از صبح ششم تیر موج دیگری از اعتراض اقشار مختلف در شهرهای میهن برپا شد:
- معلمان کارنامهٔ سبز در تهران؛
- بازنشستگان شرکت هواپیمایی هما؛
- دامداران محروم در شهرهای مختلف از جمله یزد، مشهد، شیراز، اصفهان، همدان، قوچان و گناباد؛
- بازنشستگان فولاد در تهران و خوزستان؛
- مستمریبگیران و بازنشستگان تأمین اجتماعی در تهران، اصفهان، مشهد و شوش؛
- غارتشدگان شرکت آذویکو در تهران؛
- داروسازان اصفهان؛
- کارکنان رسمی پالایشگاه نفت شیراز؛
- کارگران سازهبار تهران در پتروشیمی بوشهر
- کارگران شرکت گاما.
این در حالیست که از روز ۲۹خرداد اعتصاب سراسری کارگران پیمانی صنایع نفت و پتروشیمی در اعتراض بهدستمزد پایین و شرایط سخت و طاقتفرسای معیشتی آغاز شده و وارد دومین هفتهٔ خود شده است. اعتصابی که طی این چند روز گروههای جدیدی از کارگران محروم و استثمار شدهٔ میهنمان در شهرها و صنایع مختلف به آنها پیوستهاند. شتاب گسترش اعتراض اقشار و بهویژه اعتصابات سراسری کارگران و کارمندان صنایع نفت و پتروشیمی تا حدی است که رژیم آخوندی در رسانههای خود مجبور به اعتراف شد که «اعتصاب هزاران تن از کارگران پیمانکاری و پروژهیی نفت، گاز و پتروشیمی وارد هشتمین روز خود شد و هماکنون کارگران حدود ۶۱شرکت پیمانکاری در اعتصاب هستند» (عصر خبر-۶تیر).
نکتهٔ دیگری که بر اهمیت این اعتصابات و اعتراضات میافزاید، پیوستن کارگران و کارمندان رسمی به کارگران قراردادی است. رژیم ضدکارگری و استثمارگر آخوندی، بهجای پاسخ به مطالبات برحق کارگران قراردادی، آنها را تهدید میکرد که در صورت تداوم اعتراض و اعتصاب، آنها را اخراج خواهد کرد و برای زهرچشم گرفتن، تعدادی از کارگران محروم را هم اخراج کرد. اما از این حربه نمیتواند بهراحتی در برابر کارگران و کارمندان رسمی استفاده کند.
محوریت کارگران و کارمندان صنایع نفت و پتروشیمی در این اعتصابات و اعتراضات بر اهمیت این موج اعتراضی میافزاید؛ چرا که صنایع نفت و پتروشیمی شریان اقتصادی کشور است و رژیم برای تأمین هزینهٔ دستگاه سرکوب و تروریسم صادراتی خود سخت به آن نیازمند است. شریانی که تا همین الآن زیر ضرب تحریمها بیش از هر زمان رژیم را زیر فشار قرار داده بود، اکنون از درون نیز با ایستادگی کارگران و کارمندان محروم، بیشازپیش زنگهای خطر را برای نظام فرتوت ولایت بهصدا در آورده است.
از طرف دیگر، در شرایطی که جامعهٔ ایران بیش از هر زمان ملتهب است و از ۷ماه پیش زنجیرهیی از اعتراضات و اعتصابات سراسری توسط اقشار محروم و بهجان آمده آغاز شده؛ در شرایطی که فشار اقتصادی بهخاطر فساد فراگیر و دزدیهای نجومی آخوندها به حدی رسیده که اولیهترین مواد غذایی از سفرههای مردم برچیده شده؛ در شرایطی که سیاست کرونایی رژیم و به کشتن دادن تعمدی مردم، خشم انفجاری و نفرت عمومی از تمامیت رژیم را به مداری بسا فراتر از قیام آبان۹۸ رسانده؛ اوجگیری اعتراضات و اعتصابات سراسری، آن هم در این ابعاد گسترده بیشازپیش زنگهای خطر وقوع یک قیام بزرگ و آتشین را بهصدا درآورده است. روزنامههای حکومتی این روزها به وفور نسبت به آن هشدار میدهند و از جمله رونامه حکومتی شرق ۶تیر نوشت: «بیتوجهی به نارضایتی مردم میتواند بروز ناآرامیها و افزایش شکاف سیاسی را در پی داشته و این موضوع جز تشدید نارضایتیها و عصبانیت شهروندان نتیجهیی در پی نخواهد داشت».