدا شدن خوزستان از ایران و نیز بدون آب و برق ماندن تهران و شهرهای بزرگ کشیده شده است. این پاسدار قلم بهدست حتی نگران خرابکاری گروهکها در تأسیسات هستهیی و نشت مواد رادیو اکتیو در ایران آزاد فردا شده است.
«فقط به نقش نفت خوزستان در زندگی میلیونها شهروند ایرانی توجه کنید. نیروهای تجزیهطلب زیادی هستند که این نفت را متعلق به سرزمین مورد ادعای خود میدانند. حکومت کنونی ایران برای حفظ خوزستان و اروندرود تجاوز عراق را با پیروزی به پایان رساند... گروههای خرابکار زیادی هستند که تمایل دارند در تأسیسات هستهیی خرابکاری کنند و اگر حکومت مرکزی ایران تضعیف شود، کدام یک از گروههای مخالف نظام توان جلوگیری از نشت اورانیوم را دارند؟»
نتیجه:
آهای جوانان عزیز! ای کسانی که با آمدن به خیابانها روزگار «نظام الهی»! را سیاه و خامنهای را سکهٔ یک پول کردهاید! ای شورشگرانی که «اعدام، این سرمایهٔ مقدس ولایت را به سخره گرفته و دیگر از گلوله و باتون نمیترسید، از نداشتن امنیت در صورت سرنگونی «حکومت مرکزی»! عبرت بگیرید و اینقدر نیروی انتظامی را تضعیف نکنید! «امنیت رضا خانی» مهمتر از آزادی است.